تفاوت سنی در همه اعصار به گونه ای بوده که نشان می دهد در تفاوت سنی زوجین ، مرد چند سالی بزرگتر از زن بوده است. به طوری که در ایران پدیده گزینش همسر، پراکندگی خاصی داشته است؛ از این رو تفاوت سن زوجین در ایران امری طبیعی به نظر می رسد و میزان این تفاوت، تا آنجا مورد توجه قرار می گیرد که در بیشتر موارد میان 4 تا 12 سال است.
اما بسیاری از جامعه شناسان معتقدند در یک جامعه صنعتی یا رو به صنعتی شدن و پویا، معیارها نیز در حال تغییر و دگرگونی است. چه بسا هنوز وجود داشته باشند افرادی که به تفاوت سنی میان زوجین با تأکید بزرگتر بودن مرد از زن صحه بگذارند، اما در جامعه ای که زنان دست به فعالیت های اجتماعی، فرهنگی، هنری و حتی مطالعاتی و سیاسی می زنند، از نظر تحصیلات ارتقاء پیدا می کنند و جایگاه ها، موقعیت هایی برتر و یا همسان مردان به دست می آورند و همین باعث می شود مقوله سن در ازدواج آنان نیز دچار تغییر شود. مثلاً در جامعه امروز، بسیار دیده شده زنانی که از همسران خود بزرگتر هستند. با این حساب می توان گفت که نظریه همسر گزینی با توجه به شرایط خاص هر جامعه می تواند تغییر یابد و در نهایت موجب طرح این پرسش می شود که آیا بزرگتر بودن زنان از شوهرانشان موجب بروز مشکلاتی می شود؟
پاسخ های مختلفی شامل این پرسش می شود؛ پاسخ های مخالف و موافقی که بحث بر سر هر کدام می تواند نظر عده ای خاص را پاسخگو باشد.
دکتر امان قرایی مقدم، محقق و استاد دانشگاه در این باره می گوید: به نظر من این تفاوت سنی، منفی است زیرا با تحقیقاتی که روی 2 هزار و 167 پرونده طلاق انجام داده ایم، به این نتیجه رسیده ایم که یکی از مهمترین دلایل طلاق در میان زوجین، بروز همین تفاوت سنی است. یعنی بزرگتر بودن زن از مرد، زیرا این پدیده چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اجتماعی در جامعه ما پذیرفته شده نیست.
به گفته وی فرهنگ سنتی ایران می گوید بزرگتر بودن مرد در ازدواج یک ارزش است و حتی در محافل و مناطق روستایی هم، شعرهایی در این خصوص سروده اند، بنابراین این گونه به نظر می رسد که اگر این ازدواج ها محکم نباشد، در مدت کوتاهی با شکست مواجه می شود.
جامعه شناسان دلایل گوناگونی را در این خصوص برمی شمارند. آنان معتقدند رشد علمی و فرهنگی زنان و به دست گرفتن بازار کار و کسب و دیگر موفقیت های اجتماعی در رشد آنان نقش داشته است؛ اما از سوی دیگر، افزایش سن ازدواج و بعد اقتصادی، از مهمترین عوامل چنین پیوندهای زناشویی است.
حمید اکبری کارمند، می گوید: دوستی داشتم که همیشه می گفت من با یک زن پولدار ازدواج می کنم. چند سالی از او خبر نداشتم تا این که هفته پیش او را دیدم. سوار خود روی آخرین مدل شده بود و از ظاهرش مشخص بود که وضع مالی خوبی دارد. برایم تعریف کرد که با خانمی 9 سال بزرگتر از خودش ازدواج کرده و از زندگی اش هم راضی است و به هر چه می خواسته، رسیده است. خوشحال شدم ولی نتوانستم باور کنم، چون آن دوست ِ خیلی شاد و سر حال سابق نبود.
ازدواج زن با مردی که از خودش کوچکتر است، از دید جامعه شناسان غیر از بُعد اقتصادی، به مسائل عاطفی و احساسی منوط است. دکتر قرایی مقدم در این باره می گوید: خام بودن جوانان و تحت تأثیر احساسات قرار گرفتن، یکی دیگر از دلایلی است که موجب چنین ازدواج هایی می شود، زیرا باید در نظر داشت برخی جوانان با توجه به بالا بودن درایتی که زن در برخی موارد دارد، ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند. بخصوص که در یک سن خاص زن خیلی بهتر می تواند مرد را رام کند. اگر آن زن از موقعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی هم برخوردار باشد که این کار آسان تر انجام می گیرد، زیرا پسرانی که حداقل لوازم زندگی را دارند برای فرار از به دست آوردن این امکانات، ترجیح می دهند چنین ازدواج هایی داشته باشند.
این در حالی است که دکتر نوید ایرانپور، پژوهشگر مسائل خانواده در یک طبقه بندی به چرایی و چگونگی این ازدواج ها اشاره می کند.
وی معتقد است این ازدواج ها را می توان در 3 طبقه مجزا قرار داد:
الف- آن دسته از ازدواج هایی است که بنابر اجبار صورت گرفته و خانواده با انتخاب دختری بزرگتر از پسر بنابر از شرایط خاصی، پسر را به ازدواج مجبور می کنند.
ب- ازدواج هایی که بر پایه عشق و علاقه دو طرف بنا نهاده شدند.
ج- ازدواج هایی که بُعد اقتصادی دارند.
وی در ادامه سخنانش نتایج چنین ازدواج هایی را این گونه بیان می کند: «با توجه به نوع چگونگی ازدواج، مسلماً رفتارهای متفاوتی نیز بروز پیدا می کند. در ازدواجی که مرد بر پایه عشق و یا ثروت خود را راضی کرده است که با زنی بزرگتر از خود ازدواج کند دو حالت پیش می آید: یا زن حاکم خانواده می شود و یا این مرد است که از قدرت برخوردار است. زیرا مردی که با توجه به شرایط اقتصادی زن ازدواج کرده است، برنامه ریزی می کند که چگونه از آن استفاده کند. در چنین شرایطی معمولاً جوان بودن خود را بهانه ای برای اخاذی قرار می دهد و زن نیز کوتاه می آید.»
غیر از این، ازدواجی که بر پایه زور و اجبار است در نوع خود بدترین واکنش را داراست، زیرا زن و مرد بیشترین تنش ها را در خود خواهند داشت. در چنین خانواده هایی بیشترین تنش بر سر این موضوع است که چه کسی قدرت را در دست بگیرد، مرد یا زن؟ مرد به دلیل نگرش سنتی می خواهد مردانگی نشان دهد و حاکم خانه باشد و زن به علت بزرگتر بودن نمی تواند این نکته را تحمل کند و تنش بر سر قدرت، می تواند نهاد خانواده را دچار مشکل کند.
دوست می گفت: «با مدیر عامل شرکت کامپیوتری که در آن مشغول به کار بودم، ازدواج کردم. او 7 سال از من بزرگتر است و ما 5 سالی است که زندگی مشترکی داریم. راضی ام اما گاهی اوقات احساس می کنم همانند یک مهره هستم و هیچ اراده ای از خود ندارم. تنها این مورد است که ناراحتم می کند.»
در حالی که عده ای از کارشناسان با این کار مخالف هستند، گروهی دیگر توافق دارند که نمی توان یک حکم کلی برای چنین مسئله ای در جامعه ایران صادر کرد، زیرا هنوز تعریف مشخص و دقیقی از وظایف زن و مرد نسبت به هم تبیین نشده و یا اگر شده کمتر عملی می شود و به همین دلیل است که اختلاف ها روز به روز بیشتر می شود؛ بنابراین در حالی که در زندگی های عادی زناشویی تنش هایی را شاهد هستیم، طبیعی است میان خانواده ای که زن چند سالی هم از شوهرش بزرگتر است، شاهد حرف ها و حدیث هایی هم باشیم. به طور مثال به مرد می گویند هیچ کس را به او نمی دادند و آمد این زن را گرفت و یا این زن سنش بالا رفته بود و مجبور شد با کوچکتر از خودش ازدواج کند، که تمامی این حرف ها در کنار مشکلات دیگر می تواند آسیب پذیری خانواده را افزایش دهد. عده ای از روان شناسان اجتماعی با نگاهی از بعد روان شناسانه و روان شناختی نیز سعی بر تحلیل این دسته از ازدواج ها دارند.
آنان معتقدند از نظر روان شناسی زن ها زودتر از مردها نسبت به مسائل زندگی عاقل تر می شوند و درکشان از مسائل درون خانواده و زندگی عمیق تر است؛ بنابراین مسئولیت پذیرند و یا بیشتر در این زمینه ها فکر می کنند. حال اگر زنی چند سالی بزرگتر باشد، به طور ناخودآگاه انتظار دارد که مرد هم همانند او فکر کند و مسائل را بسنجد، برای همین زمانی که انتظارش برآورده نمی شود، این تصور تداعی می شود که مرد نسبت به خانه و خانواده بی مسئولیت است و در نهایت تنش فضای خانواده را پر می کند. از سوی دیگر، مردی که با زن بزرگتر از خودش ازدواج می کند، ممکن است پس از چند سال زندگی، با فرسوده شدن جسم زن، احساس ضرر کند .
به همه این موارد سالهای محدود فرزند آوری در زنان و نامحدود مردان را از نظر نباید دور داشت . در مواردی که زن اختلاف سنی زیادی با شوهرش دارد ، ممکن است باروری اش به دلایل مختلف به تاخیر افتد و برای همیشه امکان مادر شدن را از دست بدهد . در شرایطی که شوهرش همچنان نخواهد و یا نتواند امکان پدر شدن خود را از دست بدهد و این موضوع خود عامل تنش های همیشگی این دسته از همسران خواهد شد .
بنابراین کارشناسان بر این باورند بهترین و معمولی ترین وضعیت ازدواج این است که سن پسر کمی از سن دختر بیشتر باشد، یا حداقل مساوی باشند به عنوان مثال اختلاف سنی یک تا پنج سال باشد و این موضوع دلایل مهمی دارد. این در حالی است که ظاهراً در سالهای اخیر الگوی اختلاف سنی میان زوج و زوجه تغییر کرده است و به تدریج شاهد ازدواجهایی هستیم که زن بزرگ تر از مرد است و این اختلاف سنی به یک تا ۳ سال و در مواردی به بیش از این و حتی تا 10 سال هم میرسد.
یک کارشناسی ارشد مطالعات زنان در یزد گفت: شرایط اجتماعی مانند آشنایی در محل تحصیل و کار باعث شده است پسر و دختر شرایط سنی را در نظر نگرفته و در مواردی سن دختر نسبت به سن پسر در ازدواج بیشتر باشد.
مهری دهقان می گوید : همانطور که در دنیای امروز خیلی از ارزشها شکسته شده است در بحث ازدواج نیز ارزشها تغییر کرده است.
وی می افزاید : اگر ازدواج سنجیده و آگاهانه باشد و مولفههای دیگری مانند تحصیلات بالا، شغل خوب، خانواده اصیل و معتبر، زیبایی و .. وجود داشته باشد که بتواند بالاتر بودن سن دختر را بپوشاند، تا دو سال بزرگتر بودن دختر نسبت به پسر مشکل چندانی پیش نمیآورد.
این کارشناس ارشد مطالعات زنان ادامه می دهد: شرایط فیزیکی و فیزیولوژی مرد و زن باید در نظر گرفته شود که در افراد مختلف، متفاوت است. همچنین شرایط خانوادهها، میزان نفوذ و احاطه خانواده بر فرزند نیز می تواند در این موضوع تاثیر داشته باشد.
وی با بیان اینکه بزرگتر بودن دختر نسبت به پسر در ازدواج به عنوان یک فاکتور و معیار از جانب پسر نیست ، اضافه می کند : در گذشته دختران کمتر به دانشگاه میرفتند و زود هم ازدواج میکردند ولی امروزه اکثر دختران تحصیلاتشان را ادامه میدهند و زمانی که یک دختر و پسر در دانشگاه با هم آشنا میشوند، اگر دختر تحصیلات بالا، خانواده معتبر، زیبایی و ... داشته باشد بالاتر بودن سن دختر را در نظر نمی گیرد.
یک روانپزشک نیز در این باره می گوید : در شرایط فعلی از آنجایی که سن ازدواج در دخترها بالاتر رفته و بالطبع از عوارض آن کاسته شدن گزینههای ازدواج است، یکی از اتفاقاتی که به دنبال آن متصور است، ازدواج دختران با مردانی با سن یکسان یا کمتر از خودشان خواهد بود.
دکتر دستجردی می افزاید : این موضوع از بعد روانشناختی خیلی پسندیده نیست و از علل مرتبط با این موضوع مدرک گرایی و علاقه به تحصیل، بالا بودن سطح توقعات و ایدهآل گرایی در امر ازدواج، اشتغال و استقلال مالی در خانمهاست. گاهی نگهداری از والدین پیر یا بیمار در خانواده و یا فرهنگهایی مانند ازدواج حتما باید به ترتیب سن باشد و نهایتاً تجملات و جهیزیههای سنگین باعث بالا رفتن سن ازدواج در دختران می شود.
وی یکی از دلایل ازدواج دختران با مردانی با سن یکسان و یا کمتر را کاسته شدن گزینههای ازدواج دانسته و تصریح می کند: با بالا رفتن سن دختر تعداد خواستگاران او کم می شود و مردانی که با دختران بزرگتر از خودشان ازدواج می کنند یا دارای نقاط ضعف جدی مانند اعتیاد، بیماریهای روانی و یا بیماری خاصی هستند و یا اینکه مسائل احساسی و عاطفی خیلی پررنگ و ناپختهای بینشان اتفاق میافتد و منجر به ازدواج می شود.
وی در خصوص علل دیگر بروز این ازدواجها می گوید: به جزء شراط سن و ظاهر خانمها، ممکن است زن دارای شغل بالاتر، مدرک بالاتر و یا وضعیت مالی و ثروت باشد بنابراین همه موارد ذکر شده می تواند در امر ازدواج مشکل ساز بوده و به دنبال آن زندگی متزلزلی خواهند شد.
دکتر دستجردی خاطرنشان کرد: نکته دیگری که در ازدواجهای با بیشتر بودن سن دختر از پسر مطرح است، عدم تقاضا در روابط عاطفی و هیجانی بویژه روابط جنسی در بین زوجین خواهد بود چرا که اصولا مردان در میانسالی از انرژی بالایی بویژه در مسائل جنسی برخوردارند و زنان در سنین بالاتر پاسخگوی تمام نیاز مردان نخواهند بود و این تعارضات زناشویی و سرخوردگی در روابط اتفاق می افتد که نتایج آن می تواند باعث شکست در ازدواج، طلاق، ازدواج مجدد یا بدتر از آن باعث روابط خارج از محیط زناشویی شود.
وی از دیگر مشکلات این گونه ازدواجها را عدم پذیرش اقتدار و مدیریت مرد دانسته و بیان می کند: در این ازدواجها به نوعی جابجایی نقشها اتفاق می افتد. معمولا زنان در این ازدواجها خواسته و یا ناخواسته به دلایل سن بالاتر و داشتن تحصیلات بالاتر نقش مادرانه، توصیه گرانه و نصیحت گرانه پیدا می کنند و این از نظر روانشناختی مخل یک زندگی خوب و خوشبخت خواهد بود.
نکته دیگر هم عدم پذیرش این نوع ازدواجها از بعد فرهنگی و اجتماعی است. در جامعه برخورد با این افراد چندان جالب نیست و زوجین را دچار سرخوردگی خواهد کرد.
این روانپزشک توصیه کرد: از بعد روانشناختی حتی الامکان سعی کنیم ازدواجهای این چنینی اتفاق نیفتد چرا که از عوارض روانپزشکی آن افسردگی و اضطراب می باشد.
وی تاکید می کند : لازم است در راستای رفع عللی که باعث افزایش سن دختران برای ازدواج میشود قدم برداریم بدین معنا که تحصیلات را مانع ازدواج ندانیم، توقعات غلط را در مورد ازدواج حل کنیم، تجملات و تشریفات را کاهش دهیم، در راستای تسهیل امر ازدواج بویژه برای آقایان در محیط کاری و تحصیلات تکمیلی اقدام شود. اگر دختری دارای خواستگار با شرایط خیلی عالی پیدا شود احساسی عمل نکند و ترجیحا با فرد سن بالاتری ازدواج کند.
دکتر دستجردی خاطرنشان می کند : الزاماً ازدواج زن با فرد سن پایین تر به معنای بدبخت شدن نیست چرا که در مواردی خانوادههای خوشبخت نیز در میانشان دیده می شود و در مجموع تاکید می شود سن آقا از خانم بیشتر باشد اما اگر نهایتا سایر شاخصهها خوب باشد همسان بودن سن در مواردی اشکال ندارد و در موارد کمتر معمولی که سن خانم بالاتر باشد توصیه میشود حتماً از این نوع ازدواج پرهیز شود.
سن بالاتر دختر بتدریج باعث سرد شدن روابط بین زوجین می شود
مدیرکل امور بانوان و خانواده استانداری یزد هم می گوید : اگر سن دختر بالاتر از پسر باشد در مسائل جنسی دچار مشکل می شوند و به تدریج در بحث تحکیم خانواده، باعث سرد شدن روابط بین زوجین می شود.
مریم عبدالحسین زاده با بیان اینکه بزرگتر بودن دختر از پسر در ازدواج بین یک تا دو سال مشکلی ایجاد نمی کند، می گوید : به طور مثال یک دختر 22 ساله با یک پسر 20 ساله خیلی با هم متفاوت نیستند ولی اگر یک دختر 30 ساله با یک پسر 25 ساله ازدواج کند، بیشتر دچار مشکل میشوند البته بلوغ فکری و اجتماعی در ازدواج از اهمیت بیشتری برخوردار است.
وی با بیان اینکه هم کفو و همتا بودن زوجین میتواند از مشکلات جلوگیری کند ، می افزاید : برای ازدواج باید شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خانواده ها بررسی شود و به این مساله اهمیت داده شود که زوجین همتا و هم کفو باشند چرا که ازدواجهای هیجانی، احساساتی و عدم عقلانی و یا ازدواج هایی که 100 درصد احساس در آنها دخیل است و هیچ بررسی و تحقیق روی فرد مورد نظر انجام نمی شود با شکست روبرو می شوند.
وی ادامه می دهد: موضوع بزرگتر بودن دختر نسبت به پسر یک بحث روانشناسی دارد و آن این است که بلوغ فکری زوجین مهم است و اگر زوجین از نظر بلوغ فکری برای هم مناسب نباشند دچار مشکل میشوند این در حالی است که معمولاً بلوغ فکری خانمها زودتر اتفاق میافتد و همچنین درک زنان بالاتر و بین شان نسبت به زندگی متفاوت است.
عبدالحسین زاده همچنین تاکید می کند : سن باروری در خانمها محدودیت دارد ولی در مردان این گونه نیست و اگر سن دختر بالاتر از پسر باشد در مسائل جنسی دچار مشکل می شوند و در بحث تحکیم خانواده، باعث سرد شدن روابط بین زوجین میشود که این موضوع قابل تعمیم به همه زوج ها نمی شود و بطور میانگین بین زوجین وجود دارد.
>> ایسنا و پیچک
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد
من ی سوال دارم
من ی دختر مذهبی (نه از اونایی كه بخاطر دیگران حجاب دارن)هستم. در مواردی كه صلاح میدونم چادر دارم (مثلا بیرون دانشگاه) و در دانشگاه چادر دارم.
كارشناس ارشدم و جویای كار و نسنیا باهوش-با ی خانواده معمولی و تحصیل كرده
همه میگن خیلی مهربونم
دختر شادی هستم
همیشه لبخند روی لبم هست بخصوص وقتی دارم با اساتید یا خانم ها صحبت میكنم
فكر میكنم كه از لحاظ زیبایی آنچنان جذاب نیستم ولی زشت هم نیستم و خدا ر شكر نقصی ندارم-همه خصوصیاتم متوسطه
دوس دارم ازدواج كنم ولی حس میكنم پسرا فقط از دخترای خوشگل خوششون میاد-دخترای پولدار و سرشناس
نمیدونم-گاهی رونشناسا میگن باید برای اینكه بتونید ازدواج كنید باید به طرفتون به شكلی بفهمونید كه دوستش دارید ولی منهیچوقت نمیتونم چون همیشه به خودم میگم آخه این پسری كه من دوستش دارم میره سمت كسی كه خوشگلتر و خوشتیپ تره و سمت من نمیاد والبته این باور ر هم دارم كه مثلا اگر به طرف نگاه كنم گناه كردم
یا اینكه توی مقالات و سایتها میگن به چشمای طرفتون نگاه كنید تا بفهمه دوستش دارید یا از احساس اون نسبت به خودتون باخبر بشید(میگن میشه احساسات طرف ر از توی چشم متوجه شد) ولی من نمیتونم نگاه كنم
نمیتونم بفهمم كه آیا پسری من دوست داره یانه (البته همیشه این ر بعید میدونستم كه كسی من ر دوست داشته باشه)
لطفا من ر راهنمایی كنید چون الان دیگه فكر كنم كه سنم داره بالا میره خیلی (الان 28 سالم هست) و خبری از مرد آرزوهام نیست
اگه باخبرم كنید ممنون میشم ازتون.
یاعلی
سن شناسنامه ای مهم نیست فقط كافیه واسه خودتون زندگی كنید نه حرف مردم
من النازم
30 سالمه
و الان 5 ساله من و پسری ك 7 سال باهم تفاوت سنی داریم منتظر هستیم ك خونواده هامون راضی بشن ك ما ازدواج كنیم
ماخیلی عاشق همدیگه هستیم
و ذره ای از دوس داشتنمون نسبت ب همدیگه تو این 5 سال كم نشده
من ازدواج نكردم
و اون آقا هم فقط بخاطر من طرف هیچ دختر دیگه ای نرفته
اگه مسئله سن خیلی براش مهم بود یا تو این چندسال ب این نتیجه میرسید ك اگه با ی دختر كوچكتر از خودش ازدواج كنه خوشبخت میشه
حتما باید تو این چند سال چشمش یه دختر دیگه رو میگرفت
ولی اصلا اینطور نبوده
با اینكه زیاد از حال همدیگه خبر نداریم
ولی به عشق همدیگه زنده ایم
فقط خداكنه خونواده ها راضی بشن......