
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
ماجرای سرقت ادبی صادق هدایت از نویسنده مشهور آلمانی «راینر ماریا ریلکه» که به گفته او، صفحهای از بوف کور عینا در یکی از آثار این شاعر آلمانی هم وجود دارد، هر چند عبداللهی در همان نشست هم تاکید کرده بود که نمیتوان به طور قطع نام سرقت را به این اتفاق اطلاق کرد. به همین بهانه سراغ علی عبداللهی رفتیم تا با او در اینباره بیشتر صحبت کنیم.
آقای عبداللهی، میشود درباره آن چند خط جنجالی در بوف کور توضیح شفافی بدهید؟
چند خط از بوف کور، عینا مشابه نوشته «راینر ماریا ریلکه» در کتاب «یادداشتهای مالده لائوریس بریگه» است که توسط مهدی غبرایی در انتشارات دشستان به فارسی ترجمه شده است. البته غبرایی در مقدمه اثر ترجمه، اشارهای به تشابه آن چند سطر داشته است.
خود بنده نیز در کتابی که سال 78 با نام «ویژه ریلکه» برای نشر زمان ترجمه کردم، موضوع را شرح دادم. در واقع مجموعه مقالاتی از زبانهای مختلف درباره آثار ریلکه است. علاوه بر آن، در کتاب «جمالزاده، سرچشمه داستان کوتاه معاصر فارسی» نوشته «کوئی پرز» نیز به موضوع اشاره شده و گفته شده است: «7 سطر از بوف کور که چندان ربط منطقی هم به کل اثر ندارد، عینا ترجمه از ریلکه است و معلوم نیست این موضوع به چه دلیل اتفاق افتاده است.»
البته این چند سطر تأثیری در روند داستانی بوف کور ندارد و حتی لحن کتاب را تحتالشعاع قرار نمیدهد. این سرقت ادبی محسوب نمیشود و من آن را انتحال مینامم. به نظرم هدایت پیش از آن، این بخش را خوانده و جایی یادداشت کرده یا در ذهن سپرده است. بعد از آن، بر اثر مرور زمان فراموش کرده است که این جملهها از خودش نیست و آن را در بوف کور انعکاس داده است.
میشود این چند سطر را برایمان بخوانید؟
بله. در صفحه 104 چاپ چهارم بوف کور که در سال 1331 در انتشارات امیر کبیر منتشر شده است: «زندگی با خونسردی و بیاعتنایی صورتک هر کسی را به خودش ظاهر میسازد، گویا هر کسی چندین صورت با خودش دارد. بعضیها فقط یکی از صورتکها را دائما استعمال میکنند که طبیعتا چرک میشود و چین و چروک میخورد. این دسته صرفهجو هستند. دسته دیگر صورتکهای خودشان را برای زاد و رود خودشان نگه میدارند و بعضی دیگر پیوسته صورتشان را تغییر میدهند، ولی همین که پا به سن گذاشتند میفهمند که این آخرین صورتک آنها بوده و بزودی مستعمل و خراب میشود، آن وقت صورت حقیقی آنها از پشت صورتک آخری بیرون میآید.»
با تمام این احوال بازگویی عینی چند جمله، میتواند منتقدان را به این فکر بیندازد که تعمدی در کار بوده است.
سرقت ادبی زمانی اتفاق میافتد که اندیشه یا ساختاری را به عمد از کتاب دیگری وارد اثر خود کنید، به طوری که کل اثر تحتالشعاع قرار گیرد. اگر قصدی در کار نباشد یا آن بخشی که شبیه اثر دیگری است اهمیت اساسی در اثر نداشته باشد، مساله خود به خود منتفی است. از طرف دیگر، وقتی مخاطب از خواندن یک اثر دچار این حس نشود که این موضوع را جای دیگری نیز دیده است، سرقت اصلا معنا پیدا نمیکند. اعتبار و شهرت بوف کور به هیچ وجه وابسته به این چند سطر نیست و میتوان آن را یک اثر اصیل دانست.
شاید حساسیت ایجاد شده به این خاطر باشد که در ادبیات داستانی ما بوف کور و نام صادق هدایت همواره حساسیتزا بوده است، گمان نمیکنید اگر نام اثر یا نویسنده دیگری، در مثال شما مطرح میشد، بازتاب چندانی پیدا نمیکرد؟
به نظرم حساسیت ایجاد شده اصلا منطقی نیست. در ادبیات کلاسیک ما چنین اتفاقهایی زیاد است. این که اشعاری با وزنها و مضامین مشترک توسط 2 شاعر نوشته شود، غیر طبیعی نیست و نمونههای آن را میتوان در اشعار حافظ و خواجوی کرمانی نیز مشاهده کرد. این الهام گرفتن متفکران از هم در ذات ادبیات است و در همه دنیا هم اتفاق میافتد.
الناز اسکندری / جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم:
با سیدمرتضی کاظمیدینان، مدیر رادیوفرهنگ درباره زیر و بم این رادیو گفتوگو کردیم