یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
چطور شد سراغ فوتبال آمدی؟
از دوران کودکی طرفدار این رشته بودم و دوست داشتم روزی فوتبالیست شوم. هروقت بازیهای فوتبال را در تلویزیون میدیدم آرزو میکردم من هم بتوانم روزی مثل آنها در سطح اول فوتبال بازی کنم و همین تفکرات مرا تشویق کرد تا سرانجام سراغ فوتبال بیایم.
جرقه ابتدایی و اولیه از کجا زده شد؟
برادر بزرگترم که در تبریز دانشجو بود به من گفت اگر در پایان سال سوم ابتدایی با معدل 20 درسم را تمام کنم برایم یکدست لباس تیم ملی ایران را خواهد خرید. من هم تمام تلاشم را کردم و حسابی درس خواندم تا به معدل 20 برسم. سپس وقتی آن یکدست لباس را از او هدیه گرفتم، تشویق شدم تا بیشتر از قبل دنبال فوتبال بروم.
خانواده تا چه حد به تو کمک کرد؟
پیش از هر چیز باید بگویم خانواده اعم از پدر و مادر و دیگر اعضای آن در رشد و نمو مطلوب و همچنین نامطلوب بچهها تاثیر مستقیم دارند و اگر از همان دوران کودکی فرزندان خانوادهها مورد بیتوجهی یا کمتوجهی قرار گیرند، قطعا در آینده و ساختن آرزوهایشان به مشکل برخواهند خورد؛ اما در مورد خانواده خودم باید بگویم آنها هرگز از تربیت و هدایت من و خواهر و برادرانم غافل نبودند و در مورد من هم به بهترین شکل ممکن عمل کردند.
چه کاری انجام دادند؟
حدود 11 سال پیش (زمان ریاست محسن صفاییفراهانی بر فدراسیون فوتبال) بود که مدارس فوتبال اینترکمپوس در شهرهای اردبیل، کرج و خرمشهر تاسیس شد و خانوادهام با توجه به علاقه فراوان من به فراگیری فوتبال، مرا در این مدرسه ثبتنام کردند و در اصل الفبای فوتبال را در این مدرسه آموختم.م
مربی ایتالیایی داشتید؟
خیر. اما نتیجه کار هفتگی ما و برنامههای تمرینی هفته بعدمان توسط یک مدرس فوتبال ایتالیایی تحت نظارت و کنترل همیشگی بود و ما طبق دستورهای موسسان این مدارس، تمرینهایمان را پیگیری میکردیم.
از همان ابتدا هم مهاجم بودی؟
بله. همیشه دوست داشتم فوروارد باشم و استعدادم هم در این امر بیشتر از دیگر پستها بود.
فکر میکنی چه تفاوتی میان آموزشهای این مدرسه فوتبال با دیگر مدارس فوتبال کشورمان باشد؟
چون هرگز در آن مدارس حضور نداشتهام قطعا نمیتوانم در مورد آنها اظهار نظر کنم.
در مورد حاصل کار مدرسه فوتبالتان که میتوانی اظهار نظر کنی؟
در مسابقههای نوجوانان قهرمانی آسیا که عنوان نایبقهرمانی از آن ایران شد 6 نفر از بازیکنان آن تیم از مدرسه فوتبال اینترکمپوس اردبیل و 10 نفر دیگر هم از مدارس اینترکمپوس کرج و خرمشهر بودند. در ضمن از جمع دوستانم در آن مدرسه فوتبال مهرداد عزیزوند و نادر هوشیار همراه من به سایپا و لیگ برتر آمدند و شهریار شیروند هم همین حالا عضو باشگاه سپاهان است، بنابراین میتوانم به جرات بگویم بیشتر نفرات این مدارس براحتی جذب تیمهای باشگاهی میشوند.
پیش از سایپا در کدام باشگاهها توپ زدهای؟
عضو ذوبآهن اردبیل بودم و در این تیم و در جام حذفی به تیم مس رفسنجان که در فصل گذشته استقلال را در جام حذفی حذف کرد، گل زدم و آنها را شکست دادیم.
چطور به لیگ برتر آمدی؟
واقعا خواست خدا بود. حدود 4 سال پیش بود که تیم سایپا به سرمربیگری علی دایی به اردبیل آمده بود تا اردوی آمادهسازیاش را در این شهر برپا کند. در اردبیل 2 زمین چمن وجود داشت که قابلیت تمرین در سطح حرفهای داشتند. آن زمان یکی از این دو زمین زیر کشت بود و زمین دیگر هم به تیم سایپا داده شده بود. آنجا بود که رئیس هیات فوتبال اردبیل با توجه به تمرینهای ما که عضو تیم ذوبآهن اردبیل بودیم از علی دایی خواست شرایط تمرین ما در محل تمرین تیمشان را فراهم کند و او نیز بدون هیچ مشکلی با این موضوع موافقت کرد. همانجا علی دایی از نحوه تمرین کردن من ابراز رضایت کرد و خواست به سایپا بروم. من هم که همیشه آرزوی چنین شرایطی را داشتم با 16 سال سن راهی تهران شدم و به تیم سایپا پیوستم.
در کل نظرت در مورد علی دایی چیست؟
جدا از همشهری بودنم باید بگویم دایی یک اسطوره به تمام معنی است. این را چون به من کمک کرده است تا به چنین جایگاهی برسم نمیگویم، هرچند خودم را مدیون همیشگی او میدانم؛ اما او واقعا یک اسطوره است. از نظر اخلاقی، شخصیت فوتبالی و در کل میتوانم بگویم او یک آقای به تمام معناست. او مرا به سایپا آورد و توانستم در اوج نوجوانی و جوانی در لیگ برتر و جام باشگاههای آسیا فوتبال بازی کنم. او تحت هر شرایطی به تمام نفرات تیمش احترام میگذارد و حتی گاهی اوقات وقتی یک بازیکن برای تست دادن به تمرین سایپا میآمد آنقدر با او دوستانه رفتار میکرد که وی هنگام ترک تیم به دلیل قبول نشدن در تست افسوس آن را میخورد که چرا نتوانسته نظر دایی را جلب کند.
فکر میکنی بتوانی روزی به عنوان دومین مهاجم سرشناس اردبیلی ایران پس از دایی لقب بگیری؟
علی دایی شدن برای هر فوتبالیستی مثل یک رویاست. او آقای گل جهان است و رکوردهایش در سطح ملی و باشگاهی او را به یک فوتبالیست دستنیافتنی بدل کرده است؛ پس اینکه کسی بگوید میخواهم علی دایی بشوم چندان با عقل جور در نمیآید!
... اما قبول داری که پیش از این هم فرانس پوشکاش مجارستانی چنین شرایطی را داشت و همگان بر این باور بودند که هیچکس نمیتواند رکورد گلزنی او را در سطح ملی بشکند، اما دایی ثابت کرد هیچ چیز جز خداوند متعال مطلق دستنیافتنی نیست.
این را قبول دارم اما این که بخواهم خودم را در جایگاهی قرار دهم که با او و دوران جوانیاش قیاس شوم خیز؛ هرگز نمیتوانم چنین تصوری داشته باشم.
ناگفته نماند که هرگز دست از تلاش برای دایی شدن برنخواهم داشت و همواره او به عنوان یک اسطوره و الگوی تمام نشدنی برای غلبه بر مشکلات پیشرویم در تمام امور، سرلوحه کارهای زندگی و فوتبالیام خواهد بود.
از شرایط فعلیات در سایپا رضایت داری؟
شکر خدا همه چیز خوب است. زمین تمرین مطلوب و پرداخت حق و حقوق سر موعد مقرر از جمله اسباب آسایشی است که در سایپا برایم فراهم شده و من هم میخواهم با تمام توان از این موقعیت برای پیشرفتم استفاده کنم.
تا چه زمان با سایپا قرارداد داری؟
پس از این فصل، یک فصل دیگر هم با سایپا قرارداد دارم.
راستی آن زمان که با دایی در سایپا بودی او که خود یک مهاجم تمام عیار بود، برای بهتر شدن به تو توصیهای نمیکرد؟
او همیشه با من حرف میزد و در مورد این که چطور و در چه مناطقی از محوطه جریمه جایگیری کنم توصیههای خود را به من منتقل می کرد. او از جمله عوامل اصلی پیشرفت فوتبال من بود و در این هیچ شکی نیست.
پندی از او به یاد داری؟
از مهمترین توصیههای او که همواره آن را آویزه گوشم کردهام این بود که به من میگفت اگر میخواهی در فوتبال زود و زیاد پیشرفت کنی باید از همه چیزت بزنی و به خاطر آیندهات فقط به فکر فوتبال باشی. من هم از همان سال تا به حال جدا از خانواده در تهران زندگی میکنم و همواره سعی کردهام دور از تمام حواشی فوتبال فقط به ورزش بپردازم تا خدای نخواسته اسیر حاشیههای فوتبال نشوم.
چطور میتوان یک فوتبالیست لیگ برتری بود و با آن همه پول و توجه نشریات ورزشی به حاشیه نرفت؟
من برای پاسخ دادن به این پرسش شما فقط و فقط یک جواب دارم وآن چیزی نیست مگر نگاه کردن به زندگی فوتبالی علی دایی. او به واقع یک الگوی اخلاقی کامل برای همه فوتبالیستهای جوان است. او که از لحاظ مالی زبانزد خاص و عام است و به لحاظ موقعیت فوتبالی در بالاترین سطح آسیا و جهان قرار داشت، باز هم دست از تلاش برای بهتر شدن نکشید و تلاش کرد بهتر و بهتر شود. او در کنار مشغلههای فراوانش درس و تحصیلش را رها نکرد و اگر هم در مقاطعی به اجبار نمیتوانست آن را ادامه دهد به محض رسیدن به اولین اوقات فراغت تحصیلاتش را از سر میگرفت. به این موضوع تا این حد اهمیت قائل میشد. البته من خیلی کوچکتر از آن هستم که بخواهم در مورد علیدایی حرف بزنم، اما چون مدتی با او کار کردهام و او را الگوی خودم میدانم، به خودم اجازه میدهم در موردش صحبت کنم. به اعتقاد من او برای جوانان نسل جدید فوتبال میتواند یک الگوی بسیار خوب ورزشی و معنوی باشد.
در سایپا کنار دایی هم بازی کردهای؟
خیر. متاسفانه این توفیق هرگز نصیبم نشد.
چرا سایپا فصل را بد شروع کرد؟
ما بدشانسی آوردیم و از همان ابتدا تا همین بازی (هفته نهم) برابر سپاهان هم نوار بدشانسیهایمان ادامه داشته است. ما در مصاف با استقلال با آن شکل گل مساوی را خوردیم؛ گلی که به گواه تمام کارشناسان داوری با خطای مسلم امیر حسین صادقی روی دروازهبانمان به ثمر رسید. چند پنالتیمان تاکنون به ثمر نرسیده است و آخری آن هم برابر همین سپاهان بود. پنالتی که روی خود من اتفاق افتاد. در هفته ششم برابر مقاومت هم بدشانسی آوردیم و خلاصه این که انگار قرار نیست این بدشانسیها تمام شود؛ البته شکر خدا با تمام این اوصاف تا اینجای کار هم بد نتیجه نگرفتهایم و در میانههای جدول هستیم، اما مطمئن هستم در ادامه کار ما به جمع صدرنشینان لیگ خواهیم رسید.
چرا؟ دلیلت برای این ادعا چیست؟
یک دلیل واضح جدا شدن 15 بازیکن فصل قبل از سایپاست. ما ابتدای این فصل 15بازیکنمان را از دست دادیم و 15 بازیکن جدید گرفتیم. همین، یعنی این که ما با گذشت چند هفته دیگر و دستیابی به هماهنگی بیشتر خواهیم توانست جزو مدعیان اصلی قهرمانی باشیم. الان (تا پایان هفته نهم) فاصله ما با صدر جدول 8 امتیاز است و این یعنی 3 برد پیاپی. ما بازی به بازی بهتر میشویم و اگر اندکی از بدشانسیهایمان هم کم شود، حتم داشته باشید یکباره حرکت انفجاریمان به صدر جدول را آغاز خواهیم کرد.
حال یکی از گلزنهای برتر لیگ هستی.
بله، البته یکی از 6 گلههای لیگ برتر که علی کریمی باشد 4 گل خود را از روی نقطه پنالتی به ثمر رسانده است. البته قصد ندارم با این حرفم ارزشهای او را که در جای خود از جمله فوتبالیستهای کمنظیر ایران است کمرنگ کنم اما من خودم هر 5 گلم را (تا پایان هفته نهم) درجریان بازی به ثمر رساندهام و هیچکدامش پنالتی نبوده است. ضمن این که من 2 بار در این هفتههای گذشته برای تیم پنالتی هم گرفتهام.
پست تخصصیات چیست؟
مهاجم نوک هستم.
در کدام پستها کار کردهای؟
فصل قبل گوش راست بودم و با این که در این پست بودم توانستم یک گل هم بزنم، اما آن پست، پست غیرتخصصی من بود.
چرا فصل قبل فقط یک گل زدی؟
چون از همان اوایل فصل اردوی تیم ملی جوانان تشکیل شد و من هم که عضو آن بودم باید در اردوها شرکت میکردم و در مسابقههای آسیایی حضور مییافتم. به همین سبب تقریبا تا نیم فصل همراه سایپا نبودم و وقتی هم که برگشتم مرا در گوش راست بازی دادند.
حالا که در پست تخصصی خودت هستی، به آقای گلی این فصل فکر میکنی؟
صددرصد. همه هدفم این است که بتوانم در این فصل در درجه اول با گلزنیهای فراوان اسباب موفقیت سایپا را فراهم کنم و پس از آن هم بتوانم از سوی سرمربی تیم ملی بار دیگر به اردوی تیم ملی بزرگسالان دعوت شوم.
فکر نمیکنی رقبایی جدی برای کسب این عنوان در پیش داری؟
صددرصد. اما یاد گرفتهام که خواستههایم را در رقابت با دیگران بهتر و راحتتر به دست بیاورم. رفتن در میدانی که رقیبی در آن نیست خود ورزشکار را هم بیانگیزه میکند، اما همیشه حضور رقیب آن هم رقیبی که پا به پای تو حرکت میکند باعث پیشرفت خودت هم میشود و به تو انگیزه تلاش بیشتر میدهد.
با این که به گلزنی علاقهداری، چرا به گلسازی رغبتی نشان نمیدهی؟
چون شرایط قرار گرفتن من در خط حمله ایجاب میکند که بیشتر تمامکننده باشم و کمتر در امر گل ساختن کمک کنم. همین که بتوانم حاصل تلاش 10 نفر پشت سرم را به گل تبدیل کنم فکر میکنم بهترین پاداش برای هم تیمیها و دوستانم است.
خودخواه هم هستی؟
خیر.
قبول داری مهاجمان بعضا خودخواه هم میشوند؟
بله اما باور کنید من خودخواه نیستم و اگر بتوانم حتما به یار کناریام پاس خواهم داد. شده که خیلی از موقعیتها را خراب کنم اما در آن لحظه چون میخواستم گل بزنم، موقعیت را از دست دادهام در غیر این صورت اگر شرایط بهتری برای هم تیمیهایم وجود داشت مطمئن باشید به آنها پاس میدادم.
در کنار کدام یک از مهاجمان تیمتان راحتتر هستی؟
با همه آنها راحت هستم و تقریبا شناخت خیلی خوبی از یکایکشان دارم. جالب است بدانید ما از همه باشگاهها زودتر تمرینات بدنسازیمان را شروع کردهایم و حاصل بدنسازی خوبمان را در طول لیگ شاهد خواهید بود.
نگفتی با کدام مهاجمان در خط حمله کار میکنی؟
رضا خالقیفر، امین منوچهری، امید شریفینسب و محمد ضیاییپور که کنار تمام آنها راحت هستم و مشکلی از نظر پیدا کردن یکدیگر در محوطه جریمه حریفان نداریم.
در سایپا با کدام نفرات صمیمیتر هستی؟
با همهشان. اینجا تقریبا همه از من بزرگتر هستند و حکم برادر بزرگتر را برایم دارند. از ابراهیم صادقی (کاپیتان سایپا) گرفته تا دیگران همه و همه به من لطف دارند و مرا راهنمایی میکنند.
فکر میکنی قهرمانی بین کدام 4 تیم دست به دست خواهد شد؟
به ترتیب استقلال، سپاهان، سایپا و ذوبآهن.
یعنی شانس سایپا را بیشتر از ذوبآهن میدانی؟
صددرصد. چون من از ساختار کلی تیم شناخت کافی دارم و مطمئن هستم بزودی روی نوار برد و پیروزی قرار خواهیم گرفت و در پایان بین 4 تیم اول جدول خواهیم بود.
امسال هم عضو تیم ملی امید هستی؟
بله.
حضورت در این تیم به جایگاه ثابتت در ترکیب تیم سایپا لطمهای نزند و مثل فصل قبل اسیر اردوهای داخلی و خارجی نشوی؟
خیر، شکر خدا آقای پیروانی برنامههای اردویی ما را طوری تنظیم کرده است که هر هفته 2 روز پس از برگزاری مسابقههای لیگ که بیشتر تمرینات تیمها هم به ریکاوری اختصاص دارد به اردوی تیم ملی امید میرویم و بعد بلافاصله به اردوی تیم باشگاهیمان برمیگردیم. بنابراین از این بابت فکر نمیکنم تداخلی بین این دو به وجود بیاید.
از شرایط فعلی خودت در این فصل راضی هستی؟
شکر خدا برخلاف فصل پیش تا اینجا توانستهام خوب کار کنم و در تمرینات نظر مثبت مایلیکهن را جلب کنم. امیدوارم تا پایان هم به همین ترتیب پیش بروم.
در کل رابطهات با مایلیکهن چطور است؟
محمد مایلیکهن یک مربی بسیار فنی و بشدت اخلاقگراست که به معنی واقعی کلمه نظم و انضباط و اخلاق پسندیده را بر هر چیز دیگری ترجیح میدهد و آن را مقدم میشمارد. رابطه من هم با او بسیار خوب است. مثل سایر نفرات تیم. ضمن این که او همواره در طول دوران مربیگریاش ثابت کرده که در مورد جوانان دیدگاهی مثبت داشته و خوشبختانه من هم با چنین مربی کار میکنم که توجه و اعتقاد فراوانی به نیروهای جوان دارد. همان طور که گفتم، از این بابت خیلی خیلی شانس آوردهام و لطف و عنایت خداوند همواره شامل حالم بوده است.
بیشتر دوست داری با سر گل بزنی یا با پا؟
فرق چندانی برایم ندارد. چون خوشبختانه با توجه به قد بلندم مشکلی برای زدن ضربات سر ندارم و در کار با پا هم راحت هستم. بنابراین برایم تفاوتی نمیکند. در هر شکل دوست دارم صاحب موقعیت شوم و گل بزنم.
بیشتر بازیهای دشوار سایپا پشت سر گذاشته شده و به نظر میرسد حالا فرصت خوبی برای امتیاز جمع کردنتان باشد. این طور نیست.
قطعا همین طور است. ما تا اینجا تقریبا بیشتر مسابقههای دشوارمان را پشتسر گذاشتهایم و حالا در جمع تیمهای مدعی یا صاحبنام فقط 2 بازی برابر تیمهای پرسپولیس (در هفته سیزدهم) و مس کرمان (در هفته چهاردهم) را در پیش داریم وگرنه غیر از این دو بازی سایر دیدارهایمان به نسبت راحتتر است و شانسمان برای کسب امتیاز کامل مسابقههای باقیمانده بیشتر است. البته این را هم بگویم که ما در دور برگشت هرگز به تیمهایی که در نیمفصل اول امتیاز دادهایم، باج نخواهیم داد.
در کل شرایط فوتبال ایران را چطور ارزیابی میکنی؟
متاسفانه پس از آن که نتوانستیم به مسابقههای جام جهانی 2010 (آفریقای جنوبی) راه پیدا کنیم، نوعی رخوت و سرخوردگی گریبانگیر همه اهالی فوتبال از من فوتبالیست گرفته تا مربیان و علاقهمندان به آن شد. این حالت در طول ماههای گذشته هم به اهالی فوتبال بود تا این که لیگ برتر شروع شد و حال و هوای همه را تا حدودی بهبود بخشید. به هر حال فکر میکنم اگر امروز تیم ملی ما به جام جهانی راه پیدا کرده بود، شرایط به کلی تفاوت داشت و بازیکنان با انگیزهای دوچندان در مسابقهها ظاهر میشدند. حتم دارم در آن شرایط رقابت هم میان تیمهای لیگ برتری بیشتر میشد و شاید آمار گلهای زده لیگ ما هم بالاتر میرفت.
در لیگ برتر ایران بازیکنانی بودهاند که یک یا دو فصل خوب کار کردند، اما پس از مدتی از اوج به پایین آمدند و همگان بر این اعتقاد بودند که آنها فقط یک جرقه هستند. تو برای این که جرقه نباشی و همچنان در این مسیر رو به جلو پیش بروی چه برنامهای داری؟
من با هدفگذاری دقیق وارد این رشته شدهام و از همان دوران کودکی که با توپ و فوتبال آشنا شدم و قدم در این عرصه گذاشتم خواستم و تلاش کردم که به تیم ملی برسم و با این که به قول شما الان در جایگاه خوبی هستم، اما باید بگویم که من در نظر خودم هنوز به نیمی از آنچه میخواهم هم دست نیافتهام. من دنبال بازی کردن به صورت یار فیکس در لیگ برتر نبودم که حالا بگویم به تمام خواستههایم رسیدهام و دیگر از این جلوتر نمیروم مگر این که جرقهای باعث پیشرفت شود. خیر! من مسیر پیشرفت را بیپایان تصور میکنم و معتقدم انسان در هر مقطعی که هست باز هم جا برای پیشرفت دارد و مطمئن باشید من هرگز نخواسته و نمیخواهم که یک جرقه باشم و حالا هم از این چند گل نه مغرور هستم و نه تصور میکنم دیگر کارم را به پایان رساندهام. من فقط 19 سال سن دارم و این یعنی درست در ابتدای راه بیپایانی هستم که امثال فرانتس بکنباوئرها و فرگوسنها همچنان در این مسیر در حال حرکت هستند و حتی یک لحظه هم برای استراحت توقف نمیکنند. همان طور که گفتم من الگوی بسیار خوب و دمدستی به نام علی دایی دارم که اتفاقا همشهری خودم هم هست و از این نظر میخواهم مانند او در هر زمینهای که بتوانم پیشرفت کنم و از همه مهمتر در فوتبالم به جایی برسم که بتوانم برای مملکتم افتخارآفرینی کنم. هر وقت توانستم برای ایران عزیز افتخار کسب کنم آن وقت تازه میتوانم به خودم جرات بدهم و بگویم من هم در راه علی داییها، مهدویکیاها و کریم باقریها حرکت میکنم و راه آنها را ادامه میدهم. حالا هنوز اتفاقی نیفتاده که بخواهم به آن ببالم.
در کودکی مشکلات اقتصادی داشتی؟
خیر. شکر خدا از این نظر پدرم هیچ کم و کسری برای من و خواهر و برادرانم نگذاشت.
اولین حقوقت چقدر بود و با آن چه کردی؟
اولین حقوق زندگیام را از تیم نوجوانان ذوبآهن اردبیل گرفتم که 25 هزار تومان بود. بعد آن را به خانه بردم و جلوی پدرم گذاشتم و گفتم که این اولین حقوقم است. او هم دستی بر سر من کشید و رویم را بوسید. بعد از من خواست تا یک حساب بانکی افتتاح کنم و همه پولهایم را در آن جمعآوری کنم تا برای آیندهام سرمایهسازی کرده باشم.
به نظر تو کشتی ورزش اول ایران است یا فوتبال؟
فکر میکنم هر دوی این رشتهها در ایران حرف اول را میزنند، اما هر یک به شکلی. کشتی در ایران به لحاظ کسب مدالهای جهانی و المپیک زبانزد خاص و عام است و قطعا فوتبال نمیتواند از این حیث با کشتی رقابت کند. جایگاه ویژهای هم نزد مردم دارد و آن را به نوعی یک رشته پهلوانی میدانند، اما از سوی دیگر فوتبال هم گرچه مقام جهانی یا المپیکی یا حتی آسیایی چندانی ندارد، اما در سطح جامعه از توجه ویژهای برخوردار است. شما در هر نقطه از ایران که حرف از فوتبال بزنید جواب خواهید شنید و تقریبا اطلاعات همه در مورد این رشته به روز است. پس از این نظر هم میتوان امتیازات فراوانی به فوتبال داد و من فکر میکنم هر دوی این رشتهها در یک سطح هستند.
آرزوی ورزشیات را هم به ما میگویی؟
من هم مانند همه فوتبالیستهای ایرانی دوست دارم در وهله اول به عضویت تیم ملی دربیایم و سپس در تیمهای مطرح اروپایی بازی کنم.
حرف باقیمانده؟
امیدوارم سایپا در این فصل به آنچه مستحق آن است دست پیدا کند و در پایان فصل بتوانیم یک سهمیه از 4 سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را از آن خودمان کنیم.
یک قدم نزدیکتر با کریم انصاریفرد
- او متولد 14 فروردین سال 1369 در شهرک آزادی شهرستان اردبیل است.
- 74 کیلو وزن و 186 سانتیمتر قد دارد و به شنا کردن بسیار علاقهمند است. کریم نتایج مسابقههای تنیس را هم به دقت دنبال میکند.
- انصاریفرد دانشجوی سال دوم تربیت بدنی دانشگاه آزاد تهران است و در شهرک غرب درس میخواند.
- خانواده انصاریفرد 5 پسر و 3 دختر دارند که از این 8 نفر، فرزند آخر کریم است.
- پسری خوشقلب، اما زودرنج است که به تدریس ریاضی علاقه وافری دارد.
- زیباترین فوتبالی که در عمرش دیده فینال لیگ قهرمانان 2008 میان دو تیم بارسلونا و منچستر بوده است.
- علاقه فراوانی به خریدن لباسهای تک و شیک دارد و میگوید آنقدر برای خودش لباس خریده که هنوز تعدادی از آنها با مارک کارخانه درون گنجهاش افتاده و او هنوز آنها را نپوشیده است.
محمدرضا مدنی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد