پس از ماهها تحقیق و پیگیری و برگزاری جلسات محاکمه، سرانجام حکم امیرحسین در دادگاه صادر شد. دو بار اعدام و پرداخت دیه. حکمی سنگین که قضات برای قاتل تعیین کردند. چهارشنبه گذشته در دانشکده حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، نشستی حقوقی با حضور دکتر ابراهیم اسلامی ـ عضو هیات علمی دانشگاه و قاضی دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ و دکتر حشمتالله توکلی ـ قاضی دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ برای تجزیه و تحلیل پرونده قتل ستایش برگزار شد. نشستی که با بیان جزئیات تازهای از این پرونده همراه بود.
دکتر حشمتالله توکلی در مورد جزئیات پرونده توضیحاتی ارائه کرد و گفت: امیرحسین 17 ساله در اظهاراتش گفته دختری را دوست داشته، اما خانواده دختر، او را به فرد دیگری شوهر دادهاند در حالی که امیرحسین، دختر را شریک زندگی خودش میدانسته است. همین شکست باعث شده بود او هر روز مشروبهایی به قول خودش ساندیسی بخورد و سیگار بکشد و به این طریق خودش را سرگرم میکرده است. تا این که روز حادثه و حدود 15 روز بعد از عید در حالی که شاهد بازی ستایش و خواهرزادهاش در حیاط خانه بوده، بعد از رفتن خواهر و خواهرزادهاش به ستایش اجازه خروج از خانه را نمیدهد و به بهانه نشان دادن جوجه او را به طبقه بالای خانه که سوئیتی در اختیار امیرحسین بوده، میبرد. در اتاق، امیرحسین به بچه میگوید که در شلوارش سوسک رفته و به این طریق و با این بهانه لباس کودک را از تن او درآورد و متاسفانه مرتکب تجاوز به عنف شد. پس از آن و درحالی که ستایش در حال گریه و زاری بوده، صدای مادر ستایش را میشنود که به دنبال فرزندش میگردد. به مادر ستایش میگوید بچه را ندیده و بعد به طبقه بالا برمیگردد. او برای این که کسی از کاری که کرده باخبر نشود، با کارد میوهخوری قرمز رنگی که به عنوان آلت قتل شناسایی و ضبط شد، گردن ستایش را میبرد. متهم با چاقویی که بسیار کند بود و برای پوست کندن میوه هم مناسب نبود سر کودک را طی 8 تا 10 دقیقه جدا میکند. قاتل در اظهاراتش به خرخر شدید کودک اشاره کرد ولی این خرخر باعث نشد او دست از کار بکشد و به هر طریقی بود گردن ستایش را با آن کارد میوهخوری برید.
پاک کردن آثار جرم
در ادامه دکتر ابراهیم اسلامی درباره تلاش متهم برای پاک کردن آثار جرم اظهار کرد: اتاق امیرحسین پساز این جنایت پر از خون شده بود، ولی او سر فرصت تمام اتاق را شسته و همه جا را تمیز کرد. پس از آن جسد بچه را داخل جعبه ارگی که در پشتبام بوده قرار میدهد. بدون آن که خانوادهاش متوجه چیزی شوند و در حالی که خانواده ستایش هم به دنبال کودک خود بودند. روز بعد امیرحسین براساس اظهاراتش از دوستش راهی برای از بین بردن جسد خواسته بود که به او پیشنهاد اسید دادهاند. البته این اظهارات توسط دوست قاتل تایید نشد. پس از آن امیرحسین مقدار بسیار زیادی اسید میخرد و روی جسد میریزد، اما تاثیری نداشته و تغییری در جسد ایجاد نمیشود. بنابراین تصمیم میگیرد جسد را آتش بزند و برای جلوگیری از پخش بوی تعفن، روی جسد اسفند میپاشد و جسد را میسوزاند. به حدی که وقتی جسد کشف شد، ما با پیکری سوخته در حالی که دانههای اسفند هم روی آن وجود داشت، مواجه شدیم.
اعترافات صادقانه متهم
این قاضی دادگستری ادامه داد: او از روی استیصال و نه از روی پشیمانی نزد روحانی محل رفت و ماجرا را تعریف کرد. روحانی هم به او گفته بود خودش را معرفی کند که این اتفاق افتاد و مراحل تحقیق و پیگیری آغاز شد. امیرحسین در روزهای اول، اعترافات و اظهارات بسیار صادقانهای داشت و ماجرا را از خوردن مشروب تا نحوه ارتکاب جرم و قتل با جزئیات دقیق و کامل چند بار توضیح داد و تعریف کرد. پس از آن تحقیقات مفصلی صورت گرفت و حتی فروشنده مشروب دستساز هم پیدا شد.
او در ادامه جلسه در مورد مراحل تشخیص سلامت روانی و کمال عقل متهم به قتل توضیح داد و گفت: امیرحسین چند بار به پزشکی قانونی فرستاده شد و کمیسیون پزشکی قانونی که شامل متخصصان و روانکاوان و روانپزشکان بود، سلامت او را تایید کرد و حتی بهره هوشی او را 100 تشخیص دادند که این بهره هوشی خوبی است. پس از ورود دادگاه به جزئیات ماجرا امیرحسین سعی کرد تجاوز به عنف را تکذیب کند که البته پس از کشف جسد، متاسفانه به دلیل شدت جراحات وارد شده بر جسد، پزشکی قانونی نتوانست تعرض را تشخیص بدهد. ولی ما با توجه به اظهارات صادقانه اولیه و این که امیرحسین ستایش را به همین دلیل کشته بود، وارد رسیدگی شدیم. در فرآیند رسیدگی، وکیل تسخیری امیرحسین، تقاضای بررسی سلامت عقل را به صورت مکرر مطرح کرد و ما هم از پزشکی قانونی پیگیریهای لازم را انجام دادیم. در جلسه رسیدگی شرایط متفاوتی اتفاق افتاد. زمانی که ما وارد فضای رسیدگی شدیم با چالش جدی که سن امیرحسین بود مواجه شدیم. از جهت دیگر جمهوری اسلامی به کنوانسیون حقوق کودک ملحق شده و طبق موازین مقرر در کنوانسیون، کودک زیر 18 سال اعدام ندارد، یک فضای ذهنی راه افتاده بود که قطعا دادگاه حکم اعدام نخواهد داد، اما ما ماده 91 قانون مجازات اسلامی و تبصرهاش را داریم که همسو با کنوانسیون کودک در حال پیشروی است. این ماده میگوید، در جرائم موجب حد یا قصاص هرگاه افراد بالغ کمتر از 18 سال، ماهیت جرم انجام شده یا حرمت آن را درک نکنند یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد، حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازاتهای پیشبینی شده در این فصل محکوم میشوند.
مشروب خوری از 12 سالگی
وی افزود:برای ما بسیار مهم بود که بدانیم امیرحسین آیا متوجه کاری که انجام داده، بوده است و میدانسته قتل و کشتن آدمها یعنی چه و مجازات این عملش اعدام است؟ یا این که به کمال عقلی رسیده است یا نه؟ بنابراین طی 30 تا 40 دقیقه انواع و اقسام سوالات را از او پرسیدیم که ببینیم امیرحسین به کمال عقلی رسیده بود و ماهیت جرم انجام شده را میدانست یا نه. سوالاتی دقیق و مفصل که او به تمام آنها صحیح و بادقت پاسخ داد. بخصوص همکار بنده در مورد این که آیا میداند قتل یعنی چه و مجازات قتل چیست؟ او هم در جواب کاملا جواب مثبت داد و اعلام کرد میدانسته قتل و قصاص چیست و مجازات قتل، اعدام است. قاتل همچنین اطلاعاتی درباره مسائلی که پیرامون شهر خودش در جریان بود و ارتباط نامشروع مردان با زنان بیوه که در آن شهر زندگی میکردند، در اختیار پلیس گذاشت. در ادامه ما سوالهایی را مطرح کردیم که ببینیم این فرد به رشد و کمال عقلی رسیده یا نه. چون در همان ماده 91 قانون حتی اگر شبههای ایجاد شود نیز، مجازات اعدام نخواهیم داشت. او در این جلسه خیلی راحت به روابط جنسی خود و مشروبخوریاش از سن 12 سالگی اقرار کرد و حتی انواع و اقسام مشروب و حد و حدود مستی را شرح داد. در ادامه این جلسه، دکتر توکلی گفت: امیرحسین به ما گفت آن روز قصد داشته سیاه مست شود و وقتی از او معنی سیاه مستی را پرسیدیم، چند دقیقه درباره این موضوع توضیح داد.
هر دو قربانی هستند
دکتر توکلی در ادامه افزود: ما اعتقاد داریم هم ستایش قربانی است و هم امیرحسین و توضیح این مسائل برمی گردد به جرمشناسی این پدیده و باید بررسی شود که چرا امیرحسین یک قربانی است. باید بررسی شود که چرا در اوایل سنین نوجوانی والدین به هر دلیلی یک منزل مسکونی مستقل در اختیار او قرار داده بودند. منزلی که کسی حق ورود به آنجا بدون اجازه را ندارد. امیرحسین براساس گفته خودش هر روز مشروبات الکلی مصرف میکرده و طبق آنچه خودش میگفت در بین دوستانش به پرظرفیت بودن مشهور بوده است. به دنبال مشروب هم سیگارهای سنگین میکشیده و باعث میشده تاثیرات مشروب بیشتر هم شود. همه اینها، به همراه شکست و ناکامی در عشق و ازدواج دختر مورد علاقهاش باعث میشود دست به چنین جنایت وحشتناکی بزند. در واقع فضایی که امیرحسین در آن زندگی میکرد، باعث شد او شکار قانون شود و ما به رشد و کمال عقلی او برسیم. یعنی علاوه بر این که او ماهیت عمل ارتکابی و حرمت آن را میدانسته، جرائم متعددی که بسیار دقیق و هوشمندانه انجام شده بود هم باعث تشخیص کمال عقل امیرحسین بود. هر مرحله از جنایتی که انجام داده بود، از تجاوز به عنف تا محلی که برای قتل انتخاب کرده بود فکرشده و حساب شده بود. ما از او پرسیدیم چرا بچه را در سالن نکشته و او جواب داد میدانستم بعد از کشتن، خون جاری میشود و آشپزخانه چون سرامیک است شستشوی آن راحتتر بود. همه اینها باعث شد علاوه بر نظرات پزشکی قانونی ما به این نتیجه برسیم که او همه این کارها را در کمال عقل انجام داده است و تمام اینها به خاطر سهلانگاری خانواده و این که یک زندگی مستقل برای او در نظر گرفته بودند رخ داد. در حالی که با فرزندشان نهتنها مخالفتی نمیکردند حتی گاهی تشویق هم میکردهاند. این عوامل باعث شد با امیرحسین با وجود این که تحت پوشش کنوانسیون حقوق کودک بود، مثل یک بزرگسال رفتار شود. میتوان گفت خانواده باعث شد امیرحسین قربانی شود.
2 قاضی به قصاص رای دادند
دکتر اسلامی هم در پایان این نشست اظهار کرد: با توجه به روند رسیدگی به پرونده و انجام تحقیقات لازم و اثبات کمال عقل امیرحسین من رای به دوبار اعدام و پرداخت دیه دادم، اما همکار دیگر ما با استناد به ماده 91 و کنوانسیون حقوق کودک، رای بر ارتکاب جرم در زیر سن قانونی داد و جرم امیرحسین را کودکآزاری اعلام کرد که شامل 6 ماه تا 3 سال حبس بود. در نهایت دکتر توکلی هم رای به دو بار اعدام و پرداخت دیه داد.
مریم آقایی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
تو فكر كن اگه این درسش تموم میشد و احیاناً تخصصی هم میگرفت و با تجربهای كه از اعمالش داشت و تخصصی كه گرفته بود لابد درهم میآمیخت و میشد مثلاً آن پزشك خوشخط و خال كه خانواده خودش را برای كسب شهرت قتل عام كرد.