در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
این علم با قدمت دیرینهاش از آغاز تاکنون رابطه مستقیمی با صنعت دارد و شکوفایی و تبلور آن در گرو سیاستگذاریها و برنامهریزیهایی درست است. در این میان، برخی ملتها خیلی زودتر از کشورهای در حال توسعه امروزی دست جنبانده و همه نامهای بزرگ و مطرح شیمیایی دنیا را از آن خود کردهاند. این علم در ایران نیز مانند سایر کشورهای در حال توسعه همراه با پیچ و خمهای بسیاری است و هنوز نتوانسته وجه مطلوب خود را در میان این غولهای بزرگ صنایع شیمیایی پیدا کند، اما واقعا با کدام فرمول شیمیایی میتوان مسائل مهم و کلیدی اقتصادی را حل کرد؟ با کدام ترکیب میتوان مانع واردات کاتالیستها و رونق کسب و کارها و صادرات مواد شد؟ کلید رمز موفقیت صنایع بزرگ در چیست و برای تقویت بنیه صنعت شیمیایی چه باید کرد؟ برای یافتن راهکار اساسی و چارهاندیشی در این مساله بزرگ گفتوگویی با پروفسور حبیب فیروزآبادی، چهره ماندگار شیمی دانشگاه شیراز انجام دادهایم که در ادامه میآید.
این روزها خیلیها از دست مواد شیمیایی فراری بوده و معتقدند کودهای شیمیایی، پلاستیکها و سموم، گازهای ناشی از سوختن مواد و... سیاره زمین را بیمار کرده است. آیا علم شیمی میتواند داروی دردی باشد که خود مسبب آن بوده است؟
در گذشته، انسانها برای غنیکردن خاک از ترکیبات محیط پیرامون خود مانند برگ درختان یا فضله حیوانات استفاده میکردند، اما امروزه با گسترش جامعه شهری و ازدیاد جمعیت کره زمین، روشهای گذشته دیگر پاسخگوی نیازهای بشر نیست؛ به همین دلیل مجبور به تامین این نیازها از طریق مواد مصنوعی و ساخت دست بشر شدهایم. اینک انواع کودهای شیمیایی ازته، فسفره، علفکشها و حشرهکشها در بازار وجود دارد که نقش مهمی در ازدیاد محصولات ارزان کشاورزی و تامین نیازهای مردم گرسنه دارند، اما نکته اصلی نحوه استفاده از این مواد است که فرهنگ خاص و دلایل خودش را میطلبد.
فرهنگ استفاده از این مواد مانند فرهنگ کتابخوانی است. یک نفر میتواند از مطالب آموزنده یک کتاب نهایت استفاده را ببرد و در قبال فرد دیگر میتواند تنها برای در امانماندن از سرما آن را بسوزاند. اگر از ارزش افزوده و نحوه استفاده از این کودها و مواد نیز بدرستی استفاده نشود، آنها در طبیعت بسیار مشکلزا خواهند شد و به محیط زیست نیز صدمه خواهند زد.
امروزه شیمیدانان اغلب شرکتهای بزرگ صنعتی برای رفع معضلات زیستمحیطی این مواد، ترکیبات خاصی ساختهاند که هنگام استفاده در طبیعت قابل تجزیه هستند و کمترین آسیب را به طبیعت وارد میکنند. سموم نیز از دیگر مواد شیمیایی است.
در حال حاضر، 95 درصد سمومی که تولید میشود ارگانیک است. این سموم باعث از بین رفتن حشرات میشود. امروزه برای کاهش دفع این سموم از روشهای نوینی استفاده شده که همگن با طبیعت است.
پلیمرها هم از دیگر معضلهایی است که امروزه حیات محیطزیست را به مخاطره انداخته است. تجزیه نایلونها و کیسههای پلاستیکی که امروزه در اغلب مغازهها مورد استفاده شهروندان قرار میگیرد، حدود 200 تا 300 سال به طول میانجامد و پلاستیک پس از گذراندن این سیکل وارد چرخه طبیعت میشود. شیمیدانان برای حل این مشکل هم کیسههایی از جنس قابل تجزیه در طبیعت تولید کردهاند که طی چند ماه قابل تجزیه است. متاسفانه باید گفت هیچ موجودی به اندازه بشرعملا دشمن خودش نیست، چراکه اغلب به دلیل مسائل تربیتی نادرست، محیط زندگی خود مانند آب و هوا را آلوده میکند. این بیاحتیاطیها و سهلانگاریها عایدی جز افزایش میزان ابتلای مردم (بویژه کودکان و کهنسالان) به بیماریهای مختلف ندارد و در نهایت چاره نیندیشیدن دولتها و فقر فرهنگی باعث میشود برای جبران این مساله هزینه گزافی به دولتها و مردم تحمیل شود.
موضوع همین جا تمام نمیشود. زمستان ها که بحث آلودگی هوا داغ میشود، باز هم انگشت اتهام به سمت شیمی است.
شیمیدانان به تنهایی نمیتوانند کاری برای حل این مساله انجام دهند. فرهنگ بهینه درست مصرفکردن وسایل نقلیه و گسترش سیستم حمل و نقل عمومی شهری میتواند نقش مهمی در این خصوص داشته باشد. مردم اروپا برخلاف کشور ما، ماشین را فقط برای گردش و تفریح خریداری نمیکنند در حالی که سابقه صنعت خودروسازی در اروپا بیش از 150 سال است. دولتمردان و سیاستمردان اروپایی سیستم حمل و نقل عمومی را چنان توسعه دادهاند که براحتی میتوان از جنوبیترین نقطه به شمالیترین و دورترین مسیر رسید. اغلب این وسایل عمومی با انرژی الکتریسیته (نه سوخت فسیلی) مسافران خود را جابهجا میکنند. متاسفانه اگزوزهای خودروهای ما هیچکدام کاتالیستهایی ندارد که بتواند ترکیبات گوگردی را از بین ببرد. در نتیجه از سوخت ناقص بنزین، گازهای سمی و سرطانزایی خارج میشود که سلامت شهروندان را به مخاطره میاندازد. خلاصی از این مساله راهی ندارد جز اینکه دست از سیاستهای غلط تحمیلی صنعت خودروسازیمان برداریم. ما باید مانع رشد بیرویه این همه ماشین در سطح کشور باشیم و بیشتر به فکر صادرات آن باشیم تا مصرف داخلی. داشتن ماشین به چه بهایی؟؛ به بهای نداشتن آب و هوای سالم!
جدای از این مساله باید قانون مدونی نیز در سطح کشور اجرایی شود. در کشور آلمان این قانون بدون استثنا برای همه اجرا میشود و هیچکس حق تعدی به آن را نداشته و حتی رابطههای نزدیک و خویشاوندی هم در آن جایی ندارد. علاوه بر فرهنگ درست استفاده از این وسایل نقلیه باید قانون منسجم با اجرای جدی تدوین شود، در غیر این صورت از کشورهای پیشرفتهتر عقب خواهیم ماند. از طرف دیگر، کشور ایران غنی از انرژی پاک و ارزانقیمت مانند انرژی خورشیدی، بادی و زمینگرمایی است. از بین این انرژیها، انرژی خورشیدی غنیترین و در دسترسترین انرژی است؛در حال حاضر شدت این انرژی در سه نقطه از جهان است. کویر ایران یکی از این نقاط است.ما میتوانیم این انرژی پاک را جایگزین سوختهای فسیلی کنیم. یکی از مصارف عمده این انرژی تولید آب شیرین از آب دریا به آب آشامیدنی است. نکته قابل توجه و جالب این است که آب میتواند در برابر انرژی خورشیدی توسط کاتالیستها به دو عنصر اکسیژن و هیدروژن تبدیل شود. اکسیژن یکی از گازهای حیاتی است. گاز هیدروژن نیز بهترین گاز قابل سوخت سالم است. بشر به مدت نیمقرن در این اندیشه است که چگونه این گاز سوختی را با استفاده از این انرژی پاک تولید کند. خوشبختانه ما انرژی لازم را داریم فقط باید سرمایهگذاری کلان و برنامهریزی مدونی در این خصوص به کار برود.
اگر بخواهیم به حلقه پژوهش، صنعت و تجارت نگاه کنیم کدام حلقه در ایران ضعیف بوده که با وجود سالها حضور علم آکادمیک و مدرن شیمی در کشورمان هنوز نتوانستهایم جایگاهی درخور در بازارهای جهانی مواد شیمیایی فرآوریشده به دست آوریم؟
پیدا کردن این حلقه مفقوده و توسعه چنین امری مربوط به سیاستهای تعریفشده سیاستگذاران و شناسایی و بررسی نیازهای جامعه توسط کارآفرینان است، اما با مطالعه اجمالی این موضوع میتوان گفت ما در حال حاضر مقالات علمی زیادی در مجلات بینالمللی معتبر تولید کردهایم که امروزه باعث پیشبرد خیلی از طرحهای بزرگ کشورهای اروپایی و آمریکایی شده است. تولیدات علمی ما در بازارهای جهانی مشتری دارد. پیشرفت در صنعت و تکنولوژی زمانی ممکن است که ما در علم پیشرفت داشته باشیم. اگر ما در علم پیشرفت نداشته باشیم، مجبور خواهیم بود صنایع مونتاژ را سرهمبندی کنیم؛ اما اگر به صنایعمان توجه کرده و صنایع جدیدی را پایهگذاری کنیم بسیاری از مسائل ما حل خواهد شد. متاسفانه هماکنون بخش صنعت جوابگوی خیلی از نیازهای امروزی ما نیست و هیچ صنعت و تجارتی در کشور را نمیتوان سراغ داشت که عملا بتواند با صنایع بزرگ و سنگین دنیا رقابت کند هرگاه صنایع بزرگ ما مانند فولاد عملا توانست با صنعت بولر رقابت کند، میتوانیم ادعا کنیم ما هم صاحب اقتدار هستیم. البته طی چند دهه اخیر به این مسائل توجه زیادی شده است اما در حدی نیست که پاسخگوی نیازهای ما باشد. امکانات آن نیز بسیار محدود و آن طور که باید در این زمینه رسیدگی نشده است.
ریشه موانع این عقبافتادگیها را در چه چیزی میبینید؟
ما برای رفع این مشکل باید از خودمان شروع کنیم. آلمانیها معمولا این فرهنگشان بسیار پسندیده است که هیچوقت به پشت سرشان نگاهی نمیاندازند، آنان همیشه از گذشته خودشان عبرت میگیرند. ما هم باید نقاط ضعف و قوت گذشته خودمان را بررسی و نقاط قوت خودمان را تقویت کنیم و اگر جاهایی ضعیف عمل کردهایم به دنبالش نرویم و آن را حذف و سعی کنیم یک فکر جدید و ایدهای نو برای رفتار اجتماعی و یک سیاست جدید بنیان بگذاریم و از دولتمردان بخواهیم در این جهت حرکت کنند تا مملکت به اعتلای خودش برسد.
صنایع شیمیایی مانند کودکی نوپاست که باید به آرامی در بستر جامعه شکل بگیرد و رفتهرفته مراحل رشد را سپری کند بنابراین این صنایع مسائلی همچون بروکراسی، کاغذبازی و نظارتهای عجیب و غریب را قبول نمیکند. این صنایع پس از رشد دیگر احتیاج به تغذیه ندارد بلکه خود به دیگران هم غذا میدهد. ما متاسفانه آن جور که باید و شاید به این قبیل مسائل توجه نکردهایم، اگر هم توجه کردهایم جز اولویتهای اولیه ما نبوده است به همین دلیل هم نتوانستهایم بهخوبی این کشورها بدرخشیم.
به نظر شما کشور باید برای رسیدن به جایگاه مطلوب در چه زمینهای سرمایهگذاری بلندمدتی داشته باشد؟
نفت خام گنجینه ارزشمندی است که ما آن را براحتی تقدیم جوامع غربی میکنیم و آنان با تولید فرآوردههای مختلف صنعتی نفت خودمان را با چند برابر قیمت به خودمان به فروش میرسانند. متاسفانه صد سال است که این روند در شرکت نفت ما وجود دارد و ما با وجود داشتن چنین منبع عظیم هنوز نتوانستهایم کاتالیستی بسازیم که بتواند در سطح جهان بدرخشد و خود صادرکننده این محصولات باشیم و با این کار سطح وابستگی سایر کشورها به محصولات خودمان را افزایش دهیم. متاسفانه همچنان وابستگی ما به آنان برای تامین این صنایع بیش از گذشته شده است، اما اگر این مواد شیمیایی از صنایعی نوپا کار خود را شروع کنند و توسعه یابند، میتوانیم کارهای بسیار زیادی را تولید و رشتههای بسیاری را درگیر کنیم که باعث پولسازی و رشد اقتصادی شود. الان آلمان یک شرکت بسیار بزرگی در سطح جهان به نام BASF دارد. اگر حتی کشور آلمان بنا بر هر دلیلی از بین برود این شرکت هیچ وقت از بین نخواهد رفت. ما باید چنین صنایعی در کشورمان راهاندازی کنیم.
کشور ما برای رسیدن به جایگاه مطلوب و رقابت با صنایع بزرگ صنعتی چقدر فاصله دارد؟
درست است که کارهای پژوهشی کشور ما طی چند دهه اخیر کمی سرعت پیدا کرده است، اما هنوز برای رقابت و رسیدن به سطح شرکتهای بزرگی مانند BASF آلمان، داروسازی بایر، آیسیآی انگلیس و دوپانت آمریکا فاصله خیلی زیادی داریم. پایه و اساس برخی از این شرکتها از قرون گذشته شکل گرفته است و پیشینه فرهنگی صدوپنجاهسالهای از این علم به دنبال چنین شرکتها و مراکز پژوهشی است.
مثلا در قرن هجدهم، شاهزاده آلبرت دریافت که دیگر نمیتوان از طریق راهزنی و نیروی دریایی قدیم و مستعمراتی راه به جایی ببرد به همین دلیل به فکر این افتاد دانشگاهی با دید و نگرشی متفاوت نسبت به سایر دانشگاههای لندن پایهگذاری کند. دانشگاهی که امروزه به نام امپریال کالج نام گرفته است. او برای رسیدن به این هدفش به دنبال افراد جوان و با استعداد گشت. شیمیدان جوانی به نام آگوست فون هافمن توجه او را به خود جلب کرد. او به هافمن گفت که من قصد ساخت بخش شیمی در این دانشگاه را دارم.
پس از فراهمکردن مقدمات کار این بخش، تعدادی از دانشجویان علاقهمند به علم شیمی را از طریق مصاحبه برگزید. پرکین جونیور یکی از این دانشجویان بود. رشد و استعداد او در این مرکز شکوفا شد.
نام و اقدامات علمی او چنان در عصر تاریخ درخشید که امروزه جایزهای به نام این دانشمند برای صنایع و شرکتهای بزرگ اختصاص یافته است. یکی از اقدامات ارزشمند او، کشف رنگهایی به نام Azo Dyes است. البته آن زمان، صنایع نساجی انگلستان بسیار پیشرفت کرده بود و رنگهای متفاوتی را تولید و به آیسیآی میفروخت.
آن زمان با فروش رنگ آزو به مبلغ 60 هزار پوند به شرکت آیسیآی، اولین پتنت این دانشگاه به صنعت گسترده نساجی ورود پیدا کرد. حال اگر این جایگاه را با کشور خودمان مقایسه کنیم، میبینیم با وجود تلاشهای زیاد همچنان با این صنایع فاصله زیادی داریم.
امروزه در دنیا موضوع فناوریهای نانو به سرعت در حال صنعتیشدن است. خیلیها در دنیا این دید را دارند که باید تکنولوژی و نانو تکنولوژی به یک دانش جدید برای تولید مواد هوشمند در آینده تبدیل شود. به نظر شما آینده شیمی و فناوری بهرهبرداری از مواد نانو در ایران چگونه است؟ شرایط ایران را در این زمینه چگونه ارزیابی میکنید؟
ما طی دو سه دهه اخیر تصمیم گرفتیم برای جبران این عقبافتادگیها روی علم نوجوان نانو سرمایهگذاری کنیم. این علم میتواند تمام رشتهها را درگیر کند و باعث پیشرفت بخش صنعت و پایه و اساس علوم شود، اما ما هرچه بیشتر شاهد پیشرفت علوم میشویم، ارزش سرمایهگذاری آن برای تهیه ابزار و امکانات نیز گرانتر و زیادتر میشود؛ به همین دلیل نمیتوان در میانه راه ناگهان از ادامه آن منصرف شد. برای ادامه مسیر هم ابزار و وسایل جدیدتر و گرانتر نیاز داریم تا این علم را همراه با تکنولوژی که در اختیار داریم؛ ارتقا دهیم. همچنین توجه جدی به سرمایهگذاری تولید کاتالیستها ضرورت دارد. ما میتوانیم کاتالیستهای قابل بازیافت تولید کنیم که صنایع بزرگ امروزی خواهان چنین طرحهایی است. این کاتالیستها براحتی میتواند پتنت شود و صنایع بزرگ هم خواهان چنین طرحهایی هستند.
ضمن اینکه سرمایهگذاری در این بخش واجب و حیاتی است باید در کنار صنایع نفت، پتروشیمی و گاز، آزمایشگاههای تحقیق و بررسی و توسعههای عظیم هم راهاندازی شود؛ کاری که اکنون در صنایع اروپایی و آمریکایی و برخی کشورهای آسیایی مانند ژاپن و چین انجام شده است. متاسفانه صنایع ما هنوز از این علم ابتدایی حداقل 50 سال عقب است، اما به نظر میرسد که اگر همین کاتالیستها و علم نانو در صنایع نفت و پتروشیمی ما پا بگیرد و صنایع پلیمری ما توسعه یابد، ارزشهای عجیب و غریبی ایجاد میشود که ما مجبور نشویم نفتمان را به صورت خام و با هزار بدبختی به فروش برسانیم.
وقتی صحبت از شیمی ارگانیک میشود، تنها چیزی که شاید در ذهن مردم عادی خطور میکند، بحث کشاورزی ارگانیک است. شیمی ارگانیک در چه زمینههای دیگری میتواند کاربرد داشته باشد؟
شیمی ارگانیک به ترکیباتی که با کربن سر و کار دارد، گفته میشود. امروزه اغلب لوازمی که دور و اطرافمان مشاهده میکنیم از ترکیبات نفتی و گازی است. شیمی یکی از اساسیترین رشتههایی است که افراد در طول زندگی روزمرهشان با آن سر و کار دارند. از داروهای شیمیایی گرفته تا پلاستیکها، پلیمرها و کاتالیزورها، رنگها و... همه و همه از ترکیبات شیمیایی منشعب شده است. به طوری که زندگی روزمره امروزی بشر وابستگی کامل و شدیدی به این ترکیبات دارد. مثلا کامپوزیتها یکی از این ترکیبات شیمیایی ساخت دست بشر است که امروزه ارزش افزوده بسیاری به همراه دارد.اگر امروزه به اغلب مجلات مطرح دنیا نگاهی بیندازیم، این ساختارها از نظر ارزشی و نوع استفاده آنها در برخی موارد حرف اول را میزند. تا چندی پیش، بیش از میلیونها ترکیب ساخته شده توسط بشر متعلق به این ترکیبات بود، اما امروزه حدود بیش از دهها میلیون ترکیب که در طبیعت وجود ندارد با الهام از طبیعت توسط این ترکیبات ساخته میشود.
جدای از بحثهای آموزشی ـ پژوهشی به نظر شما صنعت ایرانی چقدر در بحثهای مربوط به مراکز رشد، فناوریهای نوین و کسب و کارهای دانشبنیان جدی است؟
توجه به کسب و کارهای دانشبنیان و مراکز رشد خیلی عالی است. در کشور ما هم در این خصوص کارهایی شده است، اما توجه بیشتر و جدیتری را میطلبد. توسعه کسب و کارهای دانشبنیان، مراکز رشد و توجه به فناوریهای نوین همراه با ریزهکاریهای بسیاری مانند داشتن برنامه مدون و حساب شده، بدون اعمال سلیقه افراد مختلف است. این ریزهکاریها باعث وجه تمایز ما نسبت به کشورهای پیشرفته شده است. کسب و کارهای دانشبنیان مانند هواپیمایی میماند که برای اوج و ارتفاعگیری به مواد اولیهای مانند بنزین و همچنین مراقبتهای ویژه نیاز دارد؛ بنابراین باید نیازهای این کسب و کارها در کشورمان مهیا باشد تا مبادا در میانه راه به دلیل نبود امکانات لازم به طور ناگهانی در اوج پرواز سقوط آزاد کند.
همچنین جاده و دستاندازهای این راه هم باید برای هنگام اوجگیری هموار باشد. اگر طی این مسیر سنگلاخهای بیشماری وجود داشته باشد راه به جایی نخواهیم برد، بنابراین ضرورت دارد سکانداران طرحهای دانشبنیان برای حرکت و تحقق جهش علمی برنامهریزی مدونی داشته باشند.
همانطور که طرحهای دانشبنیان اروپای مدرن امروزی شکل گرفت. فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا علم و صنعت بیوتکنولوژی را با یک منزل 110 تا 120 متری پایهگذاری کرد. همسر او هر روز برای دانشمندان این حوزه غذا میپخت و برای این افراد میبرد و بعدازظهرها هم خود کاسترو به این افراد سر میزد و از نزدیک جویای پیشرفت کارها و نیازهای کارکنانش میشد. این امر نشان از اهمیت این کار در آن زمان داشت. توجه به این بخش باعث شد امروز شاهد توسعه این مرکز و تحقیقات خیلی خوب بیوتکنولوژی این مرکز باشیم به طوری که سالانه شاهد واردشدن چند میلیارد ارز خارجی در این کشور باشیم. اگر این مرکز هم دستخوش سلیقهها و افکارخاص میشد، رشد نمیکرد یا متوقف میشد یا آرام پیش میرفت و اینچنین توسعه نمییافت.
در حال حاضر مهمترین معضل کار شیمیاییکردن در ایران چیست؟
در کشور ما اغلب دانشجویان در وهله اول به دنبال رشته پزشکی و پس از آن به سراغ رشتههای مهندسی راه و ساختمان میروند، اما عده کمی جذب رشتههای علوم پایه میشوند. منتها اغلب کشورهای پیشرفته به دنبال این هستند که دانشجویان و آدمهای خاص و استثنایی را به علوم پایه مانند شیمی سوق دهند و پس از آن امکانات و شرایط رشد علوم پایه را ایجاد کنند تا پارامترهای مختلف علم و صنعت و تکنولوژی با تفکرات آنان پا بگیرد. اما ما در کشورمان دانشجویان رشته شیمی تربیت میکنیم که در نهایت پس از فارغالتحصیلی بیکار هستند و جذب کاری میشوند که باب میلشان نیست.
بعضی از این افراد حتی به مرحلهای میرسند که پدرشان برای آنان یک مغازه خواربارفروشی به پا میکند و آنان با سابقه تحصیلی بالا مجبور میشوند به کار فروشندگی بپردازند. فرق یک کشور توسعهیافته و نیافته در این مسائل است. دانشجویان متفکر ما گنجینههای ارزشمندی حساب میآیند که ما غافل از آن هستیم.
ما این گنجینه را داریم، اما نمیدانیم با آن چه کار و چطور از آن استفاده کنیم در نتیجه با ندانمکاریهای خودمان این ثروت را از بین میبریم و جلوی رشد استعدادهای آنان را میگیریم.
در نتیجه باعث سرخوردگی آنان میشویم. پس اگر راه برای پیشرفت آنان در سایر کشورها باز باشد آنان جذب آنجا میشوند. آن کشورها به جای ما روی این افراد سرمایهگذاری میکنند. آنان به این افراد رفاه و حقوق میدهند، در مقابل از ایدههای نو این افراد استفاده میکنند و این امر باعث پیشرفت آن کشورها و فرار نخبههای ما میشود.
شما چرا شیمی را انتخاب کردید؟ چرا مثل خیلیها نرفتید پزشکی بخوانید؟
من زمانی که وارد دانشگاه شیراز (دانشگاه پهلوی آن زمان) شدم، این دانشگاه سیستم جالبی برای انتخاب رشته دانشجویان داشت.
در این سیستم ورودیهای جدید باید یک دوره دو ساله به نام علم و هنر را میگذراندند. آنان پس از پایان این دوره بنابر علایق و استعدادهای خود رشته مورد علاقهشان را انتخاب میکردند.
در آن دوره 200 دانشجو همدوره من بودند که طبق این شیوه هر یک از این افراد براساس علاقه خود رشته تحصیلیشان را انتخاب کردند. اینک پس از گذشت سالها، این افراد در قید حیات ـ چه در داخل و چه در خارج ـ همه افراد شاخص و سرشناس و مطرحی شدهاند که هر یک با دیدی باز این راه را انتخاب کردهاند.
پدربزرگم حدود 70 تا 80 سال پیش بنیانگذار بیمارستان فیروزآبادی در شهرری بود، به همین دلیل من تصمیم داشتم پس از گذراندن این دوره پایه وارد رشته پزشکی شوم. در یکی از روزهای پایانی این دوره تحصیلی با یکی از اساتیدم که آشنایی دیرینه و قدیمی با خانواده ما داشت به گفتوگو پرداختم. زمانی که او دریافت من قصد ادامه تحصیل در رشته پزشکی را دارم، مرا متقاعد کرد که وارد رشته شیمی شوم. به نظر او افراد دیگری از خاندان ما میتوانستند راه پدربزرگم را ادامه دهند.
رفتن به این رشته که فقط دو سال از عمر آن در این دانشگاه میگذشت، ریسک بزرگی بود. در دودلی بزرگی به سر میبردم تا اینکه عاقبت دل به دریا زدم و خطر این کار را به جان خریدم و وارد این رشته شدم.
دپارتمان شیمی دانشگاه شیراز همراه با تحصیل ما رشد پیدا کرد و من جزو اولین افراد دوره فوقلیسانس این دانشگاه در آن زمان بودم. اولین تزی که ارائه دادم به زبان انگلیسی به چاپ رسید؛ تزی مختصر که همراه با مشکلات زیادی بود.
چاپ نخستین مقاله علمی من در دو صفحه یکی از ژورنالهای معتبر دنیا ـ Royal Chemical Society ـ باعث دلگرمی و تشویق من برای انجام کارهای تحقیقاتی بیشتر شد.
هیچ وقت از اینکه شیمی خواندهاید پشیمان نشدهاید؟
نه به هیچ عنوان.
چرا؟
چون این علم رشتهای است که در تمام شئون زندگی انسانهای کره زمین به نحوی مورد استفاده قرار میگیرد که اگر به آن توجه زیادی شود، میتوان با مدیریت صحیح تولید ثروت کرد. در ضمن ارزش افزوده آن نیز بسیار نامحدود است.
اگر این امکان وجود داشت که به گذشته برگردید آیا دوباره رشته شیمی را انتخاب میکردید؟
بله، حتما.
دنیای بدون شیمی به نظر شما چه دنیایی میتوانست باشد؟
دنیا بدون علم شیمی معنا ندارد، چون بدون داشتن این علم، ناتوان از درک بسیاری از مسائل و روابط حیاتی محیط پیرامون خود خواهیم بود. این علم در همه زمینهها کاربرد دارد.همه وسایل دور و اطرافمان مانند مواد غذایی، شیمیایی، پوشیدنی، دارویی و ترکیبات آن مانند عطرها و رنگها یا تجهیزات عمومی که استفاده میکنیم همه مرتبط با علم شیمی است و در هیچ جای دنیا نمیتوانیم بدون دخالت این علم به زندگی خود ادامه دهیم.
این علم نیز مانند سایر علوم بر اثر گذشت زمان تکمیل شده و در بستری از اما و اگرهای زمان حرکت کرده تا به جایگاه کنونیاش رسیده است.
افق پژوهشهای شیمی در ایران را چگونه میبینید؟
به نظر من اگر به مسائل زیربنایی و مهم این علم توجه شود، کشورمان در آینده به سرزمینی آرمانی تبدیل خواهد شد که آرزوی هر کس زندگی کردن در آن خواهد بود.
اگر ما بتوانیم با یک عزم و جزم ملی از تجربههای افراد کارآزموده و متخصص بدون هیچ سیاه و سفیدکردن روابط میانفردی استفاده کنیم شاید بتوان امیدوار بود در آیندهای نزدیک شاهد شکوفایی و درخشندگی ایران برای نسل آینده باشیم.
فرزانه صدقی / جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی بیپرده با محمد سیانکی گزارشگر و مربی فوتبال پایه
گفتوگو با محسن بهرامی، گوینده کتاب «مسیح بازمصلوب»
در استودیوی «جامپلاس» میزبان دکتر اسفندیار معتمدی، استاد نامدار فیزیک و مولف کتب درسی بودیم