گفت‌وگو با هایده حائری، استاد دانشگاه و بازیگر در سالروز درگذشت داوود رشیدی

کاشف استعداد‌های جوان

اصطلاح « آدم حسابی » را بیشتر ما شنیده‌ایم، این صفت را معمولا به کسانی می‌دهند که اصول شرافتمندانه‌ای برای زندگی‌شان داشته باشند. جوری رفتار کنند که هم خودشان پیشرفت کنند و هم آدم‌های اطرافشان زندگی بهتری را تجربه کرده و شخصصیت‌شان رشد کند.
کد خبر: ۱۲۲۵۲۷۱

بعضی آدم‌ها، آدم حسابی هستند؛‌زندگیشان را حتی اگر زیر و رو کنی، یک نقطه مبهم و تاریک در آنها پیدا نمی‌کنی.آدم‌ حسابی‌ها آنچه را برای خودشان می‌خواهند برای دیگران هم می‌خواهند.اصل موفقیت‌شان همین است.کنار هر کسی قرار بگیرند، از هر طبقه‌ای و قشری و با هر سطح سواد و تحصیلاتی به آن آدم احساس خوبی می‌دهند و ما در کشورمان و در حوزه فرهنگ و هنر، آدم حسابی کم نداشتیم. یکی از آنها داوود رشیدی است که امروز سومین سالی است که به دیار باقی رفته در 83 سالگی. خودش به نویسنده کتابی گفته بود روی سنگ مزارم بنویسند: آمدم ، دیدم و رفتم. برگرفته از جمله معروف سزار که گفته بود : « آمدم، دیدم و پیروز شدم». داوود رشیدی هم پیروزمندانه از این جهان رفت و البته بدون ادعای « سزار».شاید به دلیل فروتنی که داشت، خصلتی که آدم‌حسابی‌ها دارند.آنها همه تلاش خود را برای موفقیت انجام می‌دهند اما هیچ‌وقت به مرحله از‌خود‌متشکری و خودبزرگ‌بینی نمی‌رسند. آنها بلدند چگونه شهرت طلبی را رام کنند تا دور آنها مرز و حصار نکشد و محدودشان نکند.شاید برای همین بود که داوود رشیدی تا سال‌های پایانی عمر همچنان در حوزه فرهنگ و هنر فعال بود و می‌درخشید.تا این‌که بیماری آلزایمر خانه‌نشین‌اش کرد و سه سال قبل در چنین روزی قلبش از تپش ایستاد اما نامش ثبت شد در تاریخ مملکت.
پسری از یک خانواده اصیل
هایده حائری، استاد دانشگاه و بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر از اقوام نزدیک داوود رشیدی است.این بازیگر و کارگردان پیشکسوت، پسر عموی پدرش و پسر دایی مادرش بوده.می‌گوید: آن زمان ازدواج‌های فامیلی رسم بود و برای همین من با آقای رشیدی هم از طرف مادر و هم پدر فامیل هستم.
حائری می‌گوید: اجداد ما به روحانیون و علمای بزرگ مازندران می‌رسد.علمایی که تحصیلات برایشان اهمیت زیادی داشت و به همین دلیل دختر و پسر را برای تحصیل به مدرسه می‌فرستادند و آنها را تشویق می‌کردند برای ادامه تحصیل به دانشگاه و اگر شرایط فراهم بود برای درس خواندن به خارج هم بروند.کسب دانش برایشان اولویت بود.عمه‌های من همه تحصیلکرده بودند و معلم یا استاد دانشگاه.یکی از عمه‌هایم خانم طوسی حائری، همسر دوم آقای احمد شاملو بود.فارغ‌التحصیل دانشگاه سوربن و مسلط به زبان‌های خارجی.زنده یاد شاملو به واسطه عمه من بود که با ادبیات خارجی آشنا شده و ترجمه متون ادبی را شروع کردند. پدر آقای داوود رشیدی از فرهیختگان زمانه خودش بود و سفیر ایران در فرانسه.آقای رشیدی هم تحصیلکرده خارج از ایران بود اما بعد از اتمام تحصیلات به ایران برگشتند و همه دانش خود را وقف ارتقای فرهنگ و هنر ایران کردند.خواهرشان ، خانم مهری رشیدی هم یکی از فرهیختگان زمانه خود بود.
تاثیر بر تئاتر مدرن
هایده حائری که در سریال‌هایی مانند پاورچین و آوای‌فاخته بازی کرده است، درباره ویژگی‌ زنده یاد داوود رشیدی و توجه این هنرمند به جوانان و پر و بال دادن به آنها می‌گوید: من شش هفت ساله بودم که وارد حرفه بازیگری شدم و در تئاتر روی صحنه رفتم. آن زمان نمایش‌هایی برای پخش از شبکه دو تولید می‌شد که در برخی از آنها بازی می‌کردم.وقتی آقای رشیدی به ایران برگشتند،‌جوان برومند و با سوادی بودند که میان هم نسلان خود می‌درخشیدند.من از او بسیار آموختم.البته تنها من نبودم که از دانش ایشان استفاده می‌کردم، همه آنهایی که به تئاتر و بازیگری علاقه‌مند بودند از حضور و اطلاعات زیاد او می‌توانستند بهره ببرند.با ورود آقای رشیدی به اداره تئاتر آن زمان، تئاتر ایران دچار دگردیسی شد و آقای رشیدی را می‌توان پایه‌گذار تئاتر مدرن ایران دانست.آن زمان تئاتر سنگلج خیلی فعال بود و آقای رشیدی نمایش‌های زیادی را در این سالن روی صحنه بردند.استعداد‌های زیادی را شناسایی کردند و برای آنها امکان شکوفا شدن و بروز خلاقیت و هنر را فراهم کردند که از میان آنها می‌توانم به آقای اسماعیل شنگله و زنده یاد پرویز فنی‌زاده اشاره کنم.کشف استعداد‌‌های جوان، ویژگی بارز آقای رشیدی بود.
بعد از انقلاب هم آقای رشیدی با بازی در سریال‌های تلویزیونی درخشیدند و نقش‌های ماندگاری مانند مفتش شش انگشتی را در سریال هزار دستان خلق کردند که در نوع خود بی نظیر است.زمانی که تعداد کمی از مردم از تئاتر مدرن اطلاعی داشتند آقای رشیدی نمایش دیکته و زاویه را در سنگلج روی صحنه بردند که فراموش نخواهد شد.
مهاجرت، بی‌معنی است
به حائری می‌گویم درباره آقای رشیدی این را هم می‌گویند با این که می‌توانست خارج از ایران بماند و شرایط خوبی برای زندگی داشته باشد اما به ایران برگشت و تا آخر عمرش هم ماند و هرگز به رفتن فکر نکرد.البته این ماندن در وطن را درباره شما هم می‌گویند، می‌توانید مهاجرت کنید اما زندگی در ایران را ترجیح می‌دهید بر خلاف برخی از جوانان که به مهاجرت فکر می‌کنند حتی اگر شرایط خوبی آن طرف مرزها در انتظارشان نباشد.
این بازیگر و استاد دانشگاه می‌گوید: بیشتر اقوام ما که برای تحصیل به خارج رفتند و شرایط خوبی برای زندگی در خارج داشتند بعد از فارغ‌التحصیلی به ایران برگشتند، مثل آقای رشیدی و من یا عمه‌هایم.چون ما فقط برای تحصیل می‌رفتیم و اگر به ما می‌گفتند بمانید به ما برمی‌خورد ! چرا باید بمانیم؟ آمده‌ایم یاد بگیریم و برگردیم و به جوانان کشورمان آنچه آموخته‌ایم را یاد بدهیم. با همین نگرش آقای رشیدی سال‌ها به جوانان آموزش داد و من 40سال استاد دانشگاه بودم تا بازنشسته شدم.
این مترجم که سال گذشته مجموعه نمایش « از یک تا ده دقیقه نمایش» را ترجمه کرده و با هزینه شخصی روی صحنه برده اما گلایه‌ای هم از شرایط بازیگری امروز دارد.او می‌گوید: من نمی‌دانم چرا نباید به کار دعوت شوم، منی که هم سواد بازیگری دارم و هم تجربه کافی.انگار بین ما و نسل جوان شکافی به وجود آمده و این شکاف را کسی نمی‌خواهد پر کند.جوان‌های امروزی انگار به بازیگرانی که تجربه دارند و اصول آکادمیک بازیگری را بلدند اعتمادی ندارند و می‌روند سراغ کسانی که فقط چهره دارند ! آنها هم که از اصول بازیگری سررشته‌ای ندارند، مقابل دوربین می‌آیند و در‌نهایت باعث شکست اثر در جلب مخاطب می‌شوند.اینستاگرام که در اصل یک برنامه جانبی و تفریحی است در کشور ما تبدیل به اصل شده، جوان‌ها مدام در این شبکه اجتماعی می‌چرخند و وقتی که باید صرف مطالعه و یاد گرفتن شود، صرف اینستاگرام گردی می‌شود و متاسفانه برخی کارگردانان و تهیه‌کنندگان هم از طریق اینستاگرام بازیگر انتخاب می‌کنند و به نظرم فقط در کشور ما این اتفاق می‌افتد و این یعنی فاجعه !

طاهره آشیانی
روزنامه‌نگار

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها