
از این گونه افاضات فاضل نمایانه اما پوچ و بیمایه، در جلسات ادبی واخیرا در مقالات نقد فراوان دیده میشود. حکم اندازیهایی که بیش از دانش و مطالعه، به شنیدههای پراکنده و تقلیدهای ناآگاهانه اتکا دارد. منتقد محترم و کارشناس جلسه ادبی، فرصت ندارد که به یک کتاب معتبر و مرجع، نگاهی بیندازد تا دریابد که حشو چیست و چه انواعی دارد و در شعر چه نقشی ایفا میکند؟ چنانکه وقتی با شعری مواجه میشود که دچار پریشانی نحوی و نگارشی و معنایی است، آن پریشانی را ساختارشکنی میپندارد و افاضه میفرماید که؛ ساختارشکنی از رهاوردهای هنر مدرن است و با این خبط بزرگ، سرایند? شعر و مخاطبان را به پریشانگویی سوق میدهد.
بی آن که حتی یک مقاله ساده درباره ساختارشکنی خوانده باشد تا مفهوم آن را به اجمال دریابد. منتقد محترم و کارشناس جلسه شعر، معتقد است که زبان فارسی، همین زبان روزنامهها و رسانههاست و شعر هم باید به همین زبان باشد تا شعر امروز نامیده شود.
شاعر جوان که با بیم و امید به جلسه شعر آمده است تا محصول ذوق و هنر خود را عرضه بدارد و از تجربه بزرگان بهره جوید، وقتی با این احکام شگفت و پر از ادعا مواجه میشود، با انفعال و تسلیم، میکوشد که شعرش را با پسند محفلنشینان سازگار کند و پس از چندی، دیگر این شاعر نیست که به مکاشفه در جهان کلمات میپردازد بلکه این پسند ناهموار منتقد و مسوول جلسه و یاران اوست که بر شعر و اندیشه و ذوق شاعر سایه اقتدار و هراس افکنده است.
آن گاه که شاعر جوان به رنگ محفل درآمد و شعرش، پاسخگوی نیازهای خودبینانه استاد جلسه شد، در جمع مریدان پذیرفته میشود و استاد خرسند است که یک استعداد خلاق را کشف و خنثی کرده است به نحوی که دیگر از جانب این استعداد نوظهور، هیچ خطری اقتدار استاد را تهدید نمیکند و آن جوان ناگزیر است همواره زیر سایه الطاف و راهنماییهای استاد و مراد خود، شعر بنویسد.
وبلاگ ترنم شعر و ادب فارسی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد