آغاز فصل درس و مدرسه و نشستن بچه‌ها سر کلاس درس ممکن است برای بسیاری از والدین آغاز دردسرهای فراوان باشد! از رفت‌و‌آمد، سرویس و تغذیه مدرسه گرفته تا موضوعاتی که به شکلی مستقیم‌تر به درس خواندن و یادگیری بچه‌ها ربط دارد.
قدیم‌تر‌ها ودر دورانی که ما محصل بودیم همیشه اول صبح که می‌خواستیم راهی مدرسه شویم،مادر لقمه‌ای نان و پنیر و سیب و پرتقالی را در کیف‌مان می‌گذاشت تا درزنگ تفریح بتوانیم به عنوان یک میان وعده سالم و مقوی از آنها استفاده کنیم تا به قول خودش ته دلمان را بگیرد و سر کلاس درس ضعف نکنیم.
شاید شما هم زمانی را به خاطر بیاورید که کودکی خردسال بودید و از مدت‌ها پیش از حضور در مدرسه، دچار اضطراب و دلهره می‌شدید. ترس از حضور در فضاهای جدید بدون همراهی افراد آشنا و کسانی که کودک به آنها اعتماد دارد، از چالش‌ها و مشکلاتی است که بسیاری آن را تجربه کرده‌اند.
این روزها درست در همان لحظاتی که بسیاری از ما دنبال خرید نوشت‌افزار، دفتر مشق، پاک‌کن، جامدادی و مدادهای رنگارنگ برای فرزندان‌مان هستیم، خیلی از افراد حتی برای خرید یک دفتر مشق ساده یا یک مداد سیاه و یک خودکار ساده با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند.
این گیاه بومی مناطق گرمسیری آمریکاست‌که نام خودرااز روی فیزیکدان وگیاه‌شناس قرن شانزدهم بارتولومیو مارانتا گرفته‌است.این گیاه به نام‌های گیاه دعاخوان یا نمازخوان هم شناخته می‌شود، زیرا برگ‌های این گیاه در روز صاف است و در شب جمع شده و مانند دست‌هایی که برای دعا بلند شده باشد، می‌شود.
مادربزرگ که سجاد‌ه‌اش را پهن می‌کند و رو به قبله می‌ایستد در این کار انگار تمام ارکان دنیا با او همراه می‌شوند تا ذکر تسبیح و دعایشان را به آسمان‌ها بفرستند. دستانش را که برای قنوت رو به آسمان می‌گیرد، حس می‌کنم هیچ دعایی با نفس گرمش از سوی خدا رد نخواهد شد. حضورش گرمابخش خانه است و موجب می‌شود حال دل همه ما خوب شود.
همه ما دلمان می‌خواهد در مشایه پیاده‌روی کنیم و خودمان را به بین‌الحرمین برسانیم و به زیارت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل برویم یا در تل زینبیه هم‌نوا با حضرت زینب کبری امن‌یجیب بخوانیم از کف العباس بر مظلومیت علمدار کربلا خون از چشم بیفشانیم اما هر کس به دلیلی ممکن است از این سفر جا مانده باشد.
تابستان و اوقات فراغت آن یکی از بهترین ایام برای مسافرت است. همه ما بیشترین تجربیات سفر را در فصل تابستان داشته‌ایم و خاطرات خوش دوران کودکی‌مان با سفرهایی ساخته شده که اغلب اوقات خیلی ساده و بی‌پیرایه برگزار می‌شد. کوله‌بار بزرگی که پدر و مادرها از وسایل مورد نیاز برای سفری چندروزه آماده می‌کردند و روی باربند پیکان‌های قدیمی می‌بستند، گاهی وقت‌ها خودش به اندازه وسایل یک اسباب‌کشی بود.
بلیت هواپیما گران است و بلیت قطار هم که به‌سادگی گیر نمی‌آید. قیمت یک‌شب اقامت در هتل هم گاهی سر به‌فلک میکشد. حالا اگر بخواهیم هزینه‌های خورد و خوراک، رستوران و هله،هوله‌های مورد‌علاقه بچه‌ها که در سفر معمولا چند برابر می‌شود را هم حساب کنیم، هزینه‌ها سربه فلک میکشد! اما گاهی وقت‌ها می‌شود سفررفت وخوش گذراند اما هزینه‌ها را مدیریت کرد. سفرهای ارزان‌قیمتی که هم فال است و هم تماشا.
بسیاری ازمابرای تعطیلات برنامه سفر درنظرمی‌گیریم.به همین منظور شاید مرخصی بگیریم، برنامه‌های دیگر را به تعویق انداخته یا حتی بودجه‌ای خاص کناربگذاریم اما اگراصول سفر کردن رارعایت نکنیم،متاسفانه نتیجه مطلوب را نمی‌گیریم و ازسفر خودلذت نمی‌بریم.