کوتوله بینی دراز

خاطرات کاغذی

کوتوله بینی دراز

۰۶ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۵

نوجوانی به نام «یاکوب»، هر روز صبح برای کمک به مادرش در فروش سبزیجات و میوجات به بازار می‌رود.

قیچی و پسربچه

خاطرات کاغذی

قیچی و پسربچه

۰۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۲

داستانی متحرک و زیبا از دنیای خیالات کودکانه که از همنشینی و هنرنمایی یک قیچی فلزی با کاغذ‌های اطرافش خلق می‌شد.

ببینید | خانه سه گربه

خاطرات کاغذی

ببینید | خانه سه گربه

۰۳ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۵

سه بچه گربه ناز و چشم درشت شامل دو خواهر و یک برادر که در خانه ویلای زیبا و صورتی رنگ زندگی می‌کردند. خواهر بزرگتر گربه‌ای به رنگ سفید با نام «پیشی» فوق العاده دانا و مهربان بود.

ببینید | قصه شهر و بیشه

خاطرات کاغذی

ببینید | قصه شهر و بیشه

۰۲ آبان ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۲

تیتراژ کارتون با این جملات شروع می‌شد:موشی، مولی و گیلی در کنار سایر حیوانات بیشه، زندگی جالب و پُرهیجانی دارند. در ۱۵ کیلومتری یک شهر نسبتاً بزرگ، رودخانه پُر آبی وجود دارد که به دو شاخه تقسیم می‌شود. رودخانه‌ای که در سمت راست جریان دارد رودخانه آبی نامیده می‌شود. در امتداد کناره این رودخانه، دشت سرسبزی وجود دارد که به آن شهر بیشه‌ها می‌گویند. در این سرزمین کوچک، داستان‌های پرماجرا و جالبی اتفاق می‌افتد که درباره چندین و چند حیوان است و...

پیتر و گرگ

خاطرات کاغذی

پیتر و گرگ

۰۱ آبان ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۲

داستانی افسانه‌ای وموزیکال ازشجاعت پسری به نام «پیتر» که همراه دوستانش گربه (آیدا)، مرغابی (سونیا) و پرنده‌ای کوچک (ساشا)، عزمش را جزم کرد که به شکار گرگ برود، البته پدربزرگش فکر می‌کرد بچه بازیگوشی مثل «پیتر» نباید هرگز به شکار برود و این مساله برای «پیتر» که سرشار از اعتماد به نفس و شجاعت بود، گران آمد.

سوییمی، ماهی سیاه کوچولو

خاطرات کاغذی

سوییمی، ماهی سیاه کوچولو

۳۰ مهر ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۱

«سوییمی»، تنها عضو سیاهپوست مدرسه ماهی قرمز‌ها و تنها بازمانده از حمله ماهی تن بزرگ به ماهی‌های مدرسه است، بعد از این حادثه او که خود را تنها دید، تصمیم گرفت برای رهایی از این غم و یافتن دوستان جدید به بستر آب‌ها سفر کند؛ از طریق اقیانوس سفرش را آغاز کرد و در آب‌های عمیق با بسیاری از موجودات شگفت انگیزهمچون عروس دریایی، مرجان‌ها و اختاپوس‌ها آشنا شد و... ماجرا از آنجا آغاز شد که ماهی سیاه کوچولو در اعماق اقیانوس با دسته‌ای از ماهی‌های قرمز برخورد کرد که می‌ترسیدند از مخفیگاه خود بیرون بیایند چرا که ماهی تن بزرگ در کمین آن‌ها نشسته بود.

درگیری

خاطرات کاغذی

درگیری

۲۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۳۶

دو گروه کبریت که با یک خط مرزی دلخواه از هم جدا شده بودند؛ سربازانی مسلح، هوشیارانه در دو طرف، از مرز محافظت می‌کردند تا این‌که روزی مرز کمی تغییر کرد بدون این‌که کسی مقصر و مسبب آن باشد.

پنگوئن کوچولو

خاطرات کاغذی

پنگوئن کوچولو

۲۸ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۷

یک پنگوئن گرمادوست که در منطقه آلاسکا زندگی می‌کرد. تلاش‌های مستمر او برای گرم شدن معمولا با مخالفت‌های سگی قهوه‌ای رنگ به نام «سامدلی» روبرو بود.

آدم برفی

خاطرات کاغذی

آدم برفی

۲۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۰۳

از بارش برف تازه بر سر و روی آدم برفی، نقش قلب روی سینه اش نقش می‌بندد. در پی این اتفاق آدم برفی جان می‌گیرد و شروع به اسکیت بازی روی یخ می‌کند، او در حین فرار از دست خرگوشی که برای بینی هویجی اش نقشه کشیده، به خانه‌ای رسیده و وارد آن می‌شود.

آدم برفی به نام فِراس تی

خاطرات کاغذی

آدم برفی به نام فِراس تی

۲۵ مهر ۱۴۰۲ - ۱۴:۴۵

شب کریسمس گروهی از بچه‌های مدرسه به رهبری دختری به نام «کارن» آدم برفی به نام «فراس تی» به معنی سرد و یخی می‌سازند و کلاه سحر آمیز شعبده باز نابلد و طمع کاری به نام پروفسور «هنکل» را روی سر او می‌گذارند که باعث زنده شدن آدم برفی می‌شود.

قبلی۲۰بعدی