![هلو و پسربچه](/files/fa/news/1402/10/16/1067109_908.jpg)
خاطرات کاغذی
هلو و پسربچه
پیرزنی فقیر درحالیکه کنار رود مشغول شستوشو بود، هلوی بسیار بزرگی در مقابلش به آب افتاد.
پیرزنی فقیر درحالیکه کنار رود مشغول شستوشو بود، هلوی بسیار بزرگی در مقابلش به آب افتاد.
یک فیل با خطهای پهن راه راه افقی روی بدنش که برای همنوعانش قابل هضم نبود. آن قدر که معمولا با بهانه و بی بهانه از دسته فیلهای سفید طرد میشد. تبدیل شده بود به فیلی تنها با آرزوهای دور و درازی که حسرت داشتنشان هر روز او را به چاره اندیشی وا میداشت. دلش میخواست جفتی داشته باشد و مثل بقیه بابا فیلها در کنار رودخانه با بچه اش بازی کند.
دو تا بچهخرس قهوهای کاموایی، یک سنجاب طلایی و گرگی با ویژگیهای بسیار متفاوت از تمامی گرگهای دنیای قصهها. در این اثر گرگ، زندگی مسالمتآمیزی در کنار حیوانات جنگل داشت و چندان خبری از حیله و نیرنگ همنوعانش در او نبود.
پویانمایی «جوانمردان» که از شبکه نسیم پخش میشود و از تولیدات مرکز صباست، روایتی شیرین و درس آموز از تاریخ ایران و تهاجم مغول و فضای آن دوره است.
اُلا و اُلک خواهر و برادری بودند از جنس خطوط، ساکن خانهای در دنیای نقاشی ها. ماجراهایشان در دنیای رنگارنگ ایجاد شده از گچ رنگی روی تخته سیاه مدرسه اتفاق میافتاد.
«هاجاسکا» پسرکی بود با کلاه سیلندری و ظاهری آراسته که طی ماجرایی موفق شد سفریی فضایی داشته باشد. داستان از آنجایی آغاز شد که روزی نامهای دریافت کرد از شهر کپنهاگ (پایتخت دانمارک) از طرف عمویش که در آن نوشته شده بود هاجاسکا به جشن تولد عمو بزرگ دعوت شده است.
بعد از اینکه قهرمان داستان، زندگی مرفه خود در بریتانیا را برای مسافرت در دریاها رها کرد از بخت بدش، کشتی در یکی از هفت دریا غرق شد.
دختر کوچکی که با سبدی پر از نان خانگی و کیک میوه ای می خواست به دیدن مادر بزرگش برود. او که برای رفتن به خانه مادربزرگ باید از جنگل می گذشت در میانه راه با گرگ بدجنس مواجه شد،گرگ خیلی دلش می خواست شنل قرمزی را یک لقمه چپش کند اما از ترس هیزم شکن و سگش که در همان حوالی بودند جرات نکرد،پس خیلی دوستانه به دخترک نزدیک شد و بعد از چاق سلامتی متوجه شد که شنل قرمزی می خواهد به خانه مادربزرگش در وسط جنگل برود،پس تصمیم گرفت برای اینکه شانس خوردن مادربزرگ ونوه راازدست ندهد هرچه زودترخودش را به خانه مادربزرگ برساند.
قهرمانان داستان از یک سو جوانانی بودند که فرآیندهای مختلف زندگی مانند غذا خوردن، متابولیسم و بیماری را تجربه میکردند و از سوی دیگر عناصر انسانی دنیای میکروسکوپی مثل سلولهای خونی. در این کارتون عملکردهای سلولی بدن انسان را در قالب زیست جامعهای میدیدیم که با طبقه بندی هرمی قوی کار میکردند.
با تغییر آبوهوای دنیا، دایناسورهای گیاهخوار که با کمبود مواد غذایی روبهرو شده بودند، بهسوی دره بزرگ، قلمرویی افسانهای که پوشش گیاهی مناسبی داشت بهراهافتادند. ازجمله خانوادهای از برونتوزاروسهای گردندراز که متشکل از لیتل فوت جوان، مادر، پدربزرگ و مادربزرگش بودند.