روایتی از رفاقتهای خاکی، گلایههای پنهانی و قولی که شهید گنجی به «شکرالله قاسمی» داد
۲۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۰
تاریخ همیشه در کتابهای رسمی و پشت تریبونهای دیپلماتیک نوشته نمیشود؛ گاهی تاریخ را باید در سینهی رفقای قدیمی و همشاگردیهای صمیمی جستجو کرد. کسانی که پیش از آنکه القابی مثل «رایزن»، «سفیر» یا «شهید» به نامی اضافه شود، خودِ واقعی آن آدم را روی نیمکتهای چوبی مدرسه شناختهاند.
«شکرالله قاسمی» یکی از همان گنجینههای زنده است. فرهنگیِ باسابقه و معلم دلسوز دشتستانی که نامش با نام شهید صادق گنجی گره خورده است. او نه یک همکار اداری، بلکه «رفیق گرمابه و گلستان» شهید بود. قاسمی کسی است که مسیر رشد صادق را از روزهای نوجوانی تا لحظه پرواز دید و شنوندهی خصوصیترین درد دلهای او بود. آنچه میخوانید، حاصل همنشینی با اوست تا غبار از چهرهی رفیق قدیمیاش پاک کند؛ روایتی که از یک نیمکت مدرسه آغاز میشود و به یک مزار در شاهابوالقاسم ختم میشود.