خط مقدم نوجوانی

روایتی از نوجوانان جان برکف ایرانی در ۸ سال دفاع مقدس

خط مقدم نوجوانی

۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۲

۴۰ سال و اندی از آن روزهای سرخ و پرآتش می‌گذرد، اما قصه نوجوانانی که با دل‌های معصوم و قلب‌هایی سرشار از غیرت، پا به سنگرهای دفاع‌مقدس گذاشتند، هرگز کهنه نمی‌شود. آنان که از بازی‌های کودکانه دل کندند و به‌جای نغمه‌های ساده، صدای نبرد را به گوش وطن رساندند. نوجوانانی که نه‌تنها برادران جنگ بودند، بلکه روح تاریخ را رقم زدند؛ جان‌برکف، عاشقانه ایستادند تا نام ایران بماند و افتخار برافراشته شود. امروز در آستانه هفته دفاع مقدس، به یاد و خاطره این فرزندان وطن پرداختیم تا پیشکشی باشد برای قلب‌های پاک و روح معطرشان.

دوران!

دوران!

۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۱

بی‌هدف چشم دوخته بودم به میز کتاب و مستقیم جلو می‌رفتم.  یک لحظه چشمانم به رو‌به‌رو خیره شد. حس کردم نامی آشنا دیده‌ام، همان مسیر را، رو به عقب برگشتم. آری، چشم‌هایم درست دیده بود.

راستی، دردهایم کو؟!

راستی، دردهایم کو؟!

۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۹

همیشه به نماز اول وقت اهمیت می‌داد و یکجوری نمازش را می‌خواند که گویی آخرین بار است؛ حتی در میان آتش و خمپاره‌‌. آن روز هم همین‌گونه بود. بیستم خرداد۱۳۹۵هنگام نمازظهر درست دو ساعت قبل ازآسمانی ‌شدنش بدون ذره‌ای توجه به صدای اطراف یا ترس حاصل از همهمه جنگ و در جایی که درست در تیررس دشمن بود.

کودکی با دستانی اعجاب‌انگیز

کودکی با دستانی اعجاب‌انگیز

۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۵

سکوتی مرگبار که هرلحظه ممکن است با صدای مهیب انفجار درهم بشکند. رطوبت هوا، بوی خاک نم‌خورده و بوی باروت، فضایی خفقان‌آور را ایجاد کرده است. مهرداد ۱۳ساله، با لباس و صورت خاکی، زانو می‌زند. چشمان نافذ ساده‌اش که در آن هوش و تمرکز برق می‌زند، سیم‌های رنگارنگ و پیچیده‌ای را که از دل یک مین بیرون زده‌اند دنبال می‌کنند؛ هرکدام نمادی از مسیری بالقوه به سوی مرگ یا حیات.

مهربانوی کوچک

مهربانوی کوچک

۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۴:۰۰

در مهمانی دوره‌اش کرده‌ بودند که «محمود، می‌خواهیم زنت بدهیم!». محمود لپ‌هایش گل انداخت و سر به زیر افکند. عمو گفت: «کسی را زیر سر داری؟ خجالت نکش عمو جان...» محمود با حرکتی جسورانه نام خاله‌ام را روی کاغذی نوشت تا کرد و کنار قرآن روی طاقچه گذاشت و از خانه بیرون زد.

رضایت‌نامه

رضایت‌نامه

۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۳:۴۵

یک... دو... سه... خب، همه حاضرند. حسن، خواهرهای کوچک‌ترش را دور خودش جمع و دارایی‌های اندکش را میان‌شان تقسیم می‌کند. مدت‌هاست دل از دنیا کنده؛ این چیزها که ارزشی ندارند.

برادرتان، علیرضا کریمی!

عرض ارادتی به شهید نوجوان با نگاهی به خاطراتش

برادرتان، علیرضا کریمی!

۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۴

آخرین بار که به جبهه می‌رفت گفت راه کربلا که باز شد برمی‌گردم. روزی که اولین کاروان به‌سوی کربلا عزیمت می‌کرد پیکرش بازگشت. بیست و دومین روز از شهریور سال ۱۳۴۵ در محله سیچان اصفهان متولد شد. مادر دوران بارداری علیرضا را با بیماری شدیدی گذراند. زمزمه‌های سقط بچه از سوی پزشکان به گوش می‌رسید اما مادر مصمم بود و توکل به خدا داشت. در نهایت هم علیرضا سالم به دنیا آمد و هم مادر بهبود یافت.

شاعر شهرت گریز اما جاودانه

شاعر شهرت گریز اما جاودانه

۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۵

مناسبت‌های تقویمی بااینکه سالی یک‌بار پیش می‌آیندوخصلتی زودگذردارند،دستاویزی برای تداعی رویدادها و شخصیت‌هایی هستند که نام‌ و یادشان در پهنه تاریخ باقی مانده. درسال‌های اخیر، روز بیست‌وهفتم شهریور باعنوان «روز شعر و ادب فارسی» نام‌گذاری شده و ویژه‌تر آن که این روز در راستای پاسداشت مقام استاد شهریار، با سالروز درگذشت شاعر بزرگ و فقید معاصر همزمان شده است. به این بهانه با هادی بهجت‌تبریزی درباره دستاوردهای این روز به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

شهریار‌؛ پیونددهنده شعر کهن و نو

شهریار‌؛ پیونددهنده شعر کهن و نو

۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۳

در بیست‌و‌هفتم شهریور‌ماه، همزمان با روز ملی شعر و ادب فارسی و سالروز درگذشت استاد محمدحسین شهریار، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، با صدور پیامی،ضمن تبیین جایگاه این شاعر بزرگ در تاریخ ادبیات معاصر،ویژگی‌های منحصر به‌فرد او را که منجر‌به انتخاب این‌روز به‌نام شعر و ادب فارسی شده است،تشریح کرد.

بیگانه با فرهنگ ایرانی - اسلامی

بیگانه با فرهنگ ایرانی - اسلامی

۲۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۱

انتخاب نماینده ایران برای آکادمی اسکار،هرسال به آوردگاهی برای تقابل دو دیدگاه بنیادین درسینمای ما تبدیل می‌شود؛نزاعی میان«تعهد فرهنگی»و«قواعد بازی جهانی». وظیفه ذاتی نهادهای فرهنگی، حمایت و هدایت سینما در تحقق اهداف فرهنگی و معرفی هویت ملی است. ما ملتی هستیم که به سلامت فرهنگی و تمدنی و به عناصر مهم هویتی،که مهم‌ترین آن خانواده است،دردنیا شناخته شده‌ایم.

۱۲۳۴۵بعدی