زنگ آهو

خاطرات کاغذی

زنگ آهو

۱۱ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۴۸

بچه آهویی گرفتار حمله شاهین می‌شود، در حالی که والدینش سعی می‌کنند پرنده شکاری را از او دور کنند، بچه آهو از والدینش دور می‌افتد.

میمون و خرچنگ

خاطرات کاغذی

میمون و خرچنگ

۰۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۵۹

رابطه به ظاهر دوستانه میمونی حیله گر (با صداپیشگی شهروز ملک آرایی) با خرچنگی پرتلاش و ساده دل (باصداپیشگی ناهید شعشعانی) که در همسایگی هم زندگی می‌کردند به ماجرایی تراژیک ختم می‌شد.

ماجرا‌های ماهی کوچولو

خاطرات کاغذی

ماجرا‌های ماهی کوچولو

۰۹ مهر ۱۴۰۲ - ۰۵:۲۰

«شیائو هی»، ماهی کپور کوچک، از مادربزرگش شنیده است که اجدادش در روزگاران خیلی دور موفق شده اند از روی دروازه اژد‌ها بپرند. (منظور سدی است که بر روی رودخانه زرد در کشور چین بسته شده است) به گفته مادربزرگ، در آن سوی دروازه اژدها، سرزمین رویا‌ها وجود دارد.

کیسه تنبلی

خاطرات کاغذی

کیسه تنبلی

۰۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۴

کیسه‌ای مملو از عصاره تنبلی که اولین بار آن را دست سمورآبی خواب آلود دیدیم. سمور که کیسه را برای فروش گذاشته بود خیلی زود مورد توجه پنگوئن قرار گرفت و در اعضای ماهی کوچک آن را از سمور خرید. وقتی پنگوئن کیسه را به خانه آورد خواب آلودگی و سستی عجیب به او مستولی شد. پنگوئن کیسه را به نزد خانواده غاز‌ها برد.

جایزه بزرگ پنچ کلیف

خاطرات کاغذی

جایزه بزرگ پنچ کلیف

۰۵ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۲۰

در دهکده پنچ کلیف مخترعی به نام «تئودور»، با دوستان حیوان خود «سولان گاندرسن» زاغی شاد، پرانرژی و خوشبین و«لامبرت»، جوجه تیغی عصبی، بدبین و مالیخولیایی،به اتفاق هم زندگی می کردند.

ببینید | چشمات اذیت نشه!

ببینید | چشمات اذیت نشه!

۰۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۷

«برو عقب‌تر! عقب‌تر! آفرین عزیزم...عقب تر بشین تا چشمات اذیت نشه» جملات مشابه آنچه آوردیم یادۀآور سال‌های کودکی است و اجرای الهه رضایی و هم‌نسلانش در برنامه ‌‎های کودک. چه حال خوشی داشت وقتی بی‌دغدعه زیر باد خنک کولر گوجه سبز نمک زده در لپمان می‌گذاشتیم پای صحبت‌های خانم مجری می‌نشتیم یا بعد از مدرسه کنار بخاری تند تند مشق‌هایمان را می‌نوشتیم تا برنامه کودک را ازدست ندهیم. حالا اینجا بخشی از همین خاطرات تصویری را با هم مرور می‌کنیم که به مدد فضای مجازی بیش از گذشته در دسترس است.

ببییند | بیل سرسخت و کمند محکم و شگفت انگیز

خاطرات کاغذی

ببییند | بیل سرسخت و کمند محکم و شگفت انگیز

۰۴ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۶

رام کردن اسب کهر وحشی آرزوی خیلی از مردان کلاه کابویی بود،آنها بسیار تلاش کردند تا آن را مال خود کنند اما زهی خیال باطل.

فیلی به نام سیدنی

خاطرات کاغذی

فیلی به نام سیدنی

۰۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۵

فیلی مهربان و ساده دل در سن 44 سالگی که همچنان درعالم کودکی به سرمی برد. هنوز عاج هایش درنیامده و داشتن عاج برایش رویا شده بود. آن قدر در حسرت دشتن آن بود که یک روز به سرش زد از کامیون شکارچیان،عاج کرگردن سرقت کند!

شیر و موش

خاطرات کاغذی

شیر و موش

۰۲ مهر ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۷

در زمان‌های دور در میان صحرای شنی داغ، در پایه یک هرم بزرگ، بین دو مکعب سنگی موشی کوچک زندگی می‌کرد.

زنبور  و  گل رز

خاطرات کاغذی

زنبور  و  گل رز

۲۹ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۹

ماجراهای زنبور دست و پاچلفتی که کارش شده بود بخور و بخواب.آخر تنبلی بود.این قدر که زنبورهای کندو از دستش به ستوه آمده و شکایتش را به ملکه بردند.وقتی ملکه متوجه شد چنین زنبوری در کندویش است به زنبورهای کارگر دستور داد هرچه زودتر او را از کندو بیرون کنند.

قبلی۲۲بعدی