![هانسل و گرتل](/files/fa/news/1402/9/6/1028017_767.jpg)
خاطرات کاغذی
هانسل و گرتل
«هانسل وگرتل»، خواهر و برادری که با پدر و نامادریشان در کلبهای نزدیک جنگل زندگی میکردند. روزی نامادری به دروغ به پدر آنها گفت این بچهها خیلی اذیت میکنند و دیگر تحملشان را ندارد و باید به جنگل برده و رهایشان کنی.
«هانسل وگرتل»، خواهر و برادری که با پدر و نامادریشان در کلبهای نزدیک جنگل زندگی میکردند. روزی نامادری به دروغ به پدر آنها گفت این بچهها خیلی اذیت میکنند و دیگر تحملشان را ندارد و باید به جنگل برده و رهایشان کنی.
پسری نوجوان، سوار برمرکبی هوایی، شبیه به موشک در هوا چرخی میزد وسپسدر کنار گردویی غول پیکر فرود میآمد. چکشی را از جیب شلوارشبیرون میآورد (چکش در حین بیرون آمدن، قدو قواره اش بزرگ و بزرگتر میشد!) و آن را بر سر گردو میکوبید، در حالی که آواز میخواند: «گردوی دانش/ سخت است و محکم/ امانباشد/ما را از آن غم/با نیروی/می/خواهم/بدانم.»
یوناتان و برادر کوچکش اسکورپان که از ساکنین دره آلبالو بودند به رهبری زنی به نام سوفیا، برای کمک به مردم آزادیخواه دره گل سرخ در خفا مبارزه میکردند.
توله سگ کوچولوی خواب آلودی که از سر بی حوصلگی خواب را به هر چیزی ترجیح میداد، آن قدر به خواب گذرانده بود که سیر از آن، با چکیدن قطرهای شبنم روی صورتش بی خواب میشد. حتی صدای بال زدن سنجاقک هم به راحتی میتوانست او را از خواب سبکش جدا کند.
پدر ژپتو، پیرمردی نجار و تنهاست که یک روز عروسک چوبی درست میکند و نامش را پینوکیو میگذارد. عروسک به فرمان فرشته مهربان زنده میشد، اما به دلیل سادهدلی خیلی زود گول روباره مکار و گربه نره را میخورد.
انیمه ژاپنی چوبین از مجموعهها به یادماندنی برای افرادی است که کودکی خود را دهه 60 گذارندند. شخصیت اصلی قصه موجوی عجیب و کوچک بود که از فضا، پا به زمین گذاشته است.
مجموعه «کاتری، دختر چمنزار» که در ژاپن با نام میکاسا نیز شناخته میشود، در ایران «حنا، دختری در مزرعه» نام دارد.
«داستان پرین» در ایران با عناوان باخانمان روی آنتن رفت ولی همچنان بسیاری این مجموعه انیمشین را با نام شخصیت اصلیاش یعنی پرین میشناسند.
در شب هالووین، باگز بانی در هیبت جادوگر از خانه خارج میشود.
از خاطرهانگیزترین انیمیشن های تلویزیون که در ذهن بسیاری از کودکان دیروز حک شده، فوتبالیستهاست.