معمای پلیسی

قتل در آشپزخانه

سروان با صدای زنگ تلفن همراه از خواب بیدار شد. نگاهی به صفحه نمایش انداخت از مرکز پیام پلیس بود.
کد خبر: ۹۹۰۸۰۰

قبل از این‌که بچه‌ها بیدار شوند، به آن جواب داد. آن‌طور که اپراتور گفت: در یکی از پادگان‌ها شلیک گلوله باعث مرگ سربازی شده بود. بازپرس جنایی دستور داده بود افسر جنایی در محل تیراندازی حاضر شود و گزارش ماجرا را تهیه و صبح به دادسرا ارسال کند. سروان حاضر و و راهی محل حادثه شد. وقتی به مقابل پادگان رسید، کارت شناسایی را نشان‌دار و پس از هماهنگی اجازه ورود به او داده شد. یکی از دژبان‌ها با او همراه شد تا او را به سمت محل تیراندازی راهنمایی کند. پس از طی مسافتی در داخل پادگان، مقابل سوله‌ای توقف کردند که بالای آن نوشته شده بود آشپزخانه . خودروی تشخیص هویت و پزشکی قانونی در مقابل سوله قرار داشت.

وارد آشپزخانه شد. در نزدیکی در ورودی جسد مرد جوانی با لباس سربازی قرار داشت و در کنارش اسلحه ژ3 بود. دکتر رضایی در حال معاینه جسد بود. رد خون در کنار جسد دیده می‌شد. مسئول شیفت شب وقتی فهمید سروان میری از اداره آگاهی آمده است. در گزارش حادثه گفت: سرباز جوان 20 سال سن داشت و یک‌سال از خدمتش گذشته بود. او اهل یکی از شهرهای جنوبی است که در این پادگان دوره خدمت خود را می‌گذراند و قرار بود به شهر خودش منتقل شود. در مدت 9 ماهی که در این پادگان بود، هیچ مشکلی نداشت و سرباز منظمی بود. امشب صدای شلیک یک گلوله سکوت پادگان را شکست. احتمال دادم کسی وارد پادگان شده است. سریع به جست‌وجو در محوطه پرداختم. به نزدیکی آشپزخانه رسیدم که یکی از سربازها به نام مرتضی مقابل خودرو قرار گرفت. خیلی سراسیمه بود. مدعی بود که یکی از سربازان در آشپزخانه خودکشی کرده است. او سوار ماشین شد و به سمت آشپزخانه رفتیم. وقتی وارد شدم، با جسد امیر رو به رو شدم که گلوله‌ای به سینه اش اصابت کرده بود. سریع موضوع را برای رسیدگی
گزارش کردم.

امیر آن وقت شب با اسلحه آنجا چه کار داشت؟

در حال کشیک در محوطه پشت آشپزخانه بود. نمی‌دانم چرا
خودکشی کرد.

در زمان خودکشی کسی در آشپزخانه بود؟

بله. سعید و مرتضی اینجا بودند. آنها در حال شستن ظرف‌های شام بودند.

سروان بعد به بررسی جسد پرداخت. یک گلوله به بدنش اصابت کرده بود. دکتر رضایی گفت: حدود یک ساعت از مرگ می‌گذرد. گلوله از فاصله نزدیک حدود یک متر به سینه شلیک شده و در دم باعث مرگ شده است. آثاری از درگیری بر روی بدن او دیده نشد. سرباز جوان روش تلخی را برای خودکشی انتخاب کرده بود.

کارآگاه پس از بررسی جسد و محل تیراندازی از مسئول شب پادگان خواست، دو سربازی که در آشپزخانه حضور داشتند را برای تحقیقات نزد او بیاورد. چند لحظه بعد مسئول شیفت شب همراه دو سرباز جوان به سمت سروان آمدند. کارآگاه نخست به تحقیق از سعید پرداخت. او خیلی آرام و خونسرد بود.

چطور حادثه رخ داد. در حال تمیز کردن ظرف‌ها بودیم که صدای شلیک گلوله آمد. سریع خودم را به مقابل در ورودی رساندیم. جسد امیر غرق در خون روی زمین قرار داشت و اسلحه‌اش کنارش بود. من در سوله ماندم و مرتضی رفت تا کمک بیاورد. چند دقیقه بعد هم همراه مسئول شیفت شب بازگشتند.

امیر مشکلی داشت؟

مدتی بود درباره دلتنگی از خانواده اش حرف می‌زد. خیلی ساکت و افسرده شده بود. فکر کنم به همین خاطر خودکشی کرد.

حرفی از خودکشی نزده بود؟

نه. من که چیزی نشنیده بودم.

تو یا مرتضی با او مشکلی نداشتید؟

من که نه. اما یک‌بار با مرتضی درگیر شده بود که آن هم زود تمام شد.

سروان بعد از نوشتن اظهارات سعید از او خواست نزد مسئول شیفت شب برود و مرتضی بیاید. مرتضی پسری قد بلند بود که استرس در صورت و رفتارش مشخص بود.

حادثه را تعریف کن.

در حال شستن ظرف‌ها بودیم که متوجه صدایی شدم. وقتی برگشتم، امیر را دیدم که لوله تفنگ را روی سینه اش گذاشته بود و شلیک کرد. این ماجرا اینقدر زود اتفاق افتاد که نتوانستم هیچ عکس العملی نشان دهم. بعد هم به دنبال مسئول شیفت رفتم.

چرا با او اختلاف داشتی؟

من با امیر اختلافی نداشتم . یک بار دعوا کردیم و بعد از چند روز با وساطت دیگر سربازان آشتی کردیم.

امیر چرا خودکشی کرد؟

نمی‌دانم‌. رابطه ما اینقدر صمیمی نبود.

حالا چرا استرس داری؟

استرس ندارم. با دیدن جسد دوستم شوکه شده و ترسیدم.

چرا او را کشتید؟

من و قتل! اشتباه می‌کنید او خودکشی کرده است.

سروان با اشاره به دو دلیل ثابت کرد که امیر به قتل رسیده است. مرتضی وقتی فهمید رازش فاش شده، لب به اعتراف گشود و گفت: در جریان درگیری او به پدرم توهین کرد. پدرم به تازگی فوت کرده و حرف امیر برایم سنگین بود. شاید در ظاهر با هم آشتی کردیم اما کینه او از دلم پاک نشد. به همین خاطر او را کشتم.

پس از اعتراف مرتضی، سروان دستور بازداشت او و سعید را صادر کرد.

پاسخ معمای مرگ مرموز

سروان میری با اشاره به دلیل زیر حادثه را قتل اعلام کرد:

1- محل اصابت سر به دیوار حدود نیم متر با زمین فاصله داشت. اگر فاصله او با دیوار کم بود، باید محل اصابت سر با آن، هم سطح قد مقتول می‌شد.

در مسابقه شماره گذشته 1208 نفر شرکت کرده بودند که 679 نفر پاسخ صحیح داده و از میان پاسخ‌های صحیح حسین زرنقی از مازندران و مریم شاهی از کرمان به قید قرعه برنده شده‌اند.

وحید شکری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها