آنچه امروزه در آمریکا به وضوح تمام، از رویت‌پذیری روزافزون برخوردار است، باید گسیختگی فرهنگی و اجتماعی عمیق و گسترده قلمداد شود.
کد خبر: ۹۷۶۱۲۴
پارادوکس هویتی در آمریکا

فرآیندی که در دهه60 برای نخستین بار در سطحی قابل توجه به صحنه آمد، در حال تجربه شکوفایی کامل است. جامعه کاملا خط‌کشی شده و تقسیم‌بندی در دو سوی گسل مشهود و غیرقابل انکار است.

انتخابات 2016 و رویارویی دونالد جان ترامپ و هیلاری کلینتون، آوردگاه مناسبی برای متجلی شدن این گسل فراهم آورد.

نزدیک به 130میلیون رای‌دهنده که پای صندوق‌های رای رفتند، نیمی در سوی دموکرات و نیمی دیگر در سوی دیگر گسل قرار گرفتند.

ایالات سواحل غربی و شرقی در شب انتخابات، خود را ملبس به رنگ آبی (رنگ نمادین دموکرات‌ها) کردند و ایالات حدفاصل اقیانوس‌های آرام و اطلس، قرمز (رنگ نمادین جمهوریخواه‌ها) را مطلوب‌ترین رنگ یافتند.

کارگران صنعتی طبقه انقلابی از دید مارکس، فرآیند جهانی شدن را منفور ترسیم کردند و قلمروهای دانشگاهی که وظیفه روشنفکرانه خود را نقد قدرت بیان می‌کنند، در کنار بارون‌های تکنولوژی، غول‌های رسانه‌ای و بربرهای وال استریت در سوی دیگر گسل قرار گرفتند.

سفیدپوستان تجارت آزاد مهار شده در چارچوب ملی‌گرایی و سیاهپوستان تاکیدهای هویتی را دغدغه‌های خود بیان کردند.

انسجام فرهنگی و یکپارچگی هویتی که آن را از پایان جنگ داخلی برای مدت یکصد سال می‌توان شاخصه ثبات اجتماعی در آمریکا یافت، امروزه کاملا به حاشیه رانده شده است

گفتمان مشروع و متداول در میان نخبگان آمریکا برای بخش وسیعی از تاریخ این کشور معطوف بر این نکته بود که جامعه، دیگ مذاب بزرگی است که مهاجران این سرزمین را ـ که از نظر فرهنگی، باورمندی، سنن، ارزشی، نژادی، قومیتی و زبانی بشدت متفاوت هستند ـ در خود هضم می‌ کند و یکپارچگی اجتماعی در قالب شکل دادن به شیوه زیست آمریکایی را به صحنه می‌آورد.

این عملکرد اجتماعی از دید نخبگان از ماهیت پیشرو و مترقی بهره‌مند بود و شان انسانی را هیبت متعالی اعطا می‌کرد ولیکن این دیدگاه از اجماع نظر در میان نخبگان برخوردار نیست.

نخبگان یک سوی گسل ـ که حیات روشنفکری محافظه‌کارانه را پاس می‌دارند ـ یکپارچگی و به تبع آن ثبات اجتماعی را در اعتبار قائل شدن به شیوه زیست آمریکایی که مبتنی بر ارزش بنیانگذاران قانون اساسی است، می‌یابند اما نخبگان لیبرال ـ که از جایگاه رفیع در محیط‌های دانشگاهی و حوزه‌های هنری برخوردارند ـ شان انسانی را در حفظ و دفاع از هویت‌های موروثی و اکتسابی می‌دانند و به همین روی، ثبات اجتماعی را در تکثر هویتی و گریز از ملی‌گرایی مبتنی بر تداوم سنن و ارزش‌های پدران بنیانگذار می‌یابند.

از دید اینان که در ایالات ساحلی، استودیوهای فیلمبرداری،محوطه‌های دانشگاهی، میان پیشروهای سیاسی، مراکز تکنولوژی‌های مدرن و شهری متمرکز هستند، جامعه در هیبت دیگ مذاب، روابط سلسله مراتبی را ـ که در بطن خود تمرکز قدرت و ثروت را باعث می‌ شود ـ به وجود می‌آورد. آنچه نیاز است دیگ مذاب اجتماعی نیست بلکه رهایی انسانی و ارتقای بشری در گرو به صحنه آوردن ظرف سالاد اجتماعی است. باید اجازه داد، هویت‌های متفاوت فرصت تجلی بیابند و از احترام برخوردار شوند.

تنها در بستر اعتبار بخشیدن به تنوع هویتی است که علایق، سلایق و وابستگی‌های انسانی فرصت تجلی می‌یابد. ایالات متحده که بخشی از نخبگان آن به نظریه جامعه به مثابه دیگ مذاب و بخش دیگر به جامعه به مثابه ظرف سالاد اجتماعی می‌نگرند، کاملا در تعارضات عمیق گستره سرزمین غوطه ور است.

لیبرال‌ها اشاعه سیاست‌های هویتی را در دستور کار خود قرار داده و محافظه کاران از سوی دیگر بر طبل ملی‌گرایی آمریکایی می‌کوبند.

در انتخابات سال 2016 هیلاری کلینتون، نماد آمریکا به مثابه ظرف سالاد بود و به همین روی بسیار تاکید داشت که باید به او رای داد چون یک زن است و تلاش فراوان کرد که با تکیه بر اهرم‌های هویتی به بسیج رای‌دهندگان بپردازد.

در سوی دیگر، گسل دونالد ترامپ از آمریکایی صحبت کرد که سلسله مراتب را اعتبار می‌بخشد و تنها یک هویت را در اجتماع مشروع می‌داند و آن هویت آمریکایی است.

جامعه دقیقا دو پاره گشت، نیمی از رای‌دهندگان هویت آمریکایی را خواهان شدند و نامزد جمهوریخواه را روانه کاخ سفید کردند و نیمی دیگر به تقبیح ملی‌گرایی پرداختند و نگاه هویتی را مبنای رای خود قرار دادند. آمریکا در مسیری حرکت می‌کند که شاخصه آن برای آینده قابل پیش‌بینی منازعات هویتی خواهد بود.

دکتر حسین دهشیار - استاد دانشگاه علامه طباطبایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها