چرا مایکروسافت کین چنین شکست سنگینی خورد؟

که هرگز نیامیخت «کین» با خرد

مایکروسافت شرکتی است پر فراز و فرود‌ در زمینه‌های مختلف. از ویندوز تا مرورگر و از کنسول تا سرویس‌های ابری، تقریبا در هر زمینه‌ای که تصورش را کنید، مایکروسافت محصولات گوناگون و البته جسورانه‌ای تولید کرده است.
کد خبر: ۹۳۴۸۷۹

این محصولات گاهی موفقیت‌های فوق‌العاده‌ای داشته‌اند و گاهی هم شکست‌های فوق‌العاده‌ای! تلفن‌های همراه سری «کین» (Kin) هم نمونه‌ای از این محصولات است و همین‌که شما احتمالا نامش را هم نشنیده‌اید نشان می‌دهد فوق‌العاده بودنش به کدام جهت بوده است!

شروعی صورتی

شروع پروژه‌ کین از سال 2008 و با نام مستعار «پروژه‌ صورتی» بود. مسئولیت پروژه‌ به عهده‌ یکی از مدیران مایکروسافت به نام الارد (Allard) بود که پیش از آن سابقه‌ کار روی دستگاه پخش موسیقی زون (Zune) و همچنین کنسول اکس‌باکس (XBox) را داشت.

هدف پروژه‌ چه بود؟ ساخت یک موبایل جذاب برای نوجوانان. نام پروژه‌ هم ایده‌ مدیر پروژه‌ خانم رز هو (Roz Ho) بود که به رنگ صورتی بسیار علاقه داشت! مدیران و مهندسان پروژه‌ از همان ابتدا فضایی با حال و هوای نوجوانانه و دورهمی درست کرده بودند تا حدی که توییت‌های مربوط به پروژه با TMDP# همراه بود؛ مخفف عبارت «کاملا دیوانه‌وار و عمیقا صورتی»!

با ارائه‌ آیفون سال 2007 مایکروسافت که احساس خطر کرده بود، تصمیم داشت تلفن همراهش را هرچه زودتر روانه‌ بازار کند. بنابراین مدیران این شرکت تصمیم گرفتند به جای نوشتن یک پلتفرم جدید، از پلتفرم‌های آماده‌ در بازار استفاده کنند و برای این‌ کار نه یک پلتفرم بلکه یک شرکت به نام دنجر (Danger) را خریدند، آن هم به قیمت 500 میلیون دلار! پلتفرم توسعه‌یافته توسط شرکت دنجر با نام ساید‌کیک (Sidekick) که برای گوشی‌های لمسی ـ کشویی طراحی شده بود، براساس زبان جاوا بود که پایه‌ بسیاری از سیستم‌های‌عامل‌ تلفن‌های همراه مانند نوکیا و سامسونگ را تشکیل می‌داد.

«کین» داخلی

اما جالب‌تر از رقم بالایی که مایکروسافت از همان اول خرج پلتفرم سایدکیک کرد، استفاده‌ای بود که از این پلتفرم در پروژه شد، هیچ! مایکروسافت به همین راحتی 500 میلیون دلار ناقابل را دور ریخت. می‌پرسید چرا؟ دلیل آن اختلافات داخلی میان مدیران مایکروسافت و بخصوص اندی لیز (Andy Lees) مدیر بخش ویندوزفون بود.

او اصرار داشت پروژه‌ کین را از الارد بگیرد و تحت قسمت خودش یعنی ویندوزفون دربیاورد که سرانجام موفق شد. مایکروسافت تصمیم گرفت پروژه‌‌ کین را با سیستم‌عامل موبایلی خود به بازار عرضه کند.

این تغییر استراتژی، ضربه‌ بسیار بزرگی به پروژه زد و توسعه‌ پلتفرم نرم‌افزاری کین دو سال دیگر نیز به طول انجامید. این تأخیر طولانی در بازاری که با ورود اندروید بسیار رقابتی‌تر از پیش شده بود، تنها
مشکل نبود.

پلتفرم ویندوزفون حتی پس از این زمان هم هنوز آماده نبود که باعث شد سیستم‌عامل کین، با نام KIN OS، مستقیما براساس ویندوز سی‌ای (CE) نوشته شود که محدودیت‌های زیادی را بر آن تحمیل می‌کرد. حتی برخی گزارش‌های داخلی حاکی بود که خود لیز هم چندان اشتیاقی به کار روی پروژه‌ کین نداشت.

دوقلو‌های ناقص‌الخلقه

بالاخره پس از دو سال توسعه و البته کشمکش در تیم کین، دو تلفن‌همراه کین یک و دو (Kin ONE & Kin TWO) در می‌2010 تحت اپراتور ورایزن به بازار آمریکا عرضه شد. دو گوشی‌ با اندازه‌ها و مشخصات متفاوت که مایکروسافت از همان ابتدا آنها را به‌عنوان گوشی‌های «اجتماعی» معرفی کرده و به‌طور خاص قشر نوجوان و جوان را هدف اصلی‌ تبلیغات و بازاریابی‌اش قرار داده بود. ولی تمام این شعارها و تبلیغات تا پیش از آن بود که مشتریان و منتقدان این دو تلفن همراه خاص را دستشان بگیرند.

با وجود برخی ویژگی‌های جالبی که گوشی‌های کین و بخصوص سیستم‌عامل آنها داشت، ایراد‌هایشان آن‌قدر عجیب و غریب بود که مثل موجی در فضای فناوری پیچید. صفحه‌ اصلی گوشی‌های کین، حلقه (Loop) نام داشت که در اصل محیطی تجمعی برای اتصال و ارتباط کاربر با شبکه‌هایی مثل فیسبوک، توییتر، مای‌اسپیس و همچنین محتوای متنوع از وب بود؛ اما این تجمع یک ایراد کوچک داشت، تاخیری 15 دقیقه‌ای در به‌روزرسانی اطلاعات! آن‌هم با وجود شعار مایکروسافت که با گوشی کین «همیشه متصل باشید». مایکروسافت البته ضعف پلتفرم‌های ارتباطی این شبکه‌های اجتماعی را بهانه کرد و تقصیر را به گردن آنها انداخت.

محدودیت‌های فاجعه‌بار کین به اینجا ختم نمی‌شد. در سیستم‌عامل کین امکان انتقال فهرست مخاطبان از هیچ طریقی جز فروشگاه‌های ورایزن وجود نداشت. کین هیچ‌گونه نرم‌افزار تقویم یا نقشه نداشت، امکان استفاده از سرویس‌های پیام‌رسان (IM) در آن دیده نشده بود و البته فراتر از تمام اینها، کین فروشگاه نرم‌افزاری نداشت و هیچ نرم‌افزار دیگری هم نمی‌شد روی آن نصب کرد.

به تمام اینها اضافه کنید قیمت بالای گوشی‌های کین (به ترتیب 130 و 150 دلار با دو سال قرارداد اپراتور)، اینترنت گرانی که برای استفاده از آنها توسط اپراتور ارائه می‌شد و همچنین اندازه‌ کوچک کین وان را تا بدانید، چرا هیچ‌کس این گوشی‌ها را نخرید. فکر می‌کنید این گوشی‌ها چقدر در بازار دوام آورد؟ 45 روز که تا امروز یک رکورد به حساب می‌آید. حدس می‌زنید چند عدد از آنها به فروش رسید؟ گزارش‌های کمی دست‌ودل‌بازتر حاکی از عددی زیر 10هزار تاست، اما شایعات معتبری هم وجود دارد که می‌گوید مایکروسافت تنها 500 عدد از ‌آنها را فروخت و اگر بدانید مایکروسافت برای تلفن‌های همراه کین نزدیک به یک میلیارد دلار هزینه کرد، متوجه می‌شوید، چرا از این پروژه به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های تاریخ فناوری اطلاعات یاد می‌شود.

درس‌ها

عرضه‌ محصول ناپخته هر قدر هم بد، باز هم در بسیاری از موارد بهتر از عرضه‌ با تاخیر، آن‌ هم تاخیری دو ساله است. شرکت‌های موفق گاهی با محصولی معمولی جای پای خود را در بازار محکم می‌کنند و بعد با توسعه‌‌های بعدی، آن محصول را به حد عالی می‌رسانند.

به نتایج آزمایش‌ها و بررسی‌های اولیه اهمیت بدهید. گزارش‌هایی در مورد کین وجود دارد که نشان می‌دهد آزمایشگران ایرادهای وحشتناک این گوشی‌ها را به مایکروسافت هشدار داده بودند، اما مایکروسافت با نادیده گرفتن آنها، گوشی‌ها را با همان ایرادها روانه‌ بازار کرد.

لزومی ندارد و البته امکان هم ندارد محصول شما همه‌ قابلیت‌ها را داشته باشد. اما قابلیت‌های کمی که خوب کار کنند خیلی بهتر از چندین قابلیتی است که هرکدام نصفه‌نیمه و با باگ‌ کار می‌کنند. کافی است آیفون اولیه را با کین مقایسه کنید تا قضیه دستتان بیاید.

محصولتان را به زور به کاربر نخورانید. با شناخت کاربران، روی تولید محصولی متمرکز شوید که برای کاربران هدفتان جذاب باشد. بگذارید آنها خودشان به سوی محصول شما بیایند.

محمود صادقی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها