نگاهی به شیوه اجرا و نقش‌آفرینی مجریان کودک

قلبی که برای کودکان می‌تپد

کودکان در برابر تلویزیون نقشی پذیرا دارند و مجری‌ها و بازیگران کودک را مانند فردی می‌پندارند که درست‌ترین حرف را می‌زنند و هر لحظه می‌توانند با نقل داستانی آنها را سرگرم کنند. آنها به تلویزیون دل می‌بندند و آن ‌را همچون دوستی جذاب و سرگرم‌کننده می‌دانند.
کد خبر: ۹۲۱۷۹۱

شاید به ‌همین دلیل است که خردسالان برنامه‌های ویژه خود را که از شبکه‌های مختلف تلویزیون پخش می‌شود، با اشتیاق تماشا می‌کنند. آنها به تماشای این برنامه‌ها می‌نشینند چون مجری برنامه را دوست دارند. از سوی دیگر اهمیت حضور یک مجری در برنامه کودک به حدی است که گاهی بخشی از اعتبار آن شبکه‌ تلویزیونی می‌شود.

اینها حکایت از اهمیت اجرا برای کودکان و گستره نفوذ تلویزیون بر کودکان دارد که می‌توان مؤثربودن آن‌ را به‌شکل تحلیلی بررسی کرد. با این ‌حال، نگاه ما در این فضا بر روند اثرگذاری این مجریان و فراز و نشیب‌های این حوزه در مسیر انتقال سبک اجرای مجریان به شیوه‌های متفاوت است.

مؤلفه‌های اجرا برای کودکان در رسانه

در تمام دنیا بر نقش تلویزیون به عنوان رسانه جمعی اثرگذار و البته پرمخاطب تأکید و به تأثیرات آن در ذهن کودکان اشاره شده‌ و صاحب‌نظران زیادی بر نقش رسانه‌ها و ساخت برنامه‌های عروسکی و مجری‌محور برای کودکان و تأثیر بر ذهن آنها تأکید کرده‌اند. با نگاهی به پیشینه حضور مجریان برنامه خردسالان در تلویزیون ایران می‌بینیم آنها توانایی‌های خاص خود را داشته و دارند. یکی از دلایل توفیق آنها در کنار این توانایی دانستن و شناخت زبان کودکان است. آنها می‌دانستند که چگونه باید لحن خود را با دل و ذهن خردسالان هماهنگ کنند تا بتوانند آنان را به مشتریان دائم برنامه‌های خود تبدیل کنند. با نگاهی به روند اجرای برنامه‌های کودک، چند نام مشخص به ذهن ما می‌رسد. از قدیمی‌ترین و شاید اولین مجریان کودک، احترام برومند (که در دهه 40 و50 با برنامه‌های «دنیای ما» و «کودکان ‌روستایی» با کودکان این دهه که تلویزیون برایشان حکم جادوی شگفت‌انگیزی داشت، ارتباط برقرار کرد) تا الهه رضایی، گیتی خامنه، مینا هاشمی و اکرم محمدی‌خواه، مجریانی که بعدها به بخشی از نوستالژی مخاطبانشان بدل شدند، می‌توان مسیری را درنظر گرفت که به‌دلیل نبود رقیب، به قله‌های اجرا برای کودکان بدل شدند. کودکی که در روز یک‌ساعت برنامه کودک می‌دید، بخشی از دلخوشی‌اش خانم مجری‌ای بود که قرار بود نقاشی‌اش را نشان بدهد و به‌ او بگوید: در چه فاصله‌ای از تلویزیون بنشیند تا چشم‌هایش اذیت نشود. کودک زودباور نیز با حرف‌شنوی کامل از این‌که مجری حواسش به او هست، سعی می‌کرد کاملا حرف‌شنو باشد. با این حال در دهه‌های بعد با ورود برنامه‌های تولیدی و انواع انیمیشن‌ها و فیلم‌های سینمایی، تلویزیون ترجیح داد گفت‌وگوی مستقیم با بچه‌ها را به عمو‌ها و خاله‌ها واگذار کند و در این میان البته مجریان برنامه‌های خردسالان با یک یا چند عروسک همراه خود جنبه‌های آموزشی برنامه‌هایشان را پررنگ‌تر کردند. آن زمان عروسک‌ها و صدای آنها آن‌قدر برای بچه‌ها جذابیت داشت که بچه‌ها عروسک را نیز به‌عنوان یک شخصیت باورپذیر قبول کردند و با آن همراه ‌شدند. همین رویکرد کافی بود که بگوییم برنامه خردسالان در پیام‌رسانی به بچه‌ها بسیار موفق عمل کرد. مجریان این برنامه‌ها که حالا با عنوان خاله، دایی و عمو شناخته می‌شدند، هنوز هم در بین بچه‌ها جایگاه خود را حفظ کرده و کارکردشان را به‌شکل مؤثری تغییر داده‌اند تا نیاز مخاطبی را که دیگر تلویزیون تنها رسانه در دسترسش نیست و انتخاب‌های متعددی برای سرگرم‌شدن و آموختن دارد، برطرف کنند. در این میان، برنامه‌سازان بسیاری به برنامه‌هایی روی آورده‌اند که با ساختاری متفاوت می‌تواند بچه‌ها را پای تلویزیون بنشاند. برنامه‌هایی که نیاز به ذوق و خلاقیت بصری زیادی برای جذب این مخاطبان پرانرژی و کم‌تمرکز دارد و شکل و شمایل مجری در آن به سمت بازیگری رفته است.

حضور برنامه‌سازان پیشکسوت

الهه رضایی بیش از 20 سال مجری برنامه کودک برای بچه‌های دیروز بود‌ه‌ است. وی معتقد است کیفیت بسیاری از برنامه‌هایی که این روزها برای کودکان پخش می‌شود، اصلا مناسب نیست و با روحیه کودکان سازگاری ندارد. وقتی موضوع اجرا برای کودکان مطرح می‌شود می‌بینیم اجراها کامل نیست و بعضی از مجریان بیشتر به فکر شاد کردن بچه‌ها هستند و فکر می‌کنند همین که بچه‌ها در برنامه‌هایشان شاد هستند کافی است، در حالی که من بیشتر این نوع اجرا را نوعی کمک به تخلیه هیجان بچه‌ها می‌بینم. این مجری با اشاره به تمایل بچه‌ها به تخلیه هیجان و بازی و شادی می‌افزاید: شاد کردن بچه‌ها خیلی خوب است اما یک مجری ابتدا باید مساله آموزشی را در برنامه‌هایش لحاظ کند و در نوع اجرا به ابعاد تربیتی بیشتر اهمیت بدهد اما متاسفانه وقتی موجی از برنامه‌ها با حضور بچه‌ها در استودیو شکل گرفت مجریان بیشتر روی ارتباط هیجان‌بخشی به بچه‌ها متمرکز شدند و می‌بینیم در همین ارتباط رودررو با کودکان، مجریان توانایی یک رابطه درست که مبتنی بر اصول تربیتی مناسب باشد ندارند در حالی که همین ارتباط زنده می‌تواند بستر خوبی برای انتقال آموزه‌های اخلاقی و تربیتی به بچه‌ها باشد.

مجری نام‌آشنای دهه 60 تلویزیون بخشی از مشکلات اجرا برای کودکان را نبود الگوی آموزشی برای مجریان می‌داند و معتقد است: در حالی که بعضی از مجریان کودک خود را بی‌نیاز از گذراندن دوره‌های آموزشی یا مطالعه در حوزه کودک می‌بینند ما با نبود جلسات کارشناسی با حضور برنامه‌سازان و مجریان پیشکسوت مواجه هستیم.

رضایی اجرای مناسب و محتوای آن را مهم‌تر از ساختار و شکل و شمایل یک برنامه می‌داند و تاکید می‌کند: این که مجری مستقیم با بچه‌ها صحبت کند یا در قالب عمو و خاله باشد خیلی مهم نیست، آنچه اهمیت دارد طراحی خوب و اجرای کارشناسی شده است که می‌تواند روی بچه‌ها تاثیر بگذارد. وی در پایان با تاکید بر تغییر در سبک زندگی و نگاه والدین به تربیت کودکان می‌گوید: می‌توان در کنار رقبایی مانند فضای مجازی و انواع کارتون‌هایی که بچه‌ها دوست دارند باز هم بچه‌‌ها را پای تلویزیون نشاند به شرط این‌که پشت هر اجرا مطالعه و فکر باشد. مجموعه «کلاه قرمزی» این نکته را اثبات کرده که همراه با تغییر روحیه بچه‌ها با دانستن زبان آنها و نیازهای تربیتی‌شان می‌توان محبوب ماند و به لحاظ آموزشی هم روی بچه‌ها و والدین‌شان تاثیر مثبت گذاشت.

ضرورت مطالعه کتاب و نشریات کودک

سارا روستاپور یا همان «خاله سارا» برنامه‌های کودک و نوجوان شبکه تهران و شبکه 2 سیما امروز با تجربه هفت ساله خود در کار کودک و نوجوان تهیه‌کنندگی و اجرای «گل آموز» را در شبکه آموزش به‌عهده گرفته است. روستاپور تمام تلاش خود را به کار گرفته تا برنامه گل آموز بتواند برایش اعتباری در راستای تولید برنامه تخصصی و آموزشی کودک و نوجوان باشد.

او معتقد است کسانی که برنامه زنده کودک را اجرا می‌کنند، باید بیشتر دقت کنند. مجریان باید ادبیات درستی داشته باشند، چون کوچک‌ترین کلمه‌ای که از دهان مجری خارج شود، بچه‌ها یاد می‌گیرند و بعد به مشکلات زیادی منجر می‌شود.

روستاپور می‌گوید: بچه‌ها برنامه‌های زنده را بیشتر دوست دارند مخصوصا برنامه‌هایی که با حضور بچه‌ها در استودیو ضبط می‌شود تاثیرگذاری بیشتری دارد، بنابراین باید نظارت بیشتری صورت بگیرد. کار کودک راحت نیست و باید نسبت به آن حساسیت بیشتری داشت.

روستاپور با تاکید بر اهمیت مطالعه مجریان کودک می‌گوید: یک مجری باید مرتب مطالعه کند و نشریات و کتاب‌های کودک را بخواند. آثار نویسندگانی را که برای کودکان خیلی خوب می‌نویسند، بخواند تا لحن کودکانه‌اش حفظ شود و وقتی قرار است برای کودکان کار کرد، باید مرتب آثار مربوط به آنها را مطالعه کرد تا شناخت خوبی در زمینه ادبیات کودک داشته باشیم و بتوانیم بهترین و صمیمانه‌ترین ارتباط را برقرار کنیم. باید در اجرای کودک خلاقیت ایجاد شود. مخاطبان ما با مخاطب یک دهه قبل تفاوت پیدا کرده‌اند و ما باید از نوجوانان آموزش دیده یا فارغ‌التحصیلان رشته‌های نمایش برای اجراهای نوین استفاده کنیم. ما تلاش کردیم برنامه‌های گل‌آموز شبکه آموزش به استانداردها نزدیک باشد. نمی‌گویم صددرصد موفق شدیم، اما تلاش کردیم خیلی به استانداردها نزدیک شویم.

نیاز به تعریف برنامه استراتژیک بلندمدت

17 سال پیش سر و کله یک مجری شاد و پرانرژی در تلویزیون پیدا شد. او خیلی شبیه مجری‌های دیگر برنامه‌های کودک و نوجوان در آن زمان نبود.

لباس‌های رنگارنگ و شاد می‌پوشید، به جای نصیحت کردن، شعر و آواز می‌خواند، با بچه‌ها شوخی می‌کرد و آن‌قدر هر بار با کارهای جدید پیش بچه‌ها می‌آمد که بچه‌ها هم وابسته‌اش شده بودند. از «بوستان دوستان پورنگ» و «هزار و شصت و شونزده» تا «کتابخانه پورنگ» واین آخری «محله گل و بلبل» کارنامه‌ای برای داریوش فرضیایی ترسیم شده که شاید به دست آوردنش به این راحتی نبوده است.

فرضیایی در این باره می‌گوید: اجرا با بچه‌ها بسیار انرژی می‌خواهد. مخاطب ما کودک است، بزرگسال نیست که سر و ته برنامه را هم آوریم و تمام شود. وقتی مقابل یک بچه قرار می‌گیرید، او فقط شما را نمی‌بیند بلکه شما را حس می‌کند. نه‌تنها از لحن صحبت کردنتان بلکه از انرژی مثبت یا منفی شما درک می‌کند که الان با او صادق هستید یا نقش بازی می‌کنید.

برای همین من با مخاطبم روراست هستم و اگر ذره‌ای خسته شوم کار را ادامه نمی‌دهم و به فکر این نیستم که تا چند ماه روی آنتن باشم. مجری و بازیگر برنامه «محله گل‌ و بلبل» با اشاره به به‌روز بودن و مطالعه یک مجری می‌افزاید: من اگر فرق نکنم و عوض نشوم که این بچه‌ها را نمی‌فهمم و درکشان نمی‌کنم. گاهی فکر می‌کنم چقدر بچه‌های ده سال قبل با بچه‌های امروز فرق داشتند. امروزی‌ها خیلی باهوش و تیزند، خیلی اعتماد به نفس دارند و اصلا نگفته خودشان تا آخر برایت می‌گویند. خب طبیعی است که اگر من پورنگ ده سال قبل باشم از همه اینها رودست می‌خورم. وی ادامه می‌دهد: یک مجری کودک نه در مقام نقد، بلکه در جایگاه یک دوست باید به بچه‌ها نزدیک شود.

با آنها بازی کند. برود ببیند این بازی‌های رایانه‌ای چه‌جوری هستند و بلد باشد تا وقتی به‌بچه‌ها می‌گوید عزیزم به اندازه بازی کن یا این بازی مناسب سن تو نیست آنها باورش کنند نه این‌که بگویند شما که تا به حال بازی رایانه نکردی چرا می‌گی بد است؟ برای همین تلاش می‌کنم مدام از کار بچه‌ها سردربیاورم و دنیای آنها را تجربه کنم. اصلا برای همین فاصله هر برنامه را زیاد می‌کنم که بتوانم مطالعه کنم و آدم‌ها را ببینم. گاهی که اجرای چند سال قبلم را می‌بینم با خودم می‌گویم چقدر خام بودم، چقدر ابتدایی اجرا می‌کردم و... همین حس را شاید در آینده نسبت به اجراهای امروزم داشته باشم.ولی مهم این است که ساکن نیستم و مدام تغییر می‌کنم.

نیره رضایی مطلق

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها