حسن خلق یا خوش‌اخلاقی در حالی که مساله ظریفی است، اما همه ما نسبتا از آن فهم مشترکی داریم. خوش‌اخلاقی یعنی این که انسان در ارتباطش با دیگران به دنبال منافع شخصی‌اش نباشد. همیشه از دیگران توقع نداشته باشید. به تعبیر دیگر، خوش‌اخلاقی یعنی داشتن ظرفیت برای جلب نیازها، توجهات و احساسات دیگران. همین مساله است که خوش‌اخلاق، چهره گشاده‌ای دارد. اهل سلام کردن، الفت و خدمت به دیگران است.
کد خبر: ۹۲۰۱۵۸
خوش‌اخلاقی، اکسیژنِ روابط اجتماعی

دلیلش آن است که انسان خوش‌اخلاق، دیگران را در امکانات خود شریک می‌داند. بنابراین خوش‌اخلاقی موجب خوش رفتاری می‌شود. یک شیشه عطر را در نظر بگیرید. وقتی درِ آن را باز می‌کنید فضای اطراف خوشبو و معطر می‌شود. ارتباط میان خوش‌اخلاقی و خوش رفتاری هم همین گونه است. در واقع، خوش‌اخلاقی باعث می‌شود انسان به برخی روش‌ها، بینش‌ها و منش‌ها پایبند شود. البته این ارتباط، به آن معنا نیست که انسان خوش‌اخلاق لزوما هیچ رفتار اشباهی ندارد. منظور آن است که معدل شخصیتی یک فرد خوش‌اخلاق منجر به خوش رفتاری می‌شود. از طرفی، نقطه مقابل خوش‌اخلاقی، خودخواهی و خودپسندی است. داشتن ظرفیت و پتانسیل منفی برای آسیب زدن و آزار دادن دیگران. این موضوع از آنجا ضرورت پیدا می‌کند که وجه تسمیه یک مسلمان مومن این است که دیگران از دست و زبان او در امنیت و سلامت باشند.

مسأله دیگر آن که حُسن خلق، معیارهایی دارد.

شاخص اول ، معرفت و آگاهی به عنوان یکی از شاخص‌های خوش‌اخلاقی است. آدم‌هایی که معرفت بالاتری دارند، می‌دانند مهربانی عملی درست و خشم کار غلطی است.

شاخص دوم، همنشینی با افراد خوش‌اخلاق است. یعنی نیاز است برای نیل به حُسن خلق با افراد خوش‌اخلاق ارتباط داشته باشیم.

ملاک سوم، تفکر است. البته تفکر در اینجا غیر از آگاهی است. تفکر یعنی فرجام اندیشی و عبرت‌آموزی. به این معنا که عاقبت انسان‌های خوش‌اخلاق و بداخلاق دیده شوند و در ارتباط با چارچوب‌های خوش‌اخلاقی تفکر شود.

شاخص چهارم، فراهم بودن حداقل امکانات است. یعنی امکاناتی که یک انسان برای زیست طبیعی و معمولی نیاز دارد، فراهم باشد. در جامعه‌ای که در آن فقر، بیکاری، تورم لجام گسیخته، آسیب‌های اجتماعی و مانند آن بیداد می‌کند، توقع خوش‌اخلاقی، قَدری سخت است. البته این به آن معنا نیست اگر در جامعه مشکلاتی وجود داشت، مردم مجوز بداخلاقی دارند. به بیانی، مشکلات جاری جامعه نباید تبدیل به بهانه‌ای برای سوءخلق شود. در این رابطه، مسئولان باید کمک کنند تا مردم بتوانند حداقل‌های زندگی را تامین کنند و در آن صورت است که توقع خوش‌اخلاقی معقول به نظر برسد.

موضوع مهم دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، این که خوش‌اخلاقی مسأله‌ای ذاتی به معنایی که انسان نقشی در آن نداشته باشد، نمی‌تواند باشد، اما بسیاری از تربیت‌های خانوادگی می‌تواند زمینه‌های خوش‌اخلاقی را فراهم کند. مثلا پدر و مادر مهربانی که در یک خانواده عاشق یکدیگرند، به طور طبیعی زمینه علاقه‌مندی فرزندان به یکدیگر و همسرانشان را بیشتر می‌کنند.

پدران و مادران پرخاشگر نیز دانسته یا نادانسته زمینه پرخاشگری را در فرزندانشان تقویت می‌کنند. ولی معنای این قضیه هم آن نیست که اگر در خانواده‌ام همه پرخاشگر بودند، من هم مجوز پرخاشگری دارم و نمی‌توانم خوش‌اخلاق شوم. جان کلام این که اصل اخلاق آموختنی و اکتسابی است. به همین دلیل پیامبران و اولیای خدا برای تغییر اخلاق انسان‌ها بسیار تلاش کرده‌اند.

حجت الاسلام علی سرلک

استاد حوزه و دانشگاه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها