نخستین بار که سعدی افشار را دیدم، مردی بود خسته از روزگار، با ته مانده‌ای امید در تئاتر فرهنگ دهه 20 و تئاتر پارس بعدها و اکنون در مقابلم ظاهر شد. هرچه بیشتر از مصاحبه‌مان می‌گذشت، مهربانی سعدی بیشتر و دوستی‌مان پر‌رنگ و رو‌تر می‌شد.
کد خبر: ۸۹۶۵۶۳
مرد نکونام نمیرد هرگز

مهربانی سعدی افشار بر دلگیری‌هایش غلبه می‌کرد و همیشه با لبخندی بر لب و هر چه در منزل بود و داشت، از ما پذیرایی می‌کرد و میزبانی گشاده دست و خوشرو بود.

وقتی نام سعدی افشار به میان می‌آید،‌ بزرگ‌تر‌ها به یاد نمایش‌های سیاه‌بازی خنده آور و مفرح می‌افتند و البته به یاد عمو سعدی محبوب. این محبوبیت تا حدی به قلب مخاطبانش نفوذ کرده بود که صدای نمایش‌های سعدی افشار ضبط می‌شد و به صورت کاست به فروش می‌رسید. هم‌نسلانش شادی را با شنیدن صدای سعدی افشار با خود به خانه می‌بردند. راستی چه چیز گرانبهاتر از محبوبیت حقیقی و جا داشتن در قلب مردم؟ وقتی او به دلیل شکستگی لگن در بیمارستان بستری شده بود،‌ میزان محبوبیت قدیمی سعدی در رفتار و کلام پزشکان و پرستارانش مشهود بود.

سعدی افشار هنرمندی مردمی ولی شناخته نشده بود. از این منظر شناخته نشده بود که صرفا او را به عنوان سیاه‌باز می‌شناختند، ولی به اعتقاد من،‌ سعدی افشار یک هنرمند کامل بود؛‌ هنرمندی که در تماشاخانه‌های مطرح دنیا او را می‌شناسند و با شنیدن نامش می‌ایستند، اما در ملک خودش فقط یک سیاه‌باز است و بس.

چقدر دردناک است که قدر آخرین سلطان سیاه‌بازی را ندانستیم؛‌ مرد بزرگی که با دیدن گرسنه‌ای که می‌خواهد با حل کردن قند در چای خودش را سیر کند، تمام قهوه‌خانه را به آبگوشت مهمان می‌کرد تا غرور آن مرد نشکند؛‌ هنرمندی که در حال دردمندی هم با مردم خوش‌اخلاق و خوش رو بود. سعدی مردم را نوکر خودش فرض نمی‌کرد، بلکه خود را نوکر مردم می‌دانست و تقسیم مهربانی را وظیفه خود می‌دانست. افسوس که همین مهربانی از او دریغ شد.

آخرین بار که به منزل سعدی افشار رفتم، از نخستین حضورش در تئاتر و جامعه باربد تعریف کرد؛‌ همان زمان که طفلی بود و با دستان کوچکش،‌ نظافت تماشاخانه را به عهده داشت و به صورت اتفاقی یک نقش کوتاه به او داده شد. از نخستین آوازش روی صحنه تئاتر گفت و به خواهش من با صدای خسته‌اش خواند تا دل من کمترین را شاد کند.

او روزگاری صحنه تئاتر را نظافت می‌کرد و روزگاری طولانی دل‌های غمگین را نظافت می‌کرد تا رنگ شادی خودنمایی کند و گل لبخند روی دل‌ها بنشیند.

سعدی دنیایش را عوض کرد و نام نیک را به یادگار گذاشت، اما ای‌کاش هنرمندان پیشکسوت بیش از پیش مورد توجه ما باشند؛ ‌هنرمندانی که به یک یا دو سه نام محدود نیستند و میراث معنوی کشور محسوب می‌شوند.

پیمان شیخی

کارشناس تئاتر

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها