هر زمان در هر مکان و با هر ابزاری، وقتی بخواهید به موضوعی بپردازید که در بستر خانواده شکل می‌گیرد، باید نسبت خود را با محور اصلی خانواده که مادر باشد، مشخص کنید. این نسبت می‌تواند کم یا زیاد باشد، اما هرگز قابل حذف نیست. شمایل مادر در سینمای ایران همیشه در میان حیا، ایثار و عفت ترسیم می‌شود؛ مادری که در منفی‌ترین حالت خود در رفتارهای مادرشوهری خودخواهی‌هایی را بروز می‌دهد که در آن نیز دوست داشتن بیش از حد فرزند دیده می‌شود.
کد خبر: ۸۹۴۲۱۳

سعید روستایی کارگردان فیلم ابد و یک روز با درک درست از این واقعیت شخصیت مادر، فیلمش را بسیار دقیق در کانون تمام فلاکت‌ها قرار می‌دهد. فیلم با صحنه‌هایی آغاز می‌شود که در حال تصویر‌کردن شخصیتی غایب است؛ شخصیتی که کهنه جمع می‌کند، غذای تاریخ‌گذشته نگه می‌دارد و چیزی دور نمی‌ریزد. ناگهان شخصیت غایب ظاهر می‌شود؛ مادر داستان، زنی با تصویری که هیچ ترحمی را برنمی‌انگیزد. در تمام لحظه‌های مهم یک‌سوم اول فیلم حضور پررنگ و در بعضی جاها غیرلازم مادر را می‌توان دید، تمام رفتارهای او غیرمنطقی یا جهالت آگاهانه است و در اکثر صحنه‌هایی که مخاطب می‌خندد یا به رفتار مادر است یا به متلک‌هایی که فرزندان نثارش می‌کنند. حتی در زمانی که درد کشیدن مادر را می‌بینیم نوع بیماری مادر بسیار خنده‌دار ترسیم می‌شود؛ مادری که درست دعا کردن هم بلد نیست و...

بازی نوید محمدزاده بسیار عالی است؛ شخصیت معتاد، لات‌مآب، خرده‌فروش موادمخدر و عصیانگر با تمام جزئیات بسیار به او نشسته است، اما همین بازی پررنگ حجابی شده تا جای معلول و علت درست درک نشود. شخصیت اصلی فیلم به معنای بیشترین حضور در صحنه را دختر کوچک خانواده دارد، اما شخصیت کانونی و تاثیرگذار فیلم مادر است نه محسن و نه‌حتی سمیه.

این فیلم علاوه بر استفاده از الگوی فیلمسازی اصغر فرهادی، روایتش را نیز از فیلم «جدایی» او برداشت کرده است. صحن دادگاه اول فیلم جدایی سوال و جواب را همزمان مطرح می‌کند و ادامه فیلم تصدیق آن جواب است. یک‌سوم اول این فیلم نیز جایگاه همان دادگاه را دارد؛ خانه‌ای که تمامش در فلاکت است و کسی که ابد و یک روز آنها را در زیر سقف این خانه نگه داشته است، مادر است کسی که آنها را این‌گونه تربیت کرده؛ تنها تربیت درست تربیت فرزندان آخر است که تربیت شده مادر نیستند.

در زمان تماشای فیلم زن پشت‌سری آن‌قدر بلند می‌خندید که نزدیک بود واکنش نشان دهم؛ آخر این فیلم که کمدی نیست! اما بعد از شنیدن صدای خنده از گوشه و کنار سالن حق را به آنها دادم که به هر صحنه کوچک نیز بخندند. روستایی به همین دلیل این حجم از فلاکت را به تصویر کشیده و به همین دلیل است که مردم راحت گریه می‌کنند و می‌خندند در حالی که احتمالا با هیچ‌کدام از شخصیت‌ها همذات‌پنداری نمی‌کنند.

در جامعه ایرانی با این حجم از توجه به بنیاد خانواده و با نوع نگاه جمهوری اسلامی که حفظ کیان خانواده در ایدئولوژی آن نیز نهفته است، حضور چنین فیلمی (که شمایل مادر سینما را به‌هم می‌ریزد و از هم پاشیدن خانواده را تنها راه علاج باقی می‌گذارد) در جشنواره فیلم فجر جای سوال دارد، چه برسد به گرفتن سیمرغ؟! البته هیچ‌وقت هیچ‌کس این تکلیف را به جشنواره فیلم فجر نداده که باید از ایدئولوژی انقلاب دفاع کند و کماکان همگان از فقدان تعاریف رنج می‌بریم.

مجتبی موسوی‌مقدم

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها