بعد از آمنه بهرامی، نوبت به داوود روشنایی رسید که با بخشش عامل اسیدپاشی روی خود، از قصاص گذشت کند. پسر جوان 11 سال قبل به دلیلی نامعلوم در خیابان مجیدیه تهران قربانی اسیدپاشی شد و چشم راست و بخشی از صورتش را از دست داد.
کد خبر: ۸۹۲۸۶۵

با شکایت داوود، عامل اسیدپاشی دستگیر شد و پس از محاکمه در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به قصاص از ناحیه چشم راست و لاله گوش چپ و همچنین پرداخت دیه بابت سایر جراحات محکوم کرد.

متهم به حکم مجازاتش اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد. قضات دیوان عالی کشور حکم قصاص را نقض کردند و مرد اسیدپاش دوباره در دادگاه کیفری محاکمه شد و این بار هم حکم قصاص او صادر شد. متهم که امید داشت دوباره حکم در دیوان عالی کشور نقض شود، به آن اعتراض کرد که این بار حکم تائید شد. در حالی که اسفند سال 92 با اجرای حکم قصاص موافقت شد، اجرای آن با فراز و فرودی همراه بود تا این‌که 13 اسفند سال 93 قرار شد حکم در زندان اجرا شود.

آن روز با توجه به این‌که با ایام فاطمیه مقارن شده بود، داوود روشنایی به توصیه‌ و درخواست روحانی زندان پاسخ مثبت داد تا خانواده محکوم در مهلت جدید دوماهه‌ای که به دست آورده بودند، هم دیه روشنایی را پرداخت کنند و هم امیدی به جلوگیری از اجرای حکم قصاص داشته باشند.

این دو ماه، 13 ماه طول کشید تا این‌که نوروز امسال داوود با مراجعه به دادسرای جنایی به مناسبت میلاد حضرت زهرا(س) رضایت داد. قربانی اسیدپاشی پس از رضایت گفت: دیگر از این وضعیت خسته شده بودم ضمن این‌که به موازات درخواست‌هایم برای قصاص، صحبت برای رضایت دادن هم مطرح بود. اواخر سال 93 به‌حرمت ایام شهادت حضرت زهرا(س) اجرای حکم قصاص را به تعویق انداختیم و این بار هم به‌حرمت ولادت حضرت فاطمه از اجرای قصاص گذشتم. البته همان زمان که اجرای قصاص به تعویق افتاد یک حکم قصاص چشم دیگر در زندان رجایی‌شهر اجرا شد. آن حکم مربوط به نابینا کردن چشم بود، اما حکم پرونده من، تخلیه کامل چشم بود که متوجه شدم در زندان امکانات لازم برای اجرای آن وجود ندارد.

فقط قصاص می‌خواستی؟

همان زمان با درخواست قصاص، مطالبه دیه هم کرده بودم. با صحبت‌هایی که با خانواده محکوم داشتم، تصمیم گرفتم از قصاص چشم و گوش بگذرم و رضایت بدهم تا کفاره گناهان خودم باشد و ان‌شاءالله خدا از گناهان من هم بگذرد. تصمیم گرفتم فقط دیه سایر سوختگی‌های بدنم را بگیرم که حدود یک میلیارد و 200 میلیون تومان شد. به همین دلیل، روز ولادت حضرت زهرا(س) به دادسرای امور جنایی تهران رفتم. با برادر محکوم پیش از این صحبت کرده بودم و برای آن روز قرار گذاشته بودیم. نمی‌خواستم چک قبول کنم چون از وصول نشدن آن می‌ترسیدم به همین خاطر به من پیشنهاد شد پول به حساب دادگستری واریز شود تا از وصولش مطمئن باشم که من هم قبول کردم.

برای رضایت از قصاص هم پولی گرفتی؟

بابت قصاص چشم و گوش با وجود این‌که می‌توانستم چندین برابر دیه قانونی، مطالبه دیه کنم، اما هیچ پولی نگرفتم. پولی هم که دریافت کردم، صرف درمانم خواهم کرد. البته روند رسیدگی به این پرونده خیلی طولانی شد و فرصت‌های درمان و جوانی خود را از دست دادم.

درمانت را در ایران ادامه می‌دهی؟

امیدوارم داخل کشور بتوانم درمان کنم. البته به فکر رفتن به خارج از کشور هم هستم، اما هزینه‌های درمان و هزینه‌های جانبی آنجا سنگین است. شنیده‌ام روزانه بیش از 400 یورو فقط برای مترجم باید پرداخت کنم.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها