همان‌طور که می‌دانید کمتر کسی برای گذران زندگی شغل تبهکاری را انتخاب می‌کند. برخی درگیر شدن در امور غیرقانونی را اشتباه محض دانسته و به هیچ عنوان وارد آن نمی‌شوند، برخی دیگر نیز ریسک گیر افتادن را نمی‌پذیرند و عطای ثروتمندشدن را به لقای آن می‌بخشند. اما در این میان عده‌ای هستند که با وجود آگاهی از همه شرایط، تبهکار می‌شوند. این گروه زمانی که تصمیم به زیر پا گذاشتن قانون می‌گیرند در وهله اول هوشیاری و زیرکی را سرلوحه کار خود قرار می‌دهند، اما در کنار اینها عده‌ای هستند که در این راه از همه چیز استفاده می‌کنند به جز عقل! این تبهکاران به قدری احمق هستند که بهتر است به جای خطایشان به جرم مسخرگی بیش از حد دستگیر شوند. در این هفته سراغ این تبهکاران رفتیم.
کد خبر: ۸۱۸۹۶۳

دزد بدشانس

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های یک سرقت تمام‌عیار شناسایی یک هدف درست است که اگر درست انجام شود سارق طبق برنامه‌ریزی هنگامی که اهل خانه خواب هستند یا بیرون از خانه‌اند وارد شده و پس از جارو کردن تمامی اشیای قیمتی، خوش و خرم از خانه خارج شده و تا مدت‌ها خوشحال زندگی کند، اما در مقابل سارق شوربختی را تصور کنید که هدف را اشتباه انتخاب کرده و بر خلاف انتظارش هنگام ورود به منزل مورد نظر، به جای خانه‌ای پر از طلا و جواهرات، با خانه‌ای پر از افسران پلیس رو به رو شود!

این دقیقا همان اشتباه بزرگی است که سارقی به نام دارن کیمپتون در انتخاب هدف مرتکب آن شد. تراژدی بدشانسی کیمپتون زمانی آغاز شد که خانه‌ای که وی برای سرقت انتخاب کرده بود از قضا در همان شب مورد سرقت قرار گرفته بود. صاحبخانه نیز بلافاصله پس از مطلع شدن از موضوع به پلیس گزارش داده و از آنها درخواست کمک کرده بود. در پی این گزارش، نیروهای پلیس برای بررسی صحنه جرم وارد خانه شده و مشغول بررسی بودند که ناگهان کیمپتون بی‌خبر از همه جا وارد لانه زنبور شد! وی پس از دیدن ماموران پلیس از خانه متواری شد، اما طولی نکشید که پس از یک تعقیب و گریز کوتاه به دام پلیس افتاد.

البته پس از دستگیری کیمپتون مشخص شد که این تنها بدشانسی وی در آن روز نبوده و در آن روز بدبیاری به کل دست از سرش برنمی‌داشته است. در پی گزارشی دیگر از یک سرقت نافرجام، کاشف به عمل آمد که وی قبل از این سرقت در همان روز قصد سرقت از خانه‌ای دیگر را نیز داشته، اما هنگام ورود شیشه پنجره شکسته و دست او را بشدت زخمی کرده است، به همین دلیل وی قبل از سرقت از آن خانه گریخته است، اما خون باقی مانده در صحنه جرم براحتی هویت سارق را برملا و کلکسیون بدشانسی‌های کیمپتون را کامل و جرم او را دوبرابر کرد.

سرقت با الاغ

استفاده از یک وسیله نقلیه بی‌عیب و نقص مثل خودروی پرسرعت یا موتورسیکلتی پرقدرت همیشه یکی از مهم‌ترین مراحل عملیات سرقت‌های موفقیت‌آمیز بوده است، اما در کنار همه این موارد بدترین گزینه‌ای که یک سارق برای فرار می‌تواند انتخاب کند چیزی نیست جز الاغ!

چندی پیش یک گروه تبهکار کلمبیایی با طرح نقشه‌ای نه‌چندان هوشمندانه تصمیم به سرقت از یک فروشگاه گرفتند. آنها عملیات خود را با سرقت یک الاغ ده ساله از صاحبش آغاز کردند. جالب اینجاست که این اتفاق درست 12 ساعت قبل از شروع عملیات اصلی رخ داد و سارقان زمان کافی برای پیدا کردن وسیله نقلیه مناسب برای فرار را داشتند، اما با وجود این زمان باز هم الاغ نگونبخت را جزئی از نقشه فرار قرار داده و او را شریک جرم خود کردند.

این سه سارق همراه الاغ وارد فروشگاه شده و در کمال ناباوری موفق به سرقت مقدار زیادی مواد غذایی شدند. سپس از فروشگاه گریخته و با بار زدن اموال سرقتی بر الاغ، آماده فرار از صحنه جرم شدند. تبهکاران در این عملیات فکر همه جای کار را کرده بودند جز این که الاغ آنها مخالف دزدی از آب درآمده و نه تنها تن به همکاری با آنها ندهد بلکه دست آنها را نیز برای پلیس رو کند. گرچه تا بعد از سرقت از فروشگاه نیز پلیس همچنان از این عملیات باخبر نشد، اما هنگامی که سارقین الاغ را وادار به حرکت کردند، حیوان چنان سر و صدای بلندی از خود درآورد که توجه چند نفر از پلیس‌های نزدیک آن منطقه را به خود جلب کرد. در پی این آبروریزی سارقان الاغ را همراه اموال دزدی همان جا رها کرده و فرار را بر قرار ترجیح دادند.

سارق ناشنوا

20 سال پیش در آگوست 1995، شخصی به نام کلاوس اشمیت با استفاده از پیستول شخصی خود تصمیم به سرقت از بانکی در برلین گرفت. وی پس از ورود به بانک با تهدید صندوقداران از آنها مقدار زیادی وجه نقد درخواست کرد. گرچه در ابتدا همه چیز برای سرقت از بانک عادی به نظر می‌رسید، اما پس از دقایقی کارمندان بانک متوجه رفتاری عجیب در سارق شدند؛ به همین دلیل یکی از آنها از او پرسید که آیا برای حمل پول‌ها کیف لازم دارد یا خیر، اما در کمال تعجب سارق پاسخ داد که: درست فکر می‌کنید، این یک سلاح واقعی است!

همین پاسخ کافی بود تا کارمندان متوجه شوند که با یک سارق ناشنوای تمام‌عیار طرف هستند؛ از این‌رو از فرصت پیش آمده استفاده کرده و دزدگیر‌های بانک را به صدا درآوردند، اما از آنجا که اشمیت صدایی نمی‌شنوید همان‌طور آرام و ریلکس تا رسیدن پلیس در صحنه باقی ماند. میزان شنوایی اشمیت به حدی پایین بود که حتی متوجه صدای بلند آژیر ماشین‌های پلیس نیز نشد و با صبوری منتظر آماده شدن پول‌ها ماند، اما ناگهان پلیس وارد بانک شده و اشمیت را به جرم سرقت از بانک دستگیر کرد.

اشمیت با این حال نیز خود را نباخته و در کمال‌ پررویی از کارمندان بانک برای سوءاستفاده از ناشنوایی‌اش به دادگاه شکایت کرد!

دزد نابغه

سال 2008 سارقی 18 ساله به نام روبن زاریت تصمیم به سرقت از یک مغازه در شیکاگو گرفت. او طبق نقشه همراه سلاح وارد مغازه شده و با تهدید صندوقدار، وی را وادار به خالی‌کردن صندوق کرد، غافل از این‌که تمام پول‌ها در گاو صندوق قرار داشت و تنها مدیر مغازه قادر به دسترسی به آن بود و از قضا او در آن روز در مرخصی به سر می‌برد.

از این‌رو روبن تصمیم گرفت از مغازه خارج شود و روزی دیگر شانس خود را امتحان کند، اما برای این‌که در مراجعه بعدی با غیبت مدیر مواجه نشود شماره تلفن خود را روی کاغذی نوشته و تحویل صندوقدار داد تا در صورت حضور مدیر با او تماس گرفته شده تا برای سرقت به مغازه شرفیاب شوند!

البته همان‌طور که انتظار می‌رفت، صندوقدار بلافاصله پس از خروج سارق با پلیس شیکاگو تماس گرفته و آنچه را که اتفاق افتاده بود، گزارش داد. در پی این گزارش، پلیس به مغازه آمده و از صندوقدار خواست تا با سارق تماس بگیرد. دور از تصور نیست که روبن نابغه پس از ورود به مغازه با نیروهای پلیس روبه‌رو شد و پس از زد و خوردی مختصر تسلیم نیروهای پلیس شد.

دزد ناشی

اصولا انجام هرکاری گذشته از مجاز یا غیرمجاز بودنش قوانین مخصوص به خود را دارد، همان‌طور که به جا نگذاشتن مدرک در صحنه جرم از مهم‌ترین قوانین کار تبهکاران است. چرا که کوچک‌ترین مدارک نیز از چشم پلیس دور نمانده و در نهایت به دستگیر شدن آنها می‌انجامد. با این حال بسیار دیده شده که پلیس پس از بررسی صحنه جرم به کمک یک تار مو یا اثر انگشت تبهکاران، آنان را شناسایی و به دام انداخته است. گرچه موارد بسیاری از این قبیل پرونده‌ها به دست پلیس بسته شده، اما یکی از معروف‌ترین آنها مربوط به پرونده سارقی آمریکایی است که پس از سرقت کیف پول یک زن، شناسنامه خود را در صحنه جرم به جای گذاشت!

براساس گزارش پلیس بوستون، ظاهرا هنگام درگیری بین سارق و قربانی بر سر ربودن کیف پول، وسایل همراه سارق از جیب او به زمین افتاده و همان‌ها نیز باعث رو شدن دست او شده است. در میان وسایل شخصی به‌جا مانده از سارق، شناسنامه و نامه همراه آن، هویت او را برملا کرد. پلیس پس از بررسی آدرس نوشته شده پشت پاکت نامه، آدرس این سارق ناشی که زاکاری تنتونی نام داشت، یافته و یکراست به خانه او رفت.

گرچه تنتونی متوجه اشتباه بزرگ خود شده بود و هنگام رسیدن پلیس خود را با نامی دیگر معرفی کرد، اما حقیقت این است که دیگر کار از کار گذشته بود و این زرنگ‌بازی‌ها برای او کارساز نبود. پس از انتقال تنتونی به اداره پلیس، قربانی او را شناسایی کرده و تا مدت‌ها او را برای خوردن آب خنک به زندان فرستاد.

دینا فراهانی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها