سبک زندگی صرفا یک مساله تئوریک نیست، محصول محور است

وقتی کالاها به ما فرمان می‌دهند

اشاره: ورود محصولات غربی به ایران، فرهنگ و نحوه زندگی بومی را تا حدود زیادی تحت تاثیر قرار داد. اگر در گذشته ورود فرآورده‌های فرهنگی و غیرفرهنگی به ایران با هدف تجارت و گسترش بازار مصرف صورت می‌گرفت، در حال حاضر هر محصولی وسیله و ابزار انتقال فرهنگ تلقی می‌شود. هر فناوری که حیطه زندگی اجتماعی و خانوادگی و خصوصی انسان را درنوردیده، برنامه و طرحی برای اوقات فراغت، کار، مسافرت، معاشرت و تغذیه دارد. وابستگی انسان دوره جدید بویژه از نوع شرقی و ایرانی آن به فناوری در حالی صورت می‌گیرد که هنگام استفاده از یک محصول به تفاوت‌ها یا تعارض‌های فرهنگی آن با آداب و سنتی که در گذشته در جامعه ساری و جاری بوده، توجه نمی‌شود.
کد خبر: ۸۱۷۰۶۶

در کنار این، توجه به فرهنگ گذشته و ارائه محصولاتی که ضمن برخورداری از ویژگی‌هایی مطابق با فرهنگ ایرانی و اسلامی توقعات انسانی را از زندگی در فضای مدرن برآورده کند، می‌تواند از چالش‌ها و آسیب‌های فرهنگی زندگی در دنیای جدید بکاهد. گفت‌وگوی ما را با حجت‌الاسلام مهدی خداجویان، کارشناس فرهنگ و مسائل خانواده درباره نقش محصولات اقتصادی در انتقال فرهنگ و تاثیرات استفاده از این محصولات در نحوه و سبک زندگی جامعه ایرانی بخوانید.

یک محصول فرهنگی یا اقتصادی چه تاثیری در نحوه زندگی ما دارد؟

عموم مردم درگیر ماجراهای زندگی هستند. دور و بر ما پر است از ابزارها و وسایل و محصولاتی که هر یک فرهنگ استفاده خود را دارند و نحوه و سبک زندگی ما به نوع استفاده ما از این محصولات برمی‌گردد. به عبارت دیگر، سبک زندگی اعم از غربی، شرقی یا بومی مفهومی است که میز، صندلی، ماشین و همه شئون زندگی ما را در برمی‌گیرد. شما اگر در جیب من فندک ببینید، متوجه خواهید شد که من اهل استفاده از دخانیات هستم. اگر ببینید از دمنوش‌ها یا غذاهای طبیعی و سنتی استفاده می‌کنم، برداشت شما این خواهد بود که من به سلامت خود بها می‌دهم و دنبال تغذیه سالم هستم. شما از نوع پوشش، رنگ لباس، تزئین ماشین یا میز و صندلی و نوع رفتار و گفتار آدم‌های پیرامون خود به جنسیت،‌ پیری یا جوانی، ذائقه و سلیقه آنان پی خواهید برد. به تعبیر دیگر، بخشی از رفتار ما ناشی از نوع استفاده‌ای است که از وسایل و ابزارهای پیرامونی خود داریم و فرهنگ استفاده از این وسایل است که نحوه زندگی ما را مشخص خواهد کرد.

به عبارت دیگر، یک محصول ابزار انتقال فرهنگ است.

بله، اگر در گذشته محصولات ارائه شده از سوی کشورها با هدف بازاریابی یا گسترش فضاهای تجاری و سودآوری صادر می‌شد، در دوره جدید علاوه بر موارد فوق محصولات باعث انتقال فرهنگ و تمدن نیز هستند. یک کالا، به مثابه یک سفیر فرهنگی عمل می‌کند و به منزله یک فرستاده از پیش تعیین شده و با هدف و برنامه است که وارد دنیای ما شده است. بنابراین اگر فرهنگی قصد تهاجم داشته باشد، می‌تواند با استفاده از ابزارها و محصولات خود براحتی درون جامعه نفوذ پیدا کند. به نظر من اگر چه پیش از ارائه محصول، مدت‌های زیادی روی آن و نحوه ارائه، شناخت ذائقه و سلیقه جامعه دریافت‌کننده کالا، کار کارشناسی صورت گرفته اما باید توجه داشت که موقع عرضه، خود محصول باعث جذب مشتری و جلب خریدار می‌شود، نه انتشار مقاله و کتاب و ارائه مباحث تئوریک در سطح جامعه. به عنوان نمونه می‌توان از فرهنگ عفاف و حجاب مثال زد. ممکن است کتاب‌ها یا مقالاتی در نکوهش حجاب در عرصه عمومی یا فضاهای مجازی انتشار پیدا کند، اما کمرنگ شدن فرهنگ عفاف ناشی از ارائه محصولاتی مثل لباس و روسری و کفش است که در مورد آن و نحوه استفاده از چنین محصولی، در شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت تصاویری وجود دارد که با شیوه تبلیغاتی جذاب، باعث ترغیب جامعه برای استفاده از چنین محصولاتی می‌شود. کسانی که با چنین پوششی که تفاوت بسیاری با پوشش سفارش شده در قرآن و سنت دینی و ملی ما دارد، در سطح جامعه حضور پیدا می‌کنند، آگاهانه یا غیرآگاهانه مبلغ فرهنگ بدحجابی می‌شوند.

خداجویان:

اگر در گذشته محصولات ارائه شده از سوی کشورها با هدف بازاریابی یا گسترش فضاهای تجاری و سودآوری صادر می‌شد، در دوره جدید علاوه بر موارد فوق محصولات باعث انتقال فرهنگ و تمدن نیز هستند

گسترش فرهنگ ماشینی و کمرنگ شدن فعالیت یدی و بدنی باعث شد انسان‌ها اوقات فراغت بیشتری داشته باشند؛ اوقاتی که برای آن از قبل برنامه‌ریزی نشده بود. به نظر شما این اتفاق چه تاثیری در زندگی فردی دارد؟

وقتی زندگی به سمت ماشینی شدن حرکت کرد، رفتارهای انسانی هم تغییر کرد. ابزاری مثل گوشی‌های همراه باعث تسریع در ارتباطات اجتماعی شد و امکانی فراهم آورد که انجام کارها و تعاملات انسانی حداقل در فضای مجازی سرعت بیشتری به خود بگیرد اما در شرایط فعلی، این وسیله از حالت یک ابزار برای برقراری تماس تلفنی فراتر رفته و حتی در خصوصی‌ترین زوایای زندگی فردی وارد شده است. در حال حاضر گوشی‌های همراه مثل یک رایانه کوچک عمل می‌کنند که بسیاری از ارتباط‌های اجتماعی را سامان می‌دهند. اکثر مردم در خیابان و در وسایل حمل و نقل عمومی درحال استفاده از گوشی‌های خود هستند و با ارسال پیامک، اینترنت و پایگاه‌های اجتماعی گوناگون با دو یا چند نفر ارتباط برقرار می‌کنند. ارسال عکس و فیلم، مطلب و پخش شایعات و اطلاعات و اخبار درست و نادرست از جمله مواردی است که روزانه از طریق گوشی‌های همراه با آن مواجه هستیم. حین استفاده از فضای‌های مجازی متوجه ادبیاتی هستیم که به سمت و سوی خلاصه نویسی یا ناقص‌نویسی کلمات و واژگان پیش می‌رود و از حیث تکرار به صورت یک عادت شناخته شده در فضای مجازی درآمده و ادبیات نوشتاری را حداقل در فضای سایبری تحت تاثیر قرار داده است. اگر در گذشته انسان‌ها به طور معمول سعی می‌کردند هنگام عکس گرفتن حالتی رسمی به خود بگیرند، اما در شرایط کنونی بسیاری از عکس‌های ارسالی از طریق گوشی‌های همراه حالتی غیر رسمی و بعضا ناشایست دارند. دختران و پسرانی که ملاحظات محکمی برای رعایت مسائل شرعی درباره پوشش نداشتند، در کوچه و خیابان حد و حریم‌ها را رعایت می‌کردند، اما متاسفانه همان‌ها با عضویت در گروه‌های وایبر، واتس‌اپ، تلگرام و اینستاگرام بدون دغدغه به انتشار عکس‌های مکشوف و مطالب غیراخلاقی می‌پردازند. طبیعتا خیلی از ماها درگیر این شبکه می‌شویم و حتی اگر حضور فعال نداشته باشیم و صرفا خواننده یا پیگیر مطالب باشیم، باید در طول شبانه روز اوقات زیادی را به این موضوع اختصاص بدهیم؛ وقت‌هایی که می‌تواند صرف رسیدگی به امور خانه و خانواده یا انجام فعالیت‌های مفید برای خود یا دیگران شود. بنایراین یک وسیله و محصول فرهنگی و اقتصادی، این چنین زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده است.

در بحث‌هایتان اشاره و تاکید زیادی به سنت داشتید. گفت‌وگوی ما بیشتر به سمت بیان برخی آسیب‌های استفاده از محصولات غربی و جایگزینی کالاهای وطنی برای ترویج فرهنگ اسلامی و ایرانی پیش رفت. اگر بخواهیم محصولات وطنی مطابق با الگوهای زندگی بومی ارائه دهیم باید توجه داشته باشیم که میراث دنیای مدرن تسهیل فعالیت‌ها و ارتباطات در بین جامعه است. نسل امروز ما در فضای مدرن زیست می‌کند و از این رو در صورتی که قصد رقابت یا جایگزینی محصولات بومی با نمونه مشابه خارجی آن را داریم، فکر نمی‌کنید محصولات ارائه شده نیز باید سطح توقعات ما را برای زیست بهتر در فضای اجتماعی امروز فراهم آورد؟

یک بعد این است که نسبت محصولات فرهنگی و بومی را با فناوری جدید بسنجیم. به نظر من این سخن درستی است که باید مطابق با شرایط زمان زندگی کرد. هر نسلی باید فرزند زمان خویش باشد. من از فناوری‌ای استفاده می‌کنم که به روز باشم و گستره ارتباطی بیشتری پیدا کنم و از این طریق می‌توانم فرهنگ بومی خود را نیز منتقل کنم. ماشینی شدن بسیاری از فعالیت‌های فردی و اجتماعی من باعث تسریع امور فراوانی شده است. این که مردم هنگام مراجعه به یک اداره با استفاده از یک سیستم منسجم و متمرکز اتوماسیون به بسیاری از پرونده‌های خود در زمان کوتاهی دسترسی پیدا می‌کنند، یقینا از مزیت‌های استفاده از فناوری است. تسهیل در رفت و آمد و وسایل ارتباط جمعی از دیگر مواهب بهره‌برداری از فناوری‌های جدید است، اما در برخی امور شخصی و خانوادگی استفاده از این فناوری‌ها سرعتی به روند زندگی بخشیده که من با این بخش کمی مشکل دارم. این که اهل خانواده به جای وقت گذاشتن برای انتخاب محصول سالم و تغذیه به سمت فست‌فود روی آورده‌اند، دقیقا نشان از تحمیل فناوری بر زندگی فردی ما دارد.

اندیشه

فتاح غلامی

سرگیجه در چرخه کالا

اگر از شما بخواهند کالا را تعریف کنید، به چه چیزی به‌عنوان ویژگی اصلی کالا اشاره می‌کنید؟ شاید بیشتر ما، کالا را نوعی وسیله‌ دست‌ساز انسان معرفی کنیم که به برخی نیازهای ما پاسخ می‌دهد. براساس این تعریف کالا، وسیله رفع نیاز انسان‌هاست. اما این تعریف از کالا با نقشی که کالا در زندگی بسیاری از ما ایفا می‌کند، سازگار نیست. کالا در زندگی بسیاری از انسان‌های امروز، صرفا وسیله رفع نیاز خاصی نیست. بسیاری از انسان‌ها به کالا نه صرفا برای هدفی دیگر، بلکه به خاطر خود کالا، علاقه‌مند هستند. برخی انسان‌ها به پاساژگردی به خودی خود و نه برای خرید کردن، علاقه‌مندند. این دسته از مردم، از دیدن کالاها پشت ویترین مغازه‌ها لذت می‌برند، حتی اگر پولی برای خرید آنها نداشته باشند. پاساژگردی به بسیاری از ما انسان‌ها حس لذت و آرامش می‌دهد! علت این حس چیست؟

روانکاوی شیفتگی کالا

برخی روانکاوان ریشه کالادوستی را در سال‌های اولیه دوران کودکی جستجو می‌کنند. براساس دیدگاه این دسته از روانکاوان، کودک از بدو تولد بین خود و بدن مادر، به تبع دوران جنینی دوگانگی چندانی احساس نمی‌کند. نوزاد، خود را با بدن مادر یگانه می‌بیند، اما این حس نوزاد، به مرور اصلاح می‌شود. کودک درمی‌یابد بین او و مادر تفکیک و جدایی وجود دارد. این آگاهی برای کودک، آگاهی لذتبخشی نیست؛ بنابراین نیاز به زمان دارد. پیش از این که کودک به بلوغ نسبی برای درک این واقعیت برسد، بهتر است مادر آغوش خود را همواره برای کودک باز نگه دارد و هیچ گاه او را از مهر و محبت خود محروم نکند. اما اگر مادر به این توصیه عمل نکند و کودک را در دوران طفولیت، از خود براند و در برابر خواست کودک برای پیوستن به آغوش مادر، مقاومت نشان دهد، کودک دچار تجربه‌ای تلخ از دوران طفولیت خواهد شد؛ تجربه‌ای که بر شخصیت او، تاثیری تعیین‌کننده خواهد داشت. چنین کودکی نه‌تنها با بی‌مهری مواجه می‌شود، بلکه گویی شاهد جداشدن بخشی از وجود خود است؛ چرا که چنان که بیان شد، کودک بدن مادر را مانند بخشی از خود می‌نگرد. کودک برای جبران این تجربه تلخ به دنبال جایگزین خواهد بود و سعی خواهد کرد آن بخش جدا شده از وجود خود را با چیز دیگری پر کند. به باور روانکاوانِ مذکور، نقش این جایگزین برای بسیاری از انسان‌هایی که چنین تجربه‌ای از دوران طفولیت دارند، به عهده «کالا»هاست. بر این اساس شیفتگی به کالا محصول خلأ محبت در بستر خانواده است.

کالاپرستی و غفلت از سبک زندگی اسلامی در خانواده

براساس آنچه بیان شد، اگر می‌خواهیم در آینده با انسان‌های کالاپرست مواجه نباشیم، باید با کودکان امروز ـ دست‌کم تا سنین پنج شش سالگی ـ چنان رفتار کنیم که بدانند هرگاه به ما به‌عنوان والدین او مراجعه کنند، می‌توانند از آغوش محبت و امنیت ما برخوردار باشند. این نکته عین دستورات اسلامی در باب مواجهه والدین با کودکان خردسال است. براساس روایات اسلامی، کودکان در شش ـ هفت سالگی، باید در خانه والدین پادشاهی کنند و پس از این سن آمادگی دریافت اوامر و نواحی تربیتی والدین را خواهند داشت.بنابراین سبک زندگی اسلامی، زمینه تربیت انسان‌هایی با سلامت روان را تضمین می‌کند، ولی غفلت از این شیوه از زندگی و نیاز اساسی کودک (یعنی نیاز عاطفی او)، ما را به بیراه کشانده است. والدینی که خود به‌واسطه غفلت گذشتگان، امروز دچار معضل کالاپرستی شده‌اند، تصور می‌کنند گرایش به کالا به نوعی عقده‌ای است که آنها به‌واسطه معضل فقر اقتصادی در کودکی، به آن دچار شده‌اند. از این‌رو سعی می‌کنند با چند شیفت کار در روز درآمد بیشتری کسب کنند تا بتوانند اطراف کودک خود را پر از کالاهای جدید و متنوع کنند، تا مبادا کودک آنها دچار عقده کالا شود. غافل از این که همین مشغله زیاد، باعث می‌شود کودک آنها از آغوش مهر و محبت آنها بی‌بهره شود. این شیوه کالاپرستی به چرخه‌ای مبدل می‌شود که ما را درون خود سرگردان می‌کند و بیرون آمدن از این چرخه جز با اصالت دادن به مهر و محبت درون حریم خانواده، میسر نخواهد شد.

اندیشه

حسین برید

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها