حسین سهیلی‌زاده در طول سال‌ها فعالیتش در تلویزیون سریال‌هایی با موضوع‌های اجتماعی، سیاسی، دینی، کودک و طنز ساخته است که از میان آنها می‌توان به سریال‌های جنگلبانان کوچک، خانه آرزوها، رستوران خانوادگی آخرین گناه، ترانه مادری، دلنوازان، فاصله‌ها، افزونه‌خواه کوچک، سه پنج دو، سراب، روزهای اعتراض، آخرین دعوت، آوای باران و دختران حوا اشاره کرد. او برای شب‌های قدر مینی‌سریال نیاز را کارگردانی کرد که داستان چند زوج را به تصویر می‌کشید که هر کدام ماجراهای مختص به خودشان را داشتند. او معتقد است، روابط و شخصیت‌پردازی‌ها در سریال نیاز متفاوت و خارج از کلیشه‌های رایج بود.
کد خبر: ۸۱۶۰۹۱

چرا سریال‌های مناسبتی با عجله و در کمترین زمان تولید می‌شود که البته این اتفاق هم برای مینی‌سریال نیاز افتاد و با این که این اثر در شش قسمت تولید شد، اما تصویربرداری و پخش همزمان شد؟

این سوال را باید از مدیران تلویزیون بپرسید. اداره کل نمایش سیما بتازگی تاسیس و شروع به کار کرده است. بنابراین نیاز به زمان دارد تا برای آثار نمایشی برنامه‌ریزی درازمدت انجام بدهد، ولی با توجه به این امر برای شب‌های قدر امسال دو مینی‌سریال برای پخش آماده شد و باید به آنها دست مریزاد گفت که چنین کارهایی را در مدت کوتاه تولید کردند.

معضل تولید فشرده آثار مناسبتی همیشه وجود داشته و دارد. همه ما دوست داریم برنامه‌ریزی مدون صورت بگیرد تا از هم‌اکنون برای نوروز، محرم، ماه رمضان و... سال آینده آثار مناسب تولید کنیم. برنامه‌ریزی به نفع همه است زیرا چارچوب کارها مشخص‌ می‌شود.

مینی‌سریال نیاز در چه مدتی تولید شد؟

یک هفته پیش‌تولید و 26 جلسه تصویرداری داشتیم، ولی با توجه به زمان محدود، کار قابل قبول ارائه کردیم.

شخصیت‌پردازی‌ها در نیاز چندان مناسب نبود و سریال از همین نقطه بیشترین آسیب را دید. آیا فشردگی زمان تولید را می‌توان در این ضعف دخیل دانست؟

با نظر شما درباره شخصیت‌پردازی موافق نیستم. به نظرم شخصیت‌پردازی‌های این سریال بی‌نظیر بود. حال ممکن است از نظر پرودکشن و ساختار سریال جاهایی لطمه خورده باشد، اما شخصیت‌پردازی‌ها کاملا درست درآمده بود.

ولی این ضعف در شخصیت محسن با بازی عمار تفتی دیده می‌شد. به‌عنوان مثال او خیلی راحت بچه را به کمند (شهرزاد کمال‌زاده) تحویل می‌دهد. در حالی که انتظار می‌رود وقتی فردی سرپرستی یک بچه را قبول می‌کند و پدر او می‌شود، شخصیت محکمی داشته باشد و بسادگی کوتاه نیاید؟

درباره سرپرستی بچه قوانینی وجود دارد و محسن می‌داند اگر شکایتی شود حضانت بچه به مادر اصلی‌اش سپرده می‌شود. اصلا کسی به پنج سال پیش که چه اتفاقی افتاده است کاری ندارد، بچه متعلق به مادرش است. به همین دلیل وقتی محسن با تهدید روبه‌رو می‌شود که از آنها شکایت خواهد شد با درخواست کمند موافقت می‌کند و برای یک ساعت نیاز را به او می‌دهد اما کمند بد قولی می‌کند و بچه را برنمی‌گرداند.

ولی این آدم خیلی راحت گول می‌خورد. در حالی که مخاطب انتظار دارد در کسوت پدر روحیه مبارزه‌طلبی داشته باشد؟

نه، چرا محسن باید روحیه مبارزه‌طلبی داشته باشد، زیرا قوانین مشخص است. ما عادت کرده‌‌ایم شخصیت‌ها را کلیشه‌ای ببینیم، اما نگاه‌مان در مینی‌سریال نیاز به کاراکترها کلیشه‌ای نبود. ضمن این که کجای دنیا نوشته آدم‌هایی که اراده ضعیف دارند نمی‌توانند سرپرستی بچه را قبول کنند. باید قبول کنید که او گول می‌خورد و به مادری که پنج سال فرزندش را ندیده اعتماد می‌کند و یک ساعت بچه را به او می‌دهد. در واقع این شخصیت درگیر ماجرای حسی و عاطفی می‌شود و بچه را می‌دهد.

چرا رابطه پیمان (پندار اکبری) با پدر و مادرش رسمی است و به جای داشتن رابطه گرم خیلی خشک با آنها صحبت می‌کند؟

مگر همه آدم‌ها با پدر و مادرهایشان گرم صحبت می‌کنند؟

ولی خیلی‌ها به جای داشتن رابطه رسمی معمولا صمیمی هستند.

ما به منظور پرهیز از کلیشه‌ها تصمیم گرفتیم رفتارهای پیمان با خانواده‌اش این طور باشد، اما شما این رفتار را در کاراکترهای دیگر نمی‌بینید یا در نگاه اول مادرشوهر کمند (پوراندخت مهیمن) بدجنس به نظر می‌رسد، اما همه حرف‌های او بیراه نیست و واقعیت را می‌گوید. یا در بخشی از این اثر مادری را نشان می‌دهیم که به خاطر بچه حاضر به اخاذی می‌شود و می‌خواهد به واسطه بچه پولدار شود. بنابراین شخصیت‌پردازی‌ها قوی است و ما شخصیت‌های متنوعی را برای این کار طراحی کردیم به همین دلیل من کارگردانی این اثر را پذیرفتم؛ زیرا شخصیت‌پردازی‌های داستان برایم جذاب بود.

فکر نمی‌کنید نمونه پیمان‌ در جامعه ما‌به‌ازا ندارد؟

اتفاقا پیمان‌ها خیلی هم زیاد هستند. او یک فرد عاشق و شیفته است که منطق ندارد و در مقابل برخوردهای خصمانه مادرش رسمی برخورد می‌کند.

بازی پندار اکبری خنثی و منفعل بود، خود شما چنین بازی را از او می‌خواستید؟

بازی‌اش خنثی نبود. چون من از او خواستم این جوری بازی کند تا با شخصیت پیمان همخوانی داشته باشد. این کار تعمدی بود.به همین دلیل تماشاگر از دست او لجش می‌گیرد، اما او زهرش را در دادگاه می‌ریزد. شک نکنید که همه شخصیت‌های مینی سریال نیاز مابه‌ازای بیرونی داشتند و تفاوت‌شان با شخصیت‌های واقعی این بود که ضدکلیشه بودند مثلا مادر پیمان بدجنس بود، اما این خصلت باعث نمی‌شد همه حرف‌های او اشتباه باشد. شخصیت‌های نیاز سیاه و سفید مطلق نبودند، بلکه خاکستری بودند و بنا به شرایطی که در آن قرار می‌گرفتند واکنش نشان می‌دادند.

با توجه به تولید همزمان آیا خودتان هم برای شخصیت‌پردازی‌ شخصیت‌ها به نویسندگان ایده می‌دادید؟

بله، من در هر کاری که می‌سازم تعامل مستقیم با نویسندگان دارم، چون با تعامل می‌توان به نتایج خوبی رسید.

و دلیل‌تان برای کارگردانی این اثر چه بود؟

قصه جذاب و شکسته شدن کلیشه‌های رایج.

در این سریال شما بازیگران جوان را انتخاب کردید که با گریم، نقش‌های بزرگ‌تر از سن‌شان را بازی کردند. آیا دلیل خاصی داشت؟

در ابتدا سن شخصیت‌ها در سریال 37 تا 38 سال بود، اما من برای افزایش بار دراماتیک سریال تصمیم گرفتم میانگین سن‌ها را کمتر کرده و به مرز 30 سال بیاورم. به همین دلیل با نویسندگان صحبت کردم، حتی بچه ابتدا در فیلمنامه 12ساله بود، اما من او را پنج ساله کردم.

رادیو و تلویزیون

فاطمه عودباشی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها