خانم‌ها تا می‌توانند مطالعه کنند

گفت‌وگو با سونیا پوریامین، مجری باسابقه تلویزیون

گفت‌وگو با یک زن هنرمند خانه‌دار که مرهم روی زخم بناهای قدیمی می‌گذارد

زهرا اسماعیلی:‌ از کشک و بادمجان، تابلویی می‌سازم اشتهابرانگیز!

جام جم سرا- غرق شده است از سال‌ها پیش در دنیایی پر از طرح و رنگ. دل داده است از مدت‌ها پیش به هنر؛ علاقه‌ای که او را نشانده پای تابلوهای نقاشی، دیوارهای گچی، درهای چوبی، نقش برجسته‌های سفالی، کاشی‌های معرق‌کاری و... علاقه‌ای که مثل سایه همراهش بوده از کودکی تا امروز.
کد خبر: ۸۰۸۲۸۲
زهرا اسماعیلی:‌ از کشک و بادمجان، تابلویی می‌سازم اشتهابرانگیز!

همین امروز گچبری‌های قدیمی عمارت تاریخی کوشک شقاقی را مرمت می‌کند. عمارتی زیبا متعلق به دوره پهلوی اول که بعد از گذشت این همه سال از عمرش، زخم‌های زیادی خورده از باد و باران و حالا دست‌های «زهرا اسماعیلی» مرهم می‌گذارند روی این زخم‌های قدیمی.
دیوارهای عمارت کوشک حالا بجز نقش دستان معماران قدیمی ، نشانی از هنر این هنرمند هم در دل دارند. سال‌ها پشت سرهم بیایند و بروند، آدم‌های این دوره و زمانه زنده باشند یا نباشند، این خاطره از ذهن کوشک و دیوارهایش پاک نمی‌شود.


از گل‌بازی تا معماری

سن و سال زیادی نداشتم اما گل بازی و مجسمه ساختن با گل بهترین سرگرمی‌ام بود؛ شاید علاقه به هنر از همان موقع در من به وجود آمد. خوشبختانه در یک خانواده هنردوست هم بزرگ شدم و این امکان براحتی برایم فراهم بود که هنر را دنبال کنم. به خاطر همین با اینکه دیپلم نظری گرفته بودم، در دوران دانشگاه دنبال علاقه‌ای رفتم که در همه سال‌های کودکی و نوجوانی همراهم بود؛ یعنی هنر. در رشته معماری درس خواندم و همزمان به خاطر همین علاقه، به یادگیری رشته‌های هنری مختلفی هم مشغول شدم؛ سبک‌های مختلف نقاشی، مجسمه‌سازی، ویترای، نقش برجسته و... کار پتینه را هم در همین دوران یادگرفتم و حالا چندسال است که به صورت تخصصی آن را دنبال می‌کنم.


غرق در دنیای رنگ و نقش

برای من رنگ یعنی زندگی؛ دنیای رنگ یعنی دنیای زندگی؛ چون سروکارم با رنگ است، همه رنگ‌ها را هم دوست دارم مخصوصا رنگ‌های شاد و تند و تیز را. موقع کار هم دستم به سمت رنگ‌های مشکی یا قهوه‌ای نمی‌رود مگر به اجبار. به خاطر همین علاقه، لباس‌هایم پر از رنگ‌های شاد و روشن است. همین علاقه به رنگ هم باعث شده که یک فروشگاه فروش رنگ‌های دکوراتیو راه بیندازم؛ رنگ‌های خاصی که مخصوص دکور هستند و در هر مغازه رنگ‌فروشی‌ای دیده نمی‌شوند. این‌ها نسل جدید رنگ هستند و بعد از اینکه کار رنگ آمیزی یک ساختمان تمام شد به عنوان اتمام کار استفاده می‌شوند.


خودم را به چالش می‌اندازم

پتینه، هنر تقریباً جدیدی در دکوراسیون خانه‌هاست. شاید از نظر خیلی‌ها هنر قدیمی کردن اشیاء و وسایل باشد اما اگر وارد دنیای پتینه شوید می‌بینید که چقدر گسترده تر است. دست هنرمند در این کار واقعاً باز است؛ می‌تواند با استفاده از رنگ‌ها و ابزارهای مختلف بافت‌های بصری زیبا و متنوعی را روی سطوح مختلف به وجود بیاورد؛ از دیوار و سقف گرفته تا ستون و مجسمه و حتی کابینت‌های آشپزخانه، کمد و سرویس‌خواب.
خوشبختانه برعکس خیلی از کارها، در رشته پتینه و البته بیشتر کارهای دکوراتیو، کارفرماها تمایل زیادی دارند که کارشان را به هنرمندان خانم بسپارند، شاید چون ظرافت کار و سلیقه و حوصله خانم‌ها از مردها بیشتر است. حالا این وسط من همیشه دوست دارم خودم را به چالش بیندازم، یعنی کاری را قبول کنم که کمتر کسی حوصله انجامش را دارد. کارهایی که ظرافت و دقت بیشتری را می‌طلبند. از اینکه بقیه بگویند خانم اسماعیلی چطوری این کار را انجام داده؟ احساس غرور می‌کنم؛ این تعجب و تحسین خستگی را از تنم در می‌آورد.


پتینه ورق طلای برج روما

حدودا دو سال پیش بود یکی از دوستانم این پروژه را به من پیشنهاد کرد و با تأکید زیاد گفت: «پتینه این کار تماما با ورق طلاست؛ اصلاً تو می‌توانی این کار را انجام بدهی؟!»
من سابقه کار ورق طلا را داشتم، به خاطر همین قبول کردم و با کارفرمای برج روما یک قرار ملاقات و بازدید از محل گذاشتیم. روز قرار، کارفرما طرحی را که روی سنگفرش سالن بود به من نشان داد و گفت من همچین طرحی را می‌خواهم؛ می‌توانی این طرح را روی سقف سالن هم بیندازی؟ گفتم بله چرا که نه! پرسید چقدر طول می‌کشد؟ من هم گفتم حدودا یک هفته تا 10 روز. کار را قبول کردم. بعد چند طرح مختلف را برای کارفرما ایمیل کردم که از بین آنها یکی را انتخاب کرد و مشغول به کار شدم. اما وسط‌های کار چند بار احساس کردم چه کار دشوار و نفسگیری را قبول کرده‌ام؛ چون کار روی سقف، مشکل‌تر از کار روی دیوار است، حالا فکر کنید برای پتینه ورق طلا شما باید روی ورقه هایی از طلا که در ابعاد کاغذ دفتر و به نازکی کیسه فریز هستند کار کنید.

به عنوان طراح دکوراسیون منازل وقتی به خانه مشتری می‌روم، نگاه می‌کنم ببینم سلیقه‌اش چیست؟ سبک کلاسیک را می‌پسندد یا طرفدار سبک مدرن است؟
چون بالاخره اوست که می‌خواهد در این خانه و با آن طراحی دکور زندگی کند و نظرش مهم است

این ورق‌های طلا به قدری نازک هستند که در فاصله اینکه بخواهی با دست آنها را به سقف بچسبانی پودر می‌شوند و روی زمین می‌ریزند. اما خوشبختانه با همه این سختی‌ها نتیجه خیلی خوب و رضایت بخش بود و با اینکه تا دو هفته بعد از انجام این کار گردن و شانه هایم درد می‌کرد اما در نهایت کار خوبی از آب در آمد.


مرمت کوشک شقاقی

عمارت کوشک یکی از زیباترین عمارت‌های تهران است؛ یک نمونه خوب از معماری گذشته ما که هنوز هم پابرجاست. قبل از اینکه در این عمارت مشغول شوم، درباره اش چیزهایی شنیده بودم اما فرصت نشده بود از نزدیک آن را ببینم. تا اینکه مدتی پیش از طریق یکی از دوستانم باخبر شدم که سقف عمارت کوشک براثر رطوبت ریخته. برای مرمت این بنا من را معرفی کرده بودند. من هم نمونه کار بردم و تأیید شدم.برای بازدید حضوری از محل عمارت قرار گذاشتیم.
اولین چیزی که به محض ورود به بنا نظرم را جلب کرد، حوصله و دقت زیاد نقاشان قبلی این عمارت بود. متأسفانه قسمتی از سقف عمارت کوشک آسیب دیده و نیاز به مرمت داشت. مثل اینکه از بالا نم و رطوبت نشتی داده و باعث ریختن قسمتی از سقف وسط سالن و گوشه هایش که گچ بری و رنگ داشتند شده بود. کار ساده‌ای به نظر نمی‌رسید. قبل از شروع کارهم به من گفتند سازمان میراث فرهنگی تأکید کرده که رنگ‌ها دست نخورند و همان طور باشند که قبلاً بودند، یعنی دقیقا باید رنگ‌هایی را رنگسازی می‌کردیم که همپایه رنگ‌های قبلی عمارت بود و این کار یعنی اینکه بخواهی هر چیزی را به پایه یک رنگ دیگر برسانی؛ اصلاً ساده نیست.
دو سه روز که از شروع کارمان گذشت، دیدم رنگ‌های به کار رفته در بنا خیلی زیادند. حتی چندبار با خودم گفتم خدا خانه نقاش قبلی این عمارت را آباد کند! چطور این همه رنگ را اینجا کار کرده؛ ما می‌خواهیم فقط کار مرمت چند جای کوچک را انجام بدهیم این همه طول کشیده، حالا نقاش قبلی برای رنگ‌آمیزی چند روز وقت صرف کرده؟
برای مرمت کوشک ما از 12 - 13 رنگ استفاده کردیم، همه این رنگ‌ها را ساختیم؛ مثلاً قهوه‌ای در چند رنگ و چند پایه مختلف بود. یا گلبهی هم همین طور. شاید همین سختی کار باعث شده بود دو سه نفری که قبل از ما برای مرمت دعوت شده بودند، با دیدن جزئیات نقاشی‌ها و رنگ‌های داخل ساختمان بی‌خیال ادامه کار بشوند و بروند.

سعی می‌کنم تا جایی که می‌شود مسائل کاری را به خانه نیاورم؛ همیشه وقتی وارد خانه می‌شوم عین یک خانم خانه‌دار رفتار می‌کنم


جعبه ابزار جادویی من

هر کسی در کار خودش به وسیله‌ای وابسته است و با یک چیزهایی کارش را راه می‌اندازد؛ من هم برای خودم یک جعبه ابزار دارم؛ بهتر بگویم یک کیف ابزار که پر است از وسایلی که با آنها کار می‌کنم؛ مثل وودبراش، کاردک، لیسه، مقار، متر، طراز لیزری و... این کیف ابزار همیشه همراهم است، بعضی وقت‌ها سنگین‌تر است دودستی برمی‌دارم بعضی وقتها وسیله‌هایش را کمتر می‌کنم یکدستی برمی‌دارم. اما بدون این کیف جایی نمی‌روم. این جعبه ابزار، فوت جادویی کار من است.
بجز این یک لباس کار سفید هم دارم که البته دیگر سفید نیست؛ رنگین کمانی از رنگ است. سرجیب‌ها، سر آستین‌ها و...همه جایش پر از رنگ شده.


در دکوراسیون نظر مشتری مهم است

با اینکه بیشتر دوست دارم شاخه فعالیتم همین کارهای هنری باشد، اما به عنوان طراح دکوراسیون منازل هم کار می‌کنم. در این مواقع وقتی برای اولین بار به خانه مشتری می‌روم، نگاه می‌کنم ببینم سلیقه مشتری‌ام چیست؟ سبک کلاسیک را می‌پسندد یا طرفدار سبک مدرن است؟
درست است که من طراحی دکوراسیون خانه را به عهده دارم اما بالاخره او قرار است که در این خانه زندگی کند و نظرش واقعاً مهم است، باید با این فضا بخوبی ارتباط بگیرد و احساس راحتی و آرامش داشته باشد، این احساس راحتی و آرامش در فضایی که با سلیقه اش جور نیست به دست نمی‌آید. بعد از اینکه با سلیقه و علائق مشتری آشنا شدم، به وسیله‌ها و مبلمان منزلش نگاه می‌کنم. اگر قرار نیست مبلمان را تغییر بدهد و می‌خواهد از همان‌ها استفاده کند باید به جزئیاتشان دقت کنم، به اینکه در چه سبکی هستند. بر اساس آنها دیوارها، سقف و قاب دروپنجره‌ها را طراحی می‌کنم. به اضافه اینکه رنگ‌ها را متناسب با لوازم منزل، پرده، تابلو‌ها و... انتخاب می‌کنم.
با اینکه از قدیم می‌گویند کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد اما خوشبختانه این ضرب‌المثل در مورد من مصداق پیدا نمی‌کند. چون برای دکوراسیون خانه خودم هم وقت زیادی گذاشته‌ام. مثلاً چند وقت پیش کابینت‌هایم را پتینه کردم. نکته جالب اینجا بود که کابینت‌هایم را عوض نکردم همان قبلی‌ها بودند اما اینقدر با این کار ظاهرشان تغییر کرد و زیباتر شدند که خیلی‌ها فکر می‌کردند کابینت‌ها را عوض کرده‌ام. یا اینکه دیوار پشت تلویزیون را رنگ دکوراتیو زدم و ظاهر بهتری پیدا کرد. حتی سرویس‌‌خواب خودمان را هم پتینه کردم و فوق‌العاده هم زیبا شد.


برای کارهای خانه هم وقت می‌گذارم

سعی می‌کنم تا جایی که می‌شود مسائل کاری را به خانه نیاورم؛ همیشه وقتی وارد خانه می‌شوم عین یک خانم خانه‌دار رفتار می‌کنم، طوری که اگر کسی من را ببیند فکر می‌کند اصلاً شاغل نیستم اینقدر که برای کارهای خانه وقت می‌گذارم و همیشه همه چیز سر جای خودش است. کلا کارهای خانه و آشپزی را دوست دارم و اینکه چطور این کارها را انجام می‌دهم برایم مهم است. به دکور غذا و میزی که می‌چینم اهمیت می‌دهم، به اینکه وقتی میز می‌چینم همه چیز با سلیقه کنار هم چیده شده باشند.

از مد خوشم نمی‌آید، بالطبع طرفدار مد هم نیستم. به نظرم هر کسی باید رنگی را که بیشتر به رنگ پوست و تیپ و ظاهرش می‌آید بپوشد تا اینکه تابع مد باشد

بجز این چون دوست دارم هرچیزی که با دست خودم خلق می‌کنم با دیگر چیزها متفاوت باشد، سعی کنم غذاهایم را با رعایت کوچکترین چیزها و جزئیات زیبا کنم. مثلاً غذا شاید یک کشک و بادمجان معمولی باشد که همه درست می‌کنند اما دیزاین این کشک و بادمجان می‌تواند شبیه یک تابلوی زیبا و پر از گل باشد. درحقیقت همیشه غیر از عطر و بوی غذا که اشتهابرانگیز است و برای منحصر به فرد شدنش از ادویه‌های مختلف استفاده می‌کنم، برای ظاهر غذا هم وقت می‌گذارم. حتی این سلیقه را وقتی که ظرف میوه را می‌چینم هم به کار می‌برم. میوه‌ها با آن ترکیب رنگی فوق‌العاده‌شان می‌توانند در کنار هم به یک تابلوی زیبا روی میز تبدیل شوند. به خاطر همین همیشه میهمان‌های من می‌دانند که وقتی به خانه ام دعوت می‌شوند باید منتظر دیدن چیزهای جدید باشند.


تابع مد نیستم

از مد خوشم نمی‌آید، بالطبع طرفدار مد هم نیستم. به نظرم هر کسی باید رنگی را که بیشتر به رنگ پوست و تیپ و ظاهرش می‌آید بپوشد تا اینکه تابع مد باشد و هم چیزی را بپوشد که زیباترش نمی‌کند و هم از نظر اقتصادی به خرج می‌اندازدش. مثلاً شاید یک مانتویی را بپوشم که ۱۰ سال پیش خریده‌ام، اما الان همین مانتو را وقتی می‌پوشم خیلی‌ها می‌پرسند از کجا خریدی ؟ چقدر زیباست و... در صورتی که اصلاً این مانتو روی مد نیست.
خیلی وقت‌ها هم پیش آمده لباس‌هایم را با وسایل ساده‌ای تزئین کرده‌ام و به قولی ظاهرشان را جدیدتر کرده‌ام. مثلاً تمام لباس‌های شبم را با منجوق و اکلیل تزئین می‌کنم. دلم می‌خواهد هر چیزی که درست می‌کنم به نوعی سلیقه من در آن به کار رفته باشد و امضای من پای آن کار باشد. حالا چه کار هنری باشد چه کار خانه و آشپزی. (مینا مولایی/ بانو)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
زهرا از همدان
Iran, Islamic Republic of
۱۷:۱۲ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۵
۰
۰
لذت بردم از خوندن این پست! هی داشتم می گفتم این چه تابلوییه كه با بادمجان و... تیتر عالی بود!

نیازمندی ها