دوست دارم «خونه مادربزرگه 3» را بسازم

در این برنامه زمانی که نوبت به بخش مهمان رسید ابتدا حاضران شروع به خواندن ترانه تیتراژ مجموعه عروسکی خونه مادربزرگه کردند و در ادامه برومند به عنوان مهمان وارد استودیو شد.

به گزارش جام‌جم، این کارگردان در ابتدا گفت: فرشته‌ها که فقط زن نیستند مرد هم هستند. من سرما خورده بودم و حالم خوب نبود، اما چون قول داده بودم سعی کردم امشب خوب شوم تا بتوانم به برنامه شاد و مفرحی خندوانه که همه در آن شاد و خندان هستند، بیایم.

وی درباره کارهای تازه‌اش توضیح داد: دو سه کار هست که روی آن فکر می‌کنیم و متن می‌نویسیم. این کارها برای تلویزیون است. من تلویزیونی‌ام و تلویزیون را دوست دارم، چون در این رسانه بی‌واسطه با مردم حرف می‌زنم گاهی خدا را شکر می‌کنم که وقتی جوان و تازه کار بودم، اشتباهات بزرگی نکردم که حالا پشیمان باشم.

در ادامه رامبد جوان از خونه مادربزرگه نام برد و برومند درباره این کار توضیح داد: مردم خاطرات زیادی از این مجموعه دارند و هنوز هم بعد از گذشت سال‌ها آن را دوست دارند. به عقیده من افرادی که برای تلویزیون کار می‌کنند مسئولیت سنگینی دارند و باید آثاری بسازند که مردم را جذب کرده و اوقات خوبی را برای آنها فراهم کند.

کارگردان شهر موش‌ها در پاسخ به این پرسش که تا کنون چند عروسک با کارهایش خلق کرده،‌ توضیح داد: نشمردمشان. البته هیچ‌وقت یک نفر نمی‌تواند به تنهایی یک اثر را خلق کند و همکاران زیادی در به وجود آمدن این عروسک‌ها سهم داشته اند و من فقط هدایتشان کردم یا متن اولیه را به آنها دادم. شاید بیش از ۲۰۰ عروسک در کارهای من بوده‌اند که بعضی‌هایشان معروف‌ترند.

خود من مخمل خونه مادربزرگه را خیلی دوست دارم. اصلا از بین کارهایم علاقه عجیبی به خونه مادربزرگه دارم و تمایل دارم فصل سوم این مجموعه را هم بسازم و رامبد جوان هم گویندگی یکی از عروسک‌ها را به عهده بگیرد.

برومند در برنامه خندوانه به خانواده‌اش هم اشاره کرد و گفت: ما چهار خواهریم و دو برادر. من فرزند سومم و بسیار بازیگوش بودم. پرتحرک بودم و بیشتر اوقات در کوچه بازی می‌کردم، از درخت بالا می‌رفتم و کارهای پسرانه می‌کردم. البته بازی‌های دخترانه را هم دوست داشتم در قابلمه‌های کوچک کته درست می‌کردم.

کارگردان قصه‌های تا به تا در پاسخ به این‌که دلتان برای چه کسی تنگ شده است، گفت: آنهایی که از دنیا رفته‌اند، مثل پدرم و مادرم یا آقای مرتضی احمدی و کامبیز صمیمی مفخم. امسال عید زنگ زدم خانه آقای احمدی، صدایشان روی پیغامگیر بود. امیدوارم جای منش و معرفت و کردار او خالی نباشد. سعی کنیم مرام او را ادامه دهیم و یادمان باشد چه انسان بزرگوار و بی‌عقده‌ای بود.