رئیس جمهوری در اجلاس سران کشورهای آسیا – آفریقا:

توافق نهایی باید تضمین کننده لغو همه تحریم‌های اقتصادی باشد

شش دهه پس از آن‌که دولت‌های دارنده تقریبا نیمی از جمعیت جهان دور هم جمع شدند تا در نشستی که بعدها «کنفرانس باندونگ» خوانده شد، جنبش غیرمتعهدها را در اعتراض به چالش آن زمان جهان دوقطبی پایه گذارند، امروز هنوز کشورهای قربانی بازی‌های فرامنطقه‌ای قدرت‌های بزرگ به‌دنبال دفاع از حقوق خود در مقابل کشورهایی هستند که ادعای نمایندگی «جامعه بین‌المللی» را دارند.
کد خبر: ۷۹۰۷۲۴
پیام حضور تهران در کنفرانس باندونگ

کنفرانس باندونگ که کنفرانس آسیایی ـ آفریقایی و کنفرانس آفریقا و آسیا نیز نامیده شده، همایش بزرگی در سال ۱۹۵۵ میلادی بود که 29 کشور جهان در شهر باندونگ اندونزی آن را برگزار کردند. بیشتر کشورهای شرکت‌کننده کشورهایی تازه‌استقلال‌یافته بودند و اهداف این همایش، پیشبرد همکاری‌های اقتصادی و فرهنگی میان آسیا و آفریقا و ضدیت با استعمارگرایی و همچنین استعمار نو توسط «ایالات متحده» و «اتحاد جماهیر شوروی» بود. یعنی همان دو کشوری که در چارچوب مدل جهان دوقطبی، جنگ سردی را به‌منظور تقسیم کشورها به دو بلوک «شرق» و «غرب» آغاز کرده بودند. این کنفرانس فرصتی شد تا بعدها، کشورهای دیگری به آن پیوسته و جنبشی را تشکیل دهند که امروز به‌عنوان «جنبش عدم تعهد» شناخته می‌شود.

احترام به استقلال کشورها؛ دغدغه‌ای 60 ساله

60 سال قبل، کشورهای حاضر در کنفرانس باندونگ، اهدافی را به‌عنوان مانیفست سیاسی خود مورد تاکید قرار دادند که به ‌نظر می‌رسد امروز نیز همچنان از اولویت‌های جهانی است.

«احترام به حقوق اساسی انسانی و اصول منشور ملل متحد، احترام به حاکمیت و تمامیت سرزمینی همه ملت‌ها چه کوچک و چه بزرگ، به رسمیت شناختن برابری همه نژادها و ملت‌ها، خودداری از دخالت یا مداخله در امور داخلی کشورهای دیگر، احترام به حق هر ملت در دفاع مشروع فردی یا جمعی مطابق منشور ملل متحد، خودداری از تجاوز یا تهدید به تجاوز با استفاده از زور علیه تمامیت سرزمینی یا استقلال سیاسی هر کشور، خودداری از ترتیب دادن قراردادهای دفاع جمعی برای خدمت به منافع خاص هریک از قدرت‌های بزرگ و نیز خودداری از اعمال فشار به هر کشور توسط کشور دیگر، حل اختلافات بین‌المللی از طریق صلح‎آمیز ازجمله مذاکره، آشتی، داوری یا رسیدگی قضایی و نیز راه‌های دیگر صلح‎آمیز به انتخاب طرفین اختلاف مطابق با منشور ملل متحد، ارتقای همیاری و منافع متقابل، احترام به عدالت و تعهدات بین‌المللی»، ده هدف مهم کشورهای حاضر در کنفرانس باندونگ را تشکیل می‌داد و هنوز هم به‌نظر می‌رسد بخش مهمی از این اهداف معطل وجود اراده‌ای برای تحقق است.

بااین‌که روابط بین‌الملل در شش دهه اخیر تغییرات بسیاری کرده و مدل جهان دوقطبی فروریخته است، اما چه کسی است که نداند تحولات ناشی از تز «پایان تاریخ» و شکل‌گیری جهان تک‌قطبی، شرایطی را به روابط بین‌الملل تحمیل کرده که تحقق اهداف کنفرانس باندونگ را معطل نگه داشته است.

ایران و تاریخ عدم تعهد

حالا 60 سال پس از برگزاری کنفرانس باندونگ، در این هفته بار دیگر اندونزی میزبان کشورهایی است که دغدغه عدم وابستگی داشته و تلاش می‌کنند پنج هدف جنبش عدم تعهد، یعنی «احترام متقابل به تمامیت ارضی و حاکمیت یکدیگر»، «برابری و منافع متقابل»، «عدم تجاوز به یکدیگر»، «همزیستی مسالمت‌آمیز» و «عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر» را محقق سازند. حسن روحانی، رئیس‌جمهور کشورمان درحالی در این کنفرانس حضور یافته که به ‌نظر می‌رسد این حضور پیامی فراتر از مشارکت معمول و سخنرانی‌های سیاسی دارد؛ پیامی که برای تحلیل آن باید مختصات دیروز و امروز جهان را بررسی کرد.

تهران از 1955 که اولین کنفرانس باندونگ برگزار شد، تا به امروز یکی از مهم‌ترین محورهای جنبش عدم‌تعهد و همکاری‌های جهانی فارغ از وابستگی به قدرت‌های بزرگ بوده که این مهم، بیشتر ناشی از موقعیت ژئوپلتیک ایران و قرار داشتن در کانون رقابت‌های سیاسی بوده است. هرچند در زمانی که رژیم پهلوی نمایندگی دیپلماتیک کشورمان در فرآیند منازعات بین‌المللی را در اختیار داشت، نزدیک بودن تهران به بلوک غرب، استقلال سیاسی کشورمان را تهدید می‌کرد، اما چه واشنگتن و چه مسکو حتی در اوج همین وابستگی‌ها به یاد می‌آوردند که تهران چه در جریان جنگ جهانی اول و چه همزمان با جنگ جهانی دوم بی‌طرفی خود را حفظ کرده و حاضر نشده بود مانند همسایه عثمانی یا مهمانان ناخوانده‌ای چون روس و انگلیس در خاورمیانه، گام در مسیر جنگ بگذارد.

همین سابقه باعث شد تا باوجود تلاش پهلوی دوم برای نزدیکی به بلوک غرب، ایالات متحده همواره با دیده تردید به ایران نگریسته و تلاش کند تا از طریق سازوکار وابستگی که در نظریات مشهور به «وابستگی جنوب به شمال» صورت‌بندی شده، از خام‌فروشی اقتصادی ایران، فرصتی برای ایجاد بازاری پرسود برای کارخانجات اسلحه‌سازی خود بسازد و هیچ‌گاه به کشورمان اجازه ندهد «توسعه» را جایگزین «رشد» در برنامه‌ریزی‌های بلندمدت خود کند.

این 120 کشور و آن 5 دولت!

این البته فقط تهران نبود که در ازای نزدیک شدن به بلوک غرب، تنها به امتیازات حداقلی در حوزه خرید مظاهر مدرنیته محدود شده بود، زیرا همه 120 کشوری که امروزه «غیرمتعهد» نامیده می‌شوند، تجربه مشابهی از همسویی با ابرقدرت‌های وقت جهان یعنی آمریکا یا شوروی را داشتند و بخوبی می‌دیدند که پنج کشور عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد، چگونه از ادعای نمایندگی جهان برای تامین منابع قدرت خود استفاده می‌کنند.

در چنین شرایطی، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، معادلات قدرت‌های بزرگ در ارتباط با کشورمان را برهم زد و نشان داد که چگونه «ملت‌ها» می‌توانند ورای «دولت‌ها»، بر معادلات بین‌المللی اثر بگذارند. قدرت‌های بزرگ که تا پیش از به راه افتادن جنبش انقلاب‌های مردمی، تنها به برخی مبارزه‌های استقلال‌طلبانه محدود عادت کرده و معمولا در جهت منافع خود با خروج از کشورها و دفاع از دولتی دست‌‌نشان‌ده، خواست عمومی در کشورهای مستعمره را مدیریت می‌کردند، پس از پیروزی انقلاب در ایران، با یکی از کم‌نظیرترین تحولات بین‌المللی روبه‌رو شدند؛ تحولی که نشان می‌داد یک ملت می‌تواند با تغییر نظام سیاسی، نقشی تازه در عرصه تحولات سیاسی برای خود رقم بزند.

چنین بود که پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر جهت دیپلماتیک تهران در تعریف نسبت خود با بلوک شرق یا غرب، هویتی تازه به غیرمتعهدهایی بخشید که سرخورده از دخالت‌های قدرت‌های بزرگ بودند. بدیهی بود که در برابر این انگیزه‌بخشی، بازیگران مدعی فشارها بر تهران را چنان کنند که دیگر ملت‌ها از پیروی از الگوی تهران دست بردارند. به‌ راه انداختن جنگ «جنوب ـ جنوب»، علیه کشورهای منطقه، به‌کار بردن ابزار تحریم علیه یک عضو جامعه بین‌الملل برخلاف همه ادعاهای «بازار آزاد»، نبرد تبلیغاتی، دخالت نظامی مستقیم و تهدید امنیتی از طریق حمایت از گروه‌های تروریستی، همه برگ‌هایی بود که علیه تهران به‌کار گرفته شد، اما....

می‌توان غیرمتعهد ماند و به توسعه رسید

سه دهه است که غیرمتعهدها شاهد دست و پنجه نرم‌کردن تهران با مشکلاتی هستند که بازیگران هوادار جنگ تک‌قطبی برای تثبیت نظریه «وابستگی جنوب به شمال» در مسیر توسعه تهران ایجاد کرده‌اند.

فرجام همه این فشارها، امروز در جریان مذاکرات هسته‌ای ایران با شش کشور مدعی نمایندگی جهان و در کنار آن، دیپلماسی فعال دفاعی تهران در مسکو قابل مشاهده است. آنچه در یک هفته اخیر از حضور موثر تهران در مسکو و اثرگذاری بر مسیر شانگهای و شکل‌دهی به اتحادی نظامی میان «تهران ـ مسکو ـ دهلی و پکن» تا گفت‌وگوهای هسته‌ای این روزها در وین رقم خورد، همه و همه نشان می‌دهد که هم می‌توان غیرمتعهد ماند و هم مدعیان پایان تاریخ و سلطه همیشگی بر جهان را به پای میز مذاکره کشاند و از شکاف‌های داخلی برای دفاع از حق استقلال ملی استفاده کرد. این‌که تهران شاید برای اولین بار در آستانه خروج از فصل هفتم منشور سازمان ملل آن هم با استفاده از ابزار «مذاکره برابر» قرار گرفته است، یک پیام مهم برای کنفرانس باندونگ و جنبش غیرمتعهدها دارد و آن این‌که تنها جاده توسعه، «وابستگی» نیست.

در همین راستا، اگرچه تهران بیش از سه دهه است که بر همکاری‌های «جنوب ـ جنوب» و ضرورت حفظ استقلال کشورها و عدم بازی در زمینی که قدرت‌های بزرگ طراحی کرده‌اند، تاکید می‌کند، ولی امروز با توجه به دستاوردهای دیپلماتیک کشورمان و شکست پروژه منزوی‌سازی تهران، صدای دعوت ایران به الگوی «جهان چندقطبی» در روابط بین‌الملل و تقویت مناسبات منطقه‌ای و همکاری‌های اقتصادی، امنیتی و سیاسی میان ملت‌ها رساتر از هر زمان دیگری است و برای همین است که 60 سال پس از اولین کنفرانس باندونگ، هنوز هم می‌توان به تحقق اهداف دهگانه این نشست بین‌المللی امیدوار بود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها