نگاهی به فیلم «ساکن طبقه وسط»

شهاب معلق در کهکشان سینما

ساکن طبقه وسط؛ یک «هامون» ناقص، اما امروزی

درونگرا مثل آقای حسینی

می‌دانید که نظر صفحه رَنگ و رِنگ درباره تفریحات شما چیست؟ اگر نمی‌دانید با زبانی صریح تکرار می‌شود که بهترین تفریح ممکن شما در این کشور ـ دست‌کم از نظر این صفحه ـ سر زدن به اماکن هنری و فرهنگی مثل نمایشگاه، تئاتر، موزه و البته از همه در دسترس‌تر سینماست. دلایل این نظر هم روشن، ملموس و قابل محاسبه است.
کد خبر: ۷۳۵۴۶۶
درونگرا مثل آقای حسینی
سینما رفتن اکنون و با توجه به همه جوانب تراژیک اقتصادی فرد و خانوار و دیگر عوامل، اعم از شهری، محیطی و فرهنگی و... ارزان، قابل دسترس، تقریبا همیشگی و پر از تجربه‌های تازه و سالم است. تفریحی که با سکوت و تمرکز، شما را ابتدا از جهان پر حرف و البته بی‌ثمر بیرون می‌آورد، و با داستان، تصویر و تمهیدات مختلف، دنیایی جدید پیش چشمتان باز می‌کند. این جهان ساخته سینما، هر چقدر هم که در فیلمی ضعیف متبلور شود، اگر به مرز تحمل‌ناپذیری نرسد، باز هم تجربه‌ای تازه و روایت یک ایده درباره زندگی است که شاید نشناسید و درک نکرده باشید. در هر حال شخصیت‌ها و موقعیت‌های خاص، دیالوگ‌ها و مکان‌هایی بخصوص، به شما معرفی می‌شود که دلنشین و دوست داشتنی بودن، یا تأمل برانگیز و اثر گذار بودن یکی از آنها هم می‌تواند یک روز آدم را عوض کند. برای همین است که باوجود بیشتر بودن فیلم‌های بد به نسبت فیلم‌های خوب، باز هم هنگام پخش تیتراژ می‌توان هیجان داشت.

من این حال را به شما پیشنهاد می‌کنم. با دیدن فیلمی که شبیه کم دارد و با وجود این‌که با قاطعیت نمی‌توان آن را فیلم خوبی دانست، اما لحظات متعدد جذاب و متفاوتی در خود نهفته دارد. فیلمی که می‌توانست بهتر باشد یا می‌شد بدتر از این شود، اما تجربه اش در آن چیزی که اینک اکران شده، آدم را جذب می‌کند و موقعیت و چالشی را نشان می‌دهد که کمتر کسی قدرت بیان و جسارتش را دارد که واردش شود و درباره اش فیلمی بسازد.

«ساکن طبقه وسط» اولین ساخته سینمایی بازیگر با سلیقه این روزهای سینمای ایران، شهاب حسینی است. فیلم در نگاهی کلی دارای همان حضور متفاوت و توجه برانگیز حسینی به عنوان یک بازیگر است. حضوری که همواره در پس یک بازی خوب، تلاش می‌کند شخصیتی را بسازد و درونیات او را نمایش دهد. این حال و هوا نوعی درونگرایی ذاتی را به حسینی بخشیده که در اولین ساخته او هم منعکس است.

ساکن طبقه وسط داستان فیلمنامه‌نویس ورشکسته‌ای است که شکست‌هایش در زندگی حرفه‌ای و خصوصی از یک سو و تلاشش برای یافتن پایانی مناسب برای فیلمنامه عاشقانه جدیدش از سوی دیگر او را به یک نوع سرگشتگی و جستجوی مشوش فردی کشانده است. داستان این کشمکش درونی و وجودی، منجر به تخیلات و توهمات مختلفی در شخصیت اصلی شده است که در طول فیلم شاهد این توهمات و سرگشتگی سلوک وار اما آشفته او هستیم. حسینی تازه به یک آپارتمان جدید نقل مکان کرده است و با همسایگانش بدون این‌که آنها را ببیند ارتباطی موسیقایی دارد. از سویی از طبقه زیرین سَبکی از موسیقی را می‌شنود و از طبقه بالای ساختمانی که در آن ساکن است سَبکی دیگر به گوشش می‌رسد. این دو نوع موسیقی و ساکنان آن دوطبقه، نمادی از سرگشتگی و اقامت نامتعین و بینابینی شخصیت اصلی فیلمنامه در جهان است.

ساکن طبقه وسط متکی بر شخصیت مرکزی و تک‌گویی او و حضور گذرای آدم‌ها در زندگی‌اش است. فیلم در صحنه‌ها و سکانس‌های کوچک و دیالوگ‌های گذرایی شکل می‌گیرد که بیشتر دلالت‌هایی نمادین و صریح به موضوع اثر و وضع و حال شخصیت دارند. بر روایت محمد هادی کریمی به‌عنوان نویسنده فیلمنامه و کارگردانی شهاب حسینی می‌توان نقدهای زیادی وارد کرد. گاه فیلم به سمت شعار می‌رود و برخی صحنه‌ها پخته کارگردانی نشده‌اند، اما این خود ناشی از توقع بالایی است که خود فیلم برای مخاطب خود ایجاد می‌کند. فضای سنگین اثر در عین سرگرم کنندگی و ریتم مناسب و شخصیتی درونگرا و جذاب، کل کار را دارای قابلیتی کرده که چیزی بهتر را تماشاگر از آن طلب می‌کند. اما همان بستر و فضا در همین شکل ناکامل، تجربه‌ای است که بر پرده سینما دیدنش تماشاگر را درگیر می‌کند. اتکای جالب فیلم ـ که در فیلم‌های ایرانی کمتر اتفاق می‌افتد ـ به موسیقی انتخابی و فضاسازی از طریق ترانه که به اثر و شخصیت و دغدغه‌هایش هویت بخشیده از نکات مثبت اثر است. ساکن طبقه وسط تصویری از یک هامون امروزی است که گرچه ناقص ارائه شده، اما تصویری از همان تشویش‌ها را در شکل و ظاهر جامعه امروز و در مراودات و عادات آدم‌های اکنون به نمایش گذاشته است.

چمدان / ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها