امیر سرافراز، شهید سرلشکر ولی ا... فلاحی، حیات پر برکت خود را وقف پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی و رویارویی با دشمنان در مناطق مختلف کشور کرد، در کربلاهای پاوه و سوسنگرد مردانه مقاومت کرد و پرچم مقدس جمهوری اسلامی را به اهتزاز درآورد و چند بار تا یک قدمی شهادت پیش رفت. این شهید فرزانه در روز هفتم مهر سال 1360 پس از عملیات موفقیت آمیز ثامن الائمه (ع) و شکست حصر آبادان در سانحه هوایی سقوط هواپیمای «سی ـ 130» ارتش در حوالی کهریزک به لقاء ا... پیوست. بخشی از زندگی‌نامه این غیور​مرد ایران اسلامی از این قرار است:
کد خبر: ۷۲۲۷۴۲
زندگی​نامه شهید سرلشکر ولی ا... فلاحی

شهید سرلشکر ولی ا... فلاحی در سال 1310 در روستای کولج منطقه طالقان در یک خانواده متدین تولد یافت. پدر و مادر به خاطر عشقی که به ساحت امیر مؤمنان (ع) داشتند، نام اولین فرزند را «ولی​ا...» نهادند. ولی ا... تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در زادگاه خود فرا گرفت. در نوجوانی، در کار کشاورزی و دامداری و آبیاری مزرعه به پدر کمک می‌کرد و شب‌ها را به خواندن درس‌های خود می‌گذراند. در سال 1327 با تشویق پدر و مادر به منظور کسب دانش و پیمودن مدارج ترقی به تهران عزیمت کرد و تحصیلات خود را در دبیرستان نظام ادامه داد. پس از دریافت مدرک دیپلم طبیعی وارد دانشگاه افسری شد و در سال 1333 با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شده و به سمت فرمانده گروهان در نیروی زمینی لشکر 92 زرهی خوزستان مشغول به خدمت شد.

زنده یاد فلاحی، به دلیل داشتن نبوغ فکری و نیز استعداد فوق​العاده‌ای که در دوران خدمت از خود نشان داد، در سال 1337 به عنوان مدرس به دانشکده فرماندهی و ستاد تهران انتقال یافت. سپس به مدت هشت سال مدیریت بخش آموزش «دافوس» را به عهده گرفت. در سال 1352 به درجه سرهنگ دومی نایل آمد و به دلیل آشنایی با زبان انگلیسی و شناخت اصول روابط بین الملل، به عنوان افسر متخصص به ویتنام اعزام شد، تا در چارچوب نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد، انجام مأموریت کند. در سال 1353 پس از بازگشت از ویتنام به مدیریت مرکز اکادمیک نظامی دافوس منصوب شد و در مدت کوتاهی توانست افسران کاردان و ورزیده‌ای را تحویل ارتش دهد، که نقش آنان در دوران دفاع مقدس و دفع تجاوز دشمن از میهن اسلامی ایران ستایش برانگیز است.

سرهنگ فلاحی هنگام مدیریت دانشکده فرماندهی و ستاد با تعدادی از افسران آزادی​خواه ارتش همچون شهیدان سید​موسی نامجوی، حسین اقارب پرست، یوسف کلاهدوز که از سیاست‌های رژیم پهلوی ناراضی بودند، آشنا شد و در جلسات هفتگی آنان شرکت کرد، همچنین با تعدادی از شخصیت‌های سیاسی و مذهبی آن دوره مانند مرحوم آیت ا... طالقانی و مهندس مهدی بازرگان که با سیاست‌های رژیم پهلوی مخالف بودند در زندان آشنا شد و با آنان همفکری کرد. برخی از بستگان شهید فلاحی نقل کرده‌اند که او از سال 1330 تا 1352 به اتهام داشتن فعالیت‌های سیاسی علیه رژیم شاه چهار بار دستگیر و زندانی شده است.

شهید فلاحی در روز 12 مهر سال 1357 و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به درجه سرتیپی ارتقا یافت و به مقام معاونت فرماندهی مرکز پیاده شیراز منصوب شد، که تا پیروزی انقلاب اسلامی در این سمت باقی بود. در اواخر بهمن سال 1358 کمیته انقلاب ارتش ایشان را به همکاری دعوت کرد، و توسط شهید سپهبد ولی​ا...‌ قرنی رئیس وقت ستاد مشترک ارتش به فرماندهی ستاد نیروی زمینی منصوب شد و بیدرنگ کار بازسازی و انسجام یگان‌های این نیروی قدرتمند را آغاز کرد.

فلاحی که مورد محبت و عنایت امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی قرار داشت، در روز 29 خرداد سال 1359 به سمت جانشینی ستاد مشترک ارتش منصوب گشت. این مسئولیت سنگین در شرایطی به او واگذار شد که بحران سیاسی داخلی و آشوب و نا امنی در کردستان به اوج رسیده بود و از سوی دیگر رژیم عفلقی صدام خود را برای تجاوز گسترده نظامی به ایران اسلامی آماده می‌کرد. فلاحی در نتیجه این اوضاع و تحولات گاهی 2 روز در هفته در ستاد مشترک حضور می‌یافت و در عین حال با تشکیل جلسات فشرده مشورتی و تصمیم گیری، دستورات لازم را برای ایجاد هماهنگی بین ستادهای فرماندهی و یگان‌های مختلف نظامی صادر می‌کرد و فوری به کردستان یا به مناطق مرزی جنوب می‌رفت و در کنار فرماندهان سلحشور هوانیروز و ژاندارمری حاضر می‌شد و رهنمودهای لازم را به آنان ارائه می‌کرد.

دشمنان و مخالفان انقلاب اسلامی به منظور به زانو درآوردن نظام نوپای اسلامی، از نخستین روز پیروزی انقلاب تا هفت ماه پس از آن اغلب شهرها و راه‌های ارتباطی کردستان را تسخیر کردند و قصد داشتند با تسلط بر شهر سنندج کار جدایی این استان را از سرزمین ایران به اجرا بگذارند. هزاران جنگجوی مسلح از احزاب و گروهک‌های ضد انقلاب که از پشتیبانی رژیم بعث عراق برخوردار بودند، در مرداد سال 1358 شهر و پادگان سنندج را به محاصره در آوردند. به همت سایر نیروهای نظامی و انتظامی به فرماندهی شهید فلاحی و با برخورداری از فرمان تاریخی امام (ره) و پشتیبانی ملت، سنندج از لوث وجود عناصر ضد انقلاب پاکسازی می‌شود. پس از بیرون راندن ضد انقلاب از سنندج پیروزی‌های پی در پی نیروهای انقلاب در سایر بخش‌های کردستان ادامه یافت و در عرض دو هفته همه شهرها و راه‌های ارتباطی و نقاط استراتژیک کردستان به تصرف نیروهای مدافع انقلاب درآمد.

این امیر سرافراز با آغاز جنگ تحمیلی، همواره در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل حضور یافت و کوشید میان ارتش، سپاه، بسیج و گروه جنگ‌های نامنظم، انسجام و هماهنگی به وجود بیاورد. زیرا او افسری فعال و عاشق خدمت به میهن و نظام اسلامی بود. سعی می‌کرد تجربیات 30 ساله خود را در طبق اخلاص قرار دهد و همواره خاطر نشان می‌کرد که نیروهای سپاه و ارتش در حال حاضر از درون با یکدیگر ادغام و یکپارچه شده‌اند و در جوار هم به سوی مقصد واحدی در حرکت هستند. او در زمینه ایجاد هماهنگی بین نیروهای مسلح موفقیت‌های چشمگیری به دست آورد. که نمونه بارز آن برگزاری جلسات مشترک بین فرماندهان سپاه و ارتش بود که نقش ارزنده‌ای در توقف پیشروی دشمن متجاوز و پیروزی در عملیات ثامن الائمه (ع) داشت.

مقام معظم رهبری در بیان چگونگی تلاش برای آزادی سوسنگرد و توصیه حضرت امام (ره) برای استفاده از دیدگاه‌های شهید فلاحی فرموده‌اند: «چیزی که (برای آزادی سوسنگرد) خیلی به کمک ما آمد پیغام مرحوم اشراقی داماد امام (ره) بود. ایشان سر شب از تهران با من تماس گرفت و خبرها را پرسید. گفتم: قرار است عملیات انجام شود ولی من دغدغه دارم که ممکن است عملیات انجام نشود، مگر این که امام دستور دهند. ایشان با امام تماس گرفت، و پیغام داد که امام دستور داده‌اند سوسنگرد باید تا فردا آزاد شود و تیمسار فلاحی هم باید مباشر عملیات باشد». (1)

فلاحی در یک سال اول جنگ چنان درخشید که دستاوردهای ارزنده نظامی چشمگیری از خود به یادگار گذاشت. او همیشه به پیروزی می‌اندیشید و این دلواپسی تا لحظه شهادت همراهش بود. او عقیده داشت که: «جنگ به رغم و​جود محاصره اقتصادی و مشکلات داخلی و فشارهای خارجی در دراز مدت به پیروزی منتهی می‌شود. چنین پیروزی قادر است چهره سیاسی و نظامی منطقه را دگرگون کند. این انقلاب حقیقتی و این ملت رسالتی دارد که غیر قابل انکار است. ما باید برای پیروزی تلاش کنیم. پیروزی به همه این مسائل خاتمه می‌دهد و نقطه پایانی به همه این حرف‌ها، مذاکرات، رفت و آمدها، کش و قوس‌ها و شکایت‌ها خواهد بود. پیروزی ما در جنگ نقطه پایانی است به کل این مسائل و بر حقانیت ما». (2)

تیمسار فلاحی در زمینه طرح و اجرای عملیات پیروزمندانه ثامن​الائمه (ع) و هدایت نیروهای عمل​کننده که به شکستن محاصره آبادان انجامید نقش مؤثری ایفا کرد. در روز هفتم مهر سال 1360 پس از حضور در قرارگاه عملیاتی لشکر 77 خراسان در ماهشهر از اسرای عراقی که در این عملیات به اسارت در آمده بودند، سان دید و لشکر 77 را لشکر 77 پیروز ثامن الائمه (ع) نامگذاری کرد. در آن مراسم سرهنگ نامجوی، سرهنگ فکوری حضور داشتند. در شامگاه همان روز به همراه تعدادی از شرکت کنندگان مراسم عازم اهواز شدند و به وسیله هواپیمای حمل و نقل نظامی «سی ـ130» به سمت تهران حرکت کردند. ایشان قصد دیدار با امام خمینی (ره) فرمانده کل قوا و ارائه گزارش عملیات به محضر ایشان را داشت، اما هواپیما قبل از رسیدن به تهران در اطراف کهریزک سقوط کرد و سرلشکر فلاحی و همراهان به دیدار معبود شتافتند و بدین‌سان به جمع دیگر شهدای میهن اسلامی پیوستند.

هوشمندی و ظرافت کاری شهید فلاحی همین بس که در مقاطع حساس بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در بحران کردستان و نیز در دوران دفاع مقدس توانست تصمیمات مدبرانه و قاطعانه خود را با پیوستن به دو نماینده حضرت امام (ره) در شورایعالی دفاع، یعنی مقام معظم رهبری حضرت آیت​ا... خامنه‌ای و شهید دکتر چمران به نمایش بگذارد و سرنوشت جنگ و روند سیاست حاکم بر کشور را دگرگون کند و زمینه عزل بنی صدر را توسط امام فراهم کند. در اوایل انقلاب ارتش انسجام لازم را نداشت، این هوشمندی و ذکاوت شهیدان فلاحی و قرنی و تلاش شبانه روزی سایر افسران و فرماندهان نیروهای سه​گانه مسلح ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در سایه رهبری حکیمانه و خردمندانه امام خمینی اقتدار و انسجام را به ارتش بازگرداندند.

منابع:

1ـ گفت‌ و گوی آیت‌ ا...‌ العظمی خامنه‌ای با برنامه خاطرات جبهه سیمای جمهوری اسلامی ایران در سوم مهرماه 1363. منبع پایگاه اطلاع​رسانی حیات

2ـ ویژه نامه روزنامه اطلاعات، یکشنبه 17 آبان 1360

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها