داعش یک جریان بادکنکی است که در حال ترکیدن است، این گروه ها بسیاری از سران اهل سنت را اعدام کردند... نامه های زیادی از سران اهل سنت وجود دارد که نیازمند وحدت عراق و سیادت تشیع هستند تا از جنایت داعش نجات یابند.
کد خبر: ۷۱۰۴۸۵
داعش به‌ زودی می‌ترکد

سید صادق خرازی، مرجعیت را لنگرگاه امنیت و ثبات عراق امروز دانست و گفت: مرجعیت نقش اسطوره ای در عراق دارد. ثبات و امنیت عراق، ادامه وضع موجود یا بازگشت به گذشته و نفی هرگونه استبداد، نظام استبدادی و دیکتاتوری در اختیار مرجعیت این کشور است.

خرازی، از دیپلمات های باسابقه جمهوری اسلامی ایران است؛ او نمایندگی ایران در سازمان ملل و سفارت ایران در پاریس را تجربه کرده است و با تحلیل بحران امروز خاورمیانه تاکید می کند که عراق به سوی تجریه نمی رود.

در ادامه، متن گفت‌وگوی پایگاه خبری –تحلیلی مشرق با سید صادق خرازی را درباره بررسی وضعیت امروز عراق و سرنوشت گروه تروریستی داعش می‌خوانید:

* منطقه خاورمیانه اگرچه همواره درگیر بحران بوده و همیشه بحران نظامی یا امنیتی داشته اما این بحران ها در یک ماه اخیر شکل جدی تری به خود گرفته است. جنس و شکل این بحران ها به ویژه ظهور گروه داعش -که با هدف تغییر مرزها و تشکیل دولت اسلامی عمل می کند- تغییر کرده است. بعضی از تحلیلگران معتقدند که تشکیل و فعالیت داعش محصول رقابت دستگاه های امنیتی کشورهای منطقه بوده و به دلیل ناسازگاری این گروه با تحولات جهانی و همچنین همسایه های خود، عراق به گورستان آنها تبدیل می شود و نقطه پایان این گروه، عراق خواهد بود؛ برخی دیگر معتقدند این گروه ها یک پدیده مدرن با هدف احیای خلافت اسلامی هستند که با تأکید بر ظاهری هالیودی سعی دارند، چهره القاعده را نداشته باشند. اگرچه در عمل خشونت دارند، اما سعی می کنند، ظاهر خود را خلاف این نشان دهند. کدامیک از اینهاست؟ آیا تشکیل چنین گروه هایی، پدیده ای تاریخی هستند و امروز به شکل داعش و فردا به شکلی دیگر ظهور می کنند و به حیات خود ادامه می دهند؟

خرازی: شما در قالب یک سوال چند موضوع مهم را مطرح کردید که خوب است به صورت مهندسی شده به یک یک آنها پاسخ دهیم تا بتوانیم به عنوان یک مساله و موضوع بحث کنیم. البته هنوز نمی شود به طور قطع درمورد بعضی از مسایل منطقه صحبت کرد. بی تردید خاورمیانه هنوز جایگاه ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و حتی ژئواکونومیک خود را پس از دو قرن اتفاقات بسیار مهم در دوره عصر مدرن سازی و تحولات تکنولوژی حفظ کرده و عناصر و عوامل مختلف و گوناگونی برای این ادعا وجود دارد که چرا خاورمیانه صبح، ظهر و عصرش در حال غروب کردن نیست.

در جهان امروز هر کسی به دنبال قدرت و نظام سلطه است تا سهمی از مسایل خاورمیانه در دستش داشته باشد، علت این مساله چند موضوع به هم پیوسته و به هم پیونده خورده است، اولا خاورمیانه زادگاه تمدن های بزرگ جهانی است. پدیده هر تمدن و دینی در خاورمیانه کلید خورده است. زادگاه و جایگاه ادیان ابراهیمی، دین حضرت موسی(ع)، دین حضرت عیسی(ع)، دین پیامبر بزرگوار اسلام(ص) و همه ادیان دیگری که در کتب مقدس یا کتب عهد قدیم وجود دارند، در خاورمیانه بوده است.

تمدن های بزرگ که هر یک دارای یک نقش تاریخی هستند در خاورمیانه بوده است؛ مانند تمدن مسیحی، کارگرها، ایران، تمدن اسلامی، تمدن مصر و روم باستان و همچنین تمدن یونان، همه دست به دست هم داده و این منطقه را از مناطق دیگر دنیا جدا کرده است؛ این منطقه، منطقه اروپای شمالی و مرکزی نیست که تاریخ آن از هزار و چند صد سال بیشتر عبور نمی کند.

خاورمیانه منطقه ای است که در آن همه تمدن ها و ادیان نقش داشته اند و زادگاه تفکر، تعمیق و تکمیل تمدن تاریخ بشر است. ما در چنین جایی قرار داریم، اما دو قرن است که این تحولات از زندگی اجتماعی مردم به تحولات سیاسی روی کرده و 3-4 دهه است که مسایل خاورمیانه با نفوذ اسراییل وجه امنیتی به خود گرفته و امروز تمام مسایل، نگاه ها، بحران ها و موضوعات جدید در خاورمیانه همه ریشه امنیتی یا نظامی یا میلیشیا دارد، این امر واقعیتی است که ما شاهد آن در مرکز تحولات خاورمیانه هستیم، چنین فرضیه ای را نمی توانیم نادیده بگیریم که سیستم های امنیتی و اطلاعاتی برای سهم بیشتر خودشان و برای رفع خطر از درون خودشان در حال صادر کردن خطر هستند.

نحله ها و نهضت های فکری یا امنیتی یا سیاسی که در قالب نهضت های معاصر اسلامی شکل می گیرند و هیچ اصول، پایه و عقبه ای ندارند، در واقع مانند جماعت اسلامی، جماعت مسلمین و گروه های رادیکال اسلامی نیست و دارای یک عقبه امنیتی و اطلاعاتی هستند؛ حتی خود کسانی که این نطفه های ناسازگار، نا بسامان و خطرناک را تولید کرده اند، امروز خودشان مخاطب اصلی حملات آنها قرار گرفته اند. عربستان سعودی با اینکه در شکل گیری سیستم اطلاعاتی و امنیتی داعش نقش داشته و قطر نیز به عنوان پشتوانه عظیم مالی نقش داشته و هنوز هم نقش دارد، نگران خطرات این گروه ها برای خودشان هستند. آمریکایی ها روزهای اول نسبت به این گروه تروریستی بی تفاوت بودند، اما امروز می دانند که داعش می تواند از القاعده خطرناک تر باشد.

از نظر من عراق به سمت تجزیه شدن پیش نمی رود. من چند سفر به عراق داشتم و عشایر عراق را خوب می شناسم، اقوم و عشایر عراق از کرد، مسیحی، سنی و شیعه تنها سهمشان را می خواهند، اگر سهمشان از قدرت و منابع به معنای واقعی داده شود، چه دلیلی دارد، خواهان جدایی باشند.

اروپایی ها نیز ابتدا نسبت به داعش و خطرات آنان بی تفاوت بودند و اکنون متوجه شده اند این گروه به طور عجیبی در اروپا در حال یارگیری است لذا داعش در کوتاه ترین زمان ممکن از یک پدیده رقیب به یک پدیده خطرناک بسیار ناسازگار و بحرانی تبدیل شده است. خطرات این گروه چنان است که چندی پیش شورای امنیت سازمان ملل بیانیه محکومیت بین المللی داعش را صادر کرد چرا که مواضع و جنایاتی که این گروه دارد، روی تاریخ را سیاه کرده است.

عراق، سوریه و لبنان از پس این بحران بر می آیند و می توانند آن را حل کنند اما می توان گفت داعش در آینده تهدید و خطر بزرگی برای آمریکایی ها و سایر کشورهای حامی این گروه تروریستی خواهد بود.

با این حال من آینده ای برای داعش نمی بینم، داعش یک جریان حباب بادکنکی است که در حال ترکیده شدن است و مدام ترکیده می شود. این گروه ها بسیاری از سران اهل سنت را اعدام کردند. امروز نامه های زیادی از سران اهل سنت وجود دارد که خواهان و نیازمند وحدت عراق و سیادت تشیع هستند تا از جنایت داعش نجات یابند. در دفاتر بیوت علما در عراق، اعم از مجلس عراق، خاندان آیت الله حکیم و آیت الله سیستانی نامه های زیادی از سران قبایل و عشایر سنی و کرد وجود دارد که خواستار این هستند که در این وضعیت که داعش بسیار خطرناک عمل می کند، اهل شیعه به دادشان برسند. عراق تحولات استراتژیک بسیاری را در دو هفته گذشته داشته است، رییس جمهور، نخست وزیر، رییس مجلس و دولت آن تعیین شد و یک فضای جدیدی در عراق به وجود آمده است. من برداشتم این است که به زودی تحولات بسیار بزرگی در عراق علیه این جریان تروریستی به وجود خواهد آمد.

* چه تحولاتی را در آینده شاهد خواهیم بود؟

خرازی: به نظر من این گروه های تروریستی نابود می شوند. عملیات و رفتار آنان کاملا مشخص است. آنها افراد یک منطقه را تخریب می کنند و در میان آنها وحشت و ترور ایجاد می کنند و پس از آن به منطقه ای دیگر می روند. البته داعش از اختلافات درون عراق و اشتباهات استراتژیکی این کشور بسیار استفاده کرد.

در این میان بزرگترین مسوولیت تاریخی به نوری مالکی برمی گردد، مالکی در روزهای آخر حضور خود در قدرت، بسیار ضعیف عمل کرد، خانواده اش در مسایل عراق دخالت کردند و مالکی در حد جنون قرار گرفته بود. شاید فرمان عقب نشینی ارتش در موصل را فرزند نوری المالکی صادر کرد که این برای عراق بسیار گران تمام شد اما به نظر من داعش ماندگار نخواهد بود.

* اما این گروه خود را بازتولید می کنند. نمی توانیم بگوییم روزی به طور کامل حذف خواهند شد. کار تحلیل گران پیش بینی نیست، اما حداقلش این است که بتوانند آینده را حدس بزنند و متناسب با آن سیاستگذاری کنند...

خرازی: در این زمینه چند نگاه وجود دارد. یکی اینکه داعش زمامدار خلافت اسلامی در عراق و شامات می شود که اینطور نمی شود. عده ای می گویند داعش به عنوان یک گروه تروریستی حیات خود را به طور مخفی ادامه خواهد داد که این مساله طبیعی است. به هر حال گروه های تروریستی دیگری به غیر از داعش هم در دنیا هستند که دارای ثروت هستند و مورد حمایت بعضی از سیستم ها قرار می گیرند.

بزرگترین و مهم ترین حرکت سیاسی در یک قلمرو جغرافیایی دو عنصر ثبات و ادامه حیات است، این دو در مورد داعش، غیرقابل تصور و تحقق است چون مردم بزرگترین مخالفان امروز داعش شده اند. زمانی داعشی ها با رهبران عشایر -که از اختلافات و نا بسامانی های درون عراق خسته شده بودند- ملاقات کردند و قرارهایی میان آنها صورت گرفت، اما پس از اینکه داعش از این قوم به عنوان ابزار استفاده کرد، مخالفت و دشمنی عشایر و همه مردم عراق را با خود همراه ساخت. امروز خود آمریکایی ها بیشتر از همه با این گروه تروریستی مشکل دارد.

* بعد از حمله آمریکا به عراق و سقوط صدام، همه از عراق نوین صحبت می کردند، اما در طول 12 سالی که از سقوط صدام می گذرد و 8 سال آن دوره آقای مالکی بوده است که چهار سال آخرش هم با کمک کردها بر سر کار مانده بود، عراق هیچ پیشرفتی از نظر اقتصادی، امنیتی، معیشتی و رفاهی نکرده است و همین مساله هم یکسری نارضایتی هایی را به وجود آورده بود. اکنون رییس جمهور و نخست وزیر هم تغییر کرده اند و تقریبا می توان گفت یک جمع معتدلی حضور دارند. کردها هم از ادعای اعلام همه پرسی و استقلال کردستان تا حدودی کوتاه آمدند و منصرف شدند. فکر می کنید عراق نوینی که از آن صحبت می کردند که تمام تصمیمات توافقی و مشارکتی باشد، از این به بعد ادامه پیدا خواهد کرد و می توانیم دموکراسی که در لبنان تا حدودی تجربه شد، در عراق هم ببینیم یا نه بحران ها به شکل دیگری بروز خواهند کرد؟

خرازی: من معتقدم عصر مدرنیته در عراق شروع شده است. طبیعی است، یک کشوری که هیچ وقت دموکراسی را تجربه نکرده است، روزهای سختی را بگذراند. تمام تحولات و چرخه قدرت و سیکل تغییر مسوولیت در عراق با سیستم دموکراتیک انجام می شود نه کودتا؛ در این کشور یک دولت مرکزی حاکم بود، فرماندهان حاکم بودند و مجلس و نیروهای مسلح کار خود را انجام می دادند، شاید بگوییم که خوب عمل نمی کردند و ضعف های استراتژیک داشتند ولی چرخه قدرت برای اولین بار بعد از چند صد سال در عراق به صورت دموکراتیک انجام می شود.

در گذشته تا عصر صدام حسین و ماجرای انگلیس در عراق که به سال 1924 بازمی گردد، هیچ تحول سیاسی و دموکراتیکی در این کشور با کودتای نظامی انجام نشد و امروز برای اولین بار است که عراق روی خوش و طعم دموکراسی را می چشد و مردم به پای صندوق های رأی می آیند و سیستم مورد نظر خود را انتخاب می کنند و با تروریست هایی که عراق جولانگاه، حیات خلوت و بهشتشان شده بود، می جنگند و مبارزه می کنند که این امر اتفاق بسیار مهمی است.

اکنون دولت، رییس جمهور، رییس مجلس و وزرای عراق تغییر کردند و کردها که ادعاهای بالایی داشتند، در این ادعاها کوتاه آمدند به گونه ای که بیشتر روی منافع ملی تکیه می کنند. این تغییرات نشان دهنده تحول سیستم مدیریت در یک کشوری مانند عراق است.

قبل از ماجرای داعش یک گرفتاری بین گروه های سیاسی به وجود آمد که سنی ها و شیعیان هرکدام به دنبال اهداف خودشان بودند. زمانی که بررسی کردند، دیدند عراق واحد بیشتر به نفعشان است تا عراق تجزیه شده، به معنای واقعی دوباره به همان حیات خودشان برگشتند.

اینکه در افغانستان دعواهای سیاسی میان احمد زی و عبدالله تبدیل به جنگ نمی شود و بالاخره به تفاهم و ائتلاف می رسند، نشان از شکل گرفتن دموکراسی در این کشور است؛ مردم، سیاستمداران و نظام قدرت در این کشور اصولا سر سازگاری با چرخه دموکراسی نداشتند و هرکدام خود را حاکم می دانستند، اما امروز شاهدیم که این وضعیت تغییر کرده است.

نوری المالکی که خود را برنده انتخابات می دانست، زمانی که فهمید در میان مردم پایگاه و جایگاهی ندارد و همه گروه های سیاسی و مرجعیت در عراق خواهان این هستند که از صحنه قدرت برود، اگر چه کنار رفتن از قدرت برای او بسیار مشکل بود اما مالکی چاره ای جز این نداشت و بدون اینکه گارد بگیرد و صحبت از تشکیل دولتی مجزا کند، کنار رفت. تحولات در عراق آن چنان بزرگ بود که مانند آن را در مصر، لیبی، یمن و حتی سوریه شاهد نبودیم. سوریه تا حدی می توانست بهتر از وضعیت امروز باشد، اما چرخش دیگری داشت که آن هم قابل بحث به صورت دیگری است.

* مرجعیت چه نقشی در امروز و آینده عراق دارد؟

خرازی: مرجعیت لنگرگاه امنیت و ثبات عراق امروز است. اگر مرجعیت نبود، وضعیت صدام آن چنان نمی شد، پایان صدام با نقش بزرگ مرجعیت رخ داد. اگر مرجعیت نبود از قانون اساسی امروز عراق این خبرها نبود، اگر مرجعیت نبود، امروز آمریکایی ها و قدرت های خارجی دیگر در مناطق عراق طور دیگری حضور داشتند. اگر امروز نقش مرجعیت نبود، مالکی طوری دیگر جولان می داد. در حقیقت مرجعیت نقش اسطوره ای در عراق دارد.

مرجعیت در عراق همواره نقش تعیین کننده ای داشته است منتها در گذشته مرجعیت را در مقاطع مختلف با حرکت های خشن سرکوب می کردند، اما امروز اینگونه نیست و توانست نقش خود را به خوبی ایفا کند. زمانی که آیت الله العظمی سیدمحسن حکیم در عراق، سخنی می گفت، همه از جمله دولت عراق و عشایر گوش می دادند و تمکین می کردند.

می توانم بگویم که ثبات و امنیت عراق، ادامه وضع موجود و بازگشت به گذشته و نفی هرگونه استبداد، نظام استبدادی و دیکتاتوری در اختیار مرجعیت این کشور است.

* آیا در آینده هم مرجعیت می تواند نقش تعیین کننده ای در عراق داشته باشد؟

خرازی: در آینده هم مرجعیت روز به روز قوی تر می شود. مردم عراق شیعه و متدین هستند، سران عشایر بسیار با هم متحد هستند. هیچ کس نمی تواند نقش مرجعیت و علما در عراق را نفی کند.

* تأثیر رفتار مرجعیت در عراق قابل توجه است و ما امروز می بینیم مرجعیت عراق بدون اینکه قدرت سیاسی داشته باشند یا اینکه ضمانت قضایی، اجرایی و قوه قهریه داشته باشند، حرفشان در میان تمام گروه های سیاسی اعم از شیعه، سنی، سکولار، کردها و حتی لاییک تعیین کننده است. نامه ای که بارزانی خطاب به مرجعیت نوشتند و از ایشان برای حل بحران عراق راهگشایی خواستند، نشان می دهد که همه راه ها به مرجعیت ختم می شود. بازتاب تجربه ای که مردم شیعه عراق با مرجعیت داشته اند، در ایران و لبنان چگونه خواهد بود؟

خرازی: ما این تجارب را در گذشته داشتیم. مرجعیت نقش تاریخی خود را در دویست سال گذشته ایران انجام داده است، در ایران نهضت سیاسی، انقلابی و آزادی بخشی نبوده که پیشتاز و پیشگام آن مرجعیت نباشد. در نهضت ملی نفت اگر به روایت تاریخ بگردیم، دکتر مصدق دنباله رو مرجعیت بود و در یک مقطعی توانست حرکت کند، این نکته را تاریخ می گوید. در پس نهضت امام خمینی(ره) و تنباکو، نقش مرحوم سیدحسن مدرس در مجلس و نهضت های ضد استعماری در تاریخ معاصر ایران مرجعیت بود.

به طور کلی ما در ایران طی دویست سال گذشته 10 تا 12 نهضت سیاسی داریم که پیشتاز و پیشگام همه آنها مرجعیت بوده و این نکته جالب است که مرجعیت ایران گهگاهی در مرجعیت عراق نقش داشت و مرجعیت عراق چون ذات و هویتش ایرانی بود، در ایران نقش داشتند لذا به هیچ عنوان نمی توانیم نقش مرجعیت را نادیده بگیریم. در دوره احمدی نژاد این مرجعیت بودند که ستون فقرات انحراف در ایران را پایین آوردند، منتها شیوه آنها متفاوت است؛ چون ما در ایران یک مرجعیت عام داریم که رهبری امروز کشور ماست و یک مرجعیت مذهبی داریم.

خود کسانی که این نطفه های ناسازگار، نا بسامان و خطرناک را تولید کرده اند، امروز خودشان مخاطب اصلی حملات آنها قرار گرفته اند. عربستان سعودی با اینکه در شکل گیری سیستم اطلاعاتی و امنیتی داعش نقش داشته و قطر نیز به عنوان پشتوانه عظیم مالی نقش داشته و هنوز هم نقش دارد، نگران خطرات این گروه ها برای خودشان هستند. آمریکایی ها روزهای اول نسبت به این گروه تروریستی بی تفاوت بودند، اما امروز می دانند که داعش می تواند از القاعده خطرناک تر باشد.

مرجعیت سیاسی که براساس قانون اساسی در چهار دهه گذشته رخ داده جایگاه بسیار مهمی دارد. این مرجعیت متصل به قدرت و تصرف در حکومت و تشخیص هویت امروز جامعه است. این نوع مرجعیت با مرجعیتی که تنها می تواند بر قلب ها به عنوان فتوا حاکم باشد، بسیار تفاوت دارد.

مرجعیتی که امروز ما رسما به آن می گوییم رهبری انقلاب ایران، براساس قانون اساسی ما برگزیده خبرگان است، خبرگان برگزیده مردم هستند و مردم آنها را به عنوان فصل الخطاب خود می شناسند و مورد احترام همگان است.

هیچ کسی بر قانون اساسی ایرادی نمی گیرد چون قانون اساسی مقدس ترین بخش هویت سیاسی یک ملت است، اما در کنار این ما نهاد مرجعیت را داریم که نقش حوزه علمیه در حیات اجتماعی، سیاسی و مذهبی ایران را نمی توانیم منکر شویم، مرجعیت و نقش مردم یک رابطه متعامل دارند یعنی تأثیراتشان تاثیرات متقابلی است لذا وقتی که یک مرجعیتی در رابطه با چیزی انحراف می بیند و یک نکته ای را مطرح می کند، در عین حالی که مردم می دانند فصل الخطاب همه مسایل سخن رهبری کشور است، حرف مرجعیت را نیز گوش می دهند البته باید متذکر شد که بین بینش رهبری و مراجع تفاوتی وجود ندارد و تفاوت ها شاید تنها در روش باشد. به عنوان مثال وقتی مرجعیت می گوید که من نگران وضعیت شیعیان در زاهدان هستم، این نگرانی در واقع براساس درک واقعیت، منافع ملی، تشخیص و انتخاب اصلح و هزار نکته باریک تر از آن است.

به رغم نقشی که رهبری در هدایت وضعیت موجود کشور داشتند و نگذاشتند در بسیاری از مواقع وضعیت داخلی کشور بهم بریزد، اما مرجعیت، چارچوب جریان انحراف در ایران را پایین آورد و به طور مثال دولت پیشین را در دوره دوم بایکوت کرد. مشروعیت یک دولت به حمایت مرجعیت است، اگر مرجعیت از یک دولت حمایت نکند، مطمئن باشید که آن دولت نمی تواند کاری انجام دهد.

* اشاره کردید عراق در حال تجربه دوران نوینی است و دارد به سمت یک عراق واحد و دموکراتیک پیش می رود. برخی تحلیلگران معتقدند که عراق از همان زمان امپراتوری عثمانی از نظر روانی تجزیه شده است و نمی توان این عراق را به هیچ عنوان یک عراق یکپارچه قلمداد کرد چرا که کردها هیچ وقت خود را عرب و عراقی نمی دانند، شیعیان بین هویت عربی و شیعی خود همواره در رفت و آمد هستند، سنی ها هم که تقریبا نزدیک به 80 سال حاکم کل عراق بودند، اکنون به دلیل اینکه مجبورند تن به آرای صندوق ها بدهند، باید بپذیرند که سهم اندکی از قدرت را خواهند داشت. به همین دلیل تحلیلگران معتقدند که در آینده هم عراق باز با این بحران هویتی و تجزیه رو به رو خواهد شد. از آن سو تمام نحله های کردی از جمله بارزانی ها، طالبانی ها و گروه های مذهبی استقلال کردستان را یکی از آرمان های خود می دانند و در این مساله تردیدی ندارند. با وجود این بحران ها، آیا شما معتقدید همچنان عراق به سمت آرامش می رود یا می تواند پیش برود؟

خرازی: تحول بزرگی در عراق صورت گرفته و ما امروز یک سیستم سیاسی سانترالیسمی (متمرکز) در این کشور نداریم. زمانی که سیستم سیاسی سانترالیسمی شود، مطمئنا در آنجا بلوغ فکری مردم رشد پیدا می کند و گروه ها، مراجع و نخبگان سیاسی همه به سمت یک نوع اتحاد پیش می روند. مثلا قبل از ماجرای داعش یک گرفتاری بین گروه های سیاسی به وجود آمد که سنی ها و شیعیان هرکدام به دنبال اهداف خودشان بودند. زمانی که بررسی کردند، دیدند عراق واحد بیشتر به نفعشان است تا عراق تجزیه شده، به معنای واقعی دوباره به همان حیات خودشان برگشتند.

به نظر من عراق در حالت یک تجربه بزرگ است و به این راحتی نمی توان گفت که این کشور به سه بخش تجزیه می شود چرا که نخبگان آن فوق العاده تحصیل کرده هستند و آنها نقش بسیار اساسی را در حیات آینده عراق بازی می کنند، مضاف بر اینکه کشورهای منطقه به جز اسراییل، همه در پی این هستند که یک نوع اتحاد در عراق به وجود بیاورند و هیچ کشوری از جمله ایران، ترکیه، سوریه، اردن و حتی عربستان سعودی موافق تجزیه عراق نیست.

تنها اسراییل است که خواهان تجزیه این منطقه است. اسراییلی ها براساس آرمان بزرگ خودشان می خواهند کشورهای خاورمیانه را سه برابر کنند و معتقدند هر چه کشورها کوچک تر باشد، دوام و بقای بهتری خواهند داشت. البته این آرمان آنها جواب نمی دهد.

در بسیاری از کشورهای دنیا مناطقی را داریم که دارای قوانین خاصی هستند ولی هیچ زمان از دولت مرکزی جدا نمی شوند. کردهای عراق هم می دانند که اگر متصل به کشورشان باشند و از همه منابع حیاتی برخوردار باشند، به نفع حیات آنان است.

بزرگترین و مهم ترین حرکت سیاسی در یک قلمرو جغرافیایی دو عنصر ثبات و ادامه حیات است، این دو در مورد داعش، غیرقابل تصور و تحقق است چون مردم بزرگترین مخالفان امروز داعش شده اند.

حال دو نظریه در بین آنها وجود دارد؛ یک نظریه اینکه ما همه کشورها به هم وصل شویم و یک کشور واحد به نام کردستان شویم و نظریه دیگر اینکه این امکان وجود ندارد چون وارد یک جنگ بزرگ فرسایشی و نسل سوزی می شویم و اتفاق عجیبی می افتد؛ پس بهتر است به موقعیت خودمان در درون این سیستم ها و کشورها بپردازیم.

زمانی که بحران داعش در عراق به وجود آمد عده ای می گفتند که عراق تجزیه خواهد شد من آن زمان هم با این بحث مخالف بودم، از نظر من عراق به سمت تجزیه شدن پیش نمی رود. من چند سفر به عراق داشتم و عشایر عراق را خوب می شناسم، اقوم و عشایر عراق از کرد، مسیحی، سنی و شیعه تنها سهمشان را می خواهند، اگر سهمشان از قدرت و منابع به معنای واقعی داده شود، چه دلیلی دارد، خواهان جدایی باشند. در ایران هم همینطور است،

ایران اقوام کرد، لر، بلوچ، ترک، عرب و فارس با یک دولت متمرکز و مستقل دارد و شاهدیم که مردم در کنار هم در حال زندگی کردن هستند. در حقیقت در ایران تقسیم قدرت و منابع به صورت عادلانه میان همه اقوام موجب شده، جلوی هرگونه ریزش گرفته شود. اثرات عدم ریزش در عراق، ایران و هر کشور دیگری می تواند رویش های بسیار جدی را در حیات جامعه مدنی داشته باشد.

* شما به مخالفت دولت ها با تجزیه عراق اشاره کردید، اما برخی از تحلیلگران کردی معتقدند که مخالفت ایران تا حدودی وجهی ندارد به دلیل اینکه در طول 80-90 سال گذشته ایران از نظر نظامی و امنیتی بیشترین مشکل را با عراق داشته است. در صورت تجزیه عراق به سه کشور کرد، شیعه و سنی، کردها به دلیل در بن بست قرار گرفتن، بیشترین نیاز را به همزیستی مسالمت آمیز با ایران دارند و طبیعتا سعی می کنند که با ایران مرز مشترکی داشته باشند و قواعد همسایگی را رعایت کنند. شیعیان که از نظر هویتی و ایدئولوژیک با ایران همپوشانی و گرایش دارند و سنی ها مرزهایشان به عقب رانده و از ایران دور می شوند. از آن طرف هم این مرز کوچک تر می شود و ایران جایگاهش در امنیت بین المللی بسیار ارتقا پیدا می کند. بنابراین دلیل مخالفت ایران با تجزیه عراق چیست؟

خرازی: ما به دلیل حمایت از یک کشوری با اکثریت شیعه و به خاطر منافع گسترده ای که این کشور برای ایران دارد، با تجزیه عراق مخالف هستیم. عده ای می گویند که تجزیه عراق با منافع کشورمان در مغایرت نیست ولی من به عنوان کسی که مسایل ژئوپلیتیک را دنبال می کنم، تجزیه عراق را مصلحت و همسو با منافع ملی ایران نمی دانم چرا که با تجزیه عراق اسراییلی ها ارتباطات بیشتری را می توانند در منطقه به دست بیاورند.

سنی ها شاید به دلیل برخوردهای سنی های سوریه از آن حالت همزیستی خودشان خارج شوند اما اصولا در طول تاریخ اقوام عراق اعم از عرب، عجم، فارس، ترک، کرد و بلوچ با یکدیگر زندگی می کردند، قبلا خیلی از اقوام و عشیره های کرد با هم ازدواج می کردند، مرحوم آیت الله العظمی حکیم و مرحوم آیت الله صدر از اقوام بزرگ قبایل عرب عراق بودند و بسیار مورد احترام بودند. بنابراین دلیلی ندارد که امروز به خاطر مسایل سیاسی و امنیتی از هم جدا شوند.

مهم این است که همزیستی در عراق توسعه یابد. توسعه همزیستی مغایرت جدی با بحث های شیعه و سنی دارد. بحث شیعه و سنی یا بحث های قومی کرد، فارس، عرب و بلوچ مهم ترین عامل تفرقه در منطقه است؛ تمام این طرح ها برای بهم ریختن منطقه است و از سوی نظام اسراییل طراحی می شود.

وقتی شیعیان دسته دسته مورد حمله گروه های تکفیری واقع می شوند، حضرت آیت الله سیستانی هرگونه تعرض و حمله به اماکن مقدسه اهل سنت مانند آرامگاه حنفی را حرام می دانند و می گویند که حفظ حرمت مقدسات اهل سنت واجب است؛ این نشان می دهد که این مرجعیت دارای بینش است. این مرجعیت تاکید دارد که ما نباید در مقابل هم بلکه باید در کنار هم قرار بگیریم تا موفق شویم. (مشرق)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
حسین
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۶
۰
۰
باید داعش را تركوند ونابود كرد
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها