ماه رمضان از دیرباز، حال و هوای ویژه‌ای را برای مردم این مرز و بوم به ارمغان آورده است. حتی در شهرهای مختلف آداب و رسوم گوناگونی در این ماه برگزار می‌شده است.
کد خبر: ۶۹۵۵۶۷

در طول تاریخ نیز مردمان گذشته این سرزمین بنا به ویژگی‌های هر دوره آداب و رسوم مختلفی را برگزار می‌کردند. در ادامه مطلب بخشی از آداب مرسوم ماه رمضان در دوره ناصری براساس خاطرات و خودنوشته‌ها آورده شده است.

ماه رمضان

در ماه رمضان که ماه عبادت است، کارها تقریبا تعطیل می‌شد و مردم رعایت یکدیگر را می‌کردند و به عبادت مشغول می‌شدند. طلبکار به‌جز مواقع ضروری سراغ بدهکار نمی‌رفت، خرید و فروش و معامله که نیاز به تنظیم قباله داشت، انجام نمی‌شد، مرافعات شرعی در محاضر علما متوقف بود. ادارات دولتی باز بود ولی کسی به آن رجوع نمی‌کرد1 ولی در مواقعی ادارات شب‌ها به وظایف اشتغال داشتند2 در خانه‌ها به جز کارهای ناگزیر زندگی از خدمتکاران توقعی نبود و در روستاها کارهای سنگین زراعتی را تا جایی که امکان داشت، تعطیل می‌کردند.3

یکی از عبادات ماه رمضان، قرآن خوانی بود. بعضی افراد هر روز یک بار قرآن را ختم می‌کردند. اکثر این افراد قرآن استیجاری می‌خواندند که در مقابل خواندن یک دوره قرآن برای پدر یا مادر یا برادر موجر به صورت نیابتی، دو قران می‌گرفتند. بیشتر زنان و مردان ثروتمند که بی سواد بودند، قبل از ماه چند جلد قرآن خریده و به دیگران می‌دادند. کمتر کسی سواد داشت و در این ماه یک قرآن ختم نمی‌کرد. در میان مردم مطرح بود که اگر کسی قرآن را در ماه رمضان شروع کند و نیمه تمام گذارد، مقروض خواهد شد.4

در این ماه، مسجدها عموما از مردم پر بود و از هر طبقه و صنف، نماز ظهر و عصر را به جماعت می‌خواندند. بعضی از مقدسین قبل از افطار به مسجد می‌رفتند نماز مغرب و عشاء را هم به جماعت می‌خواندند و برخی دیگر که مذهبی‌تر بودند، صبح‌ها هم همین کار را می‌کردند. البته موعظه فقط بعد از نماز ظهر و عصر بود.5

شب زنده‌داری در ماه‌های رمضان بسیار بود. بخصوص در تابستان، مردم تا صبح بیدار می‌ماندند و این کار در تمام طبقات مرسوم بود. گروهی مشغول عبادت، خواندن دعا و قرآن می‌شدند و گروهی از اعیان‌زاده‌ها شب را به قمار صبح می‌کردند و می‌گفتند اگر به این سرگرمی مشغول نشوند، ناچارند بخوابند و روز دیگر به خواب نمی‌روند و روزه برای آنها مشکل خواهد شد ولی در هر حال روزه را می‌گرفتند.6

در قبل از مشروطه، روزه‌خواری بسیار محدود بود. زیرا روزه خوار حتی در خانه خود هم جایی نداشت. اگر کسی می‌خواست بواسطه گواهی پزشک خود را ناخوش جلوه دهد تا روزه خواریش موجه باشد، پزشکی که حتی شفاهی به وی گواهی دهد پیدا نمی‌کرد، حتی پزشکان یهودی هم احترام تصدیق خود را داشتند.7 پس از مشروطه بیشتر کارمندان دولت، روزه نمی‌گرفتند ولی شب‌نشینی و بیداری تا صبح و مجالس قمار به راه بود. در مساجد دیگر قالیچه‌های جانماز اعیان پهن نمی‌شد. اگر مجلس اعیان یا وزراء تا زمان افطار طول می‌کشید سینی‌های شب چره که شامل زولبیا، بامیه، پشمک، نان پنجره، گوش فیل و پفک (شب چره ماه رمضان) بود برای همه می‌آوردند حتی اگر هم میزبان و هم مهمانان هیچ یک اهل روزه گرفتن نبودند.8

در زمانی که ماه رمضان، در زمستان نبود تجار، حجره‌های صحن امامزاده زید را اجاره کرده و یک شعبه از دکان خود را به آنجا برده و نمایشگاهی ترتیب می‌دادند و این بهترین تدبیر برای فروش کالا بود. مردم حتی اگر خریدی نمی‌کردند در صحن امامزاده گردش می‌کردند و وقت می‌گذراندند تا زمان افطار برسد. گروهی دیگر دور معرکه درویش‌ها حلقه می‌زدند. زمانی هم این نمایشگاه ویژه ماه رمضان در مسجد و مدرسه سپهسالار برپا بود و تا زمان سلطنت مظفرالدین شاه هم برقرار بود و بعد این رسم از میان ‌رفت.9

در شب‌های احیاء، مردم بعد از افطار به مسجد می‌رفتند. شش شبانه روز صد رکعت نماز قضا می‌خواندند. واعظ یا پیش نماز به منبر می‌رفت بیشتر تفسیر سوره قدر و فضیلت شب قدر را برای مردم می‌گفت. در این شب روضه‌خوانی می‌شد و بعد قرآن به سر گرفته می‌شد و به مسلمانان دعا می‌کردند و نزدیک سحر به منزل برمی‌گشتند. 10

از روز بعد از شب‌های احیاء، زن‌هایی که نسبتا ثروتمند بودند، ظرفی به دست گرفته بدون حرف زدن نزد دیگران می‌رفتند مردم هم پولی در آن می‌ریختند و پول جمع شده به مصرف پیراهن مراد می‌رسید. روز بیست و هفتم رمضان در مسجد بین دو نماز یقه این پیراهن را باز کرده و به تن می‌کردند و می‌گفتند این پیراهن پاره نشده، مراد مومنه روا می‌شود. شاید این کار به خاطر قتل ابن ملجم قاتل امام علی(ع) در روز بیست و هفتم رمضان است که پوشیدن پیراهن نو یک نوع عید گرفتن است.11

روز بیست و هفتم ماه رمضان، زن‌های تهران اعم از پیر و جوان در امامزاده زید جمع می‌شدند و کارهای مختلفی می‌کردند از جمله حنا بستن به نیات مختلف مانند حنای زیارت، حنای بخت، حنای مکه معظمه، حنای سفید بختی، حنای مراد و... حدود صد نوع حنا در آن روز تهیه می‌کردند و به حدی حنا می‌بستند که آب حوض بزرگ امامزاده به رنگ قرمز در می‌آمد. مردها هم داخل حجره‌های امامزاده تماشا می‌کردند. البته در سال‌های بعد طلاب امامزاده صبح روز بیست و هفتم درهای امامزاده را قفل می‌کردند و تا غروب باز نمی‌کردند و زن‌ها پراکنده به جای دیگر می‌رفتند و جای معینی نداشتند.12

عید فطر

روز آخر رمضان، واعظین در مساجد راجع به زکات فطریه بحث می‌کردند. شب اول ماه شوال اگر ماه در تهران دیده نمی‌شد، از دیگر شهرها با تلگراف خبر می‌دادند در صورت تحقق این که شب عید است توپ‌های افطار هر وقت شب بود، صدا می‌کرد. بعضی از سال‌ها که روز تعیین شده در تقویم، ماه در هیچ جا دیده نمی‌شد، کار مشکل می‌شد. عده‌ای روزه می‌گرفتند و عده‌ای عید و اختلاف پیش می‌آمد.13

این عید را به‌دلیل گرسنگی ماه رمضان، عید شکم می‌نامیدند و مانند بقیه اعیاد سلام رسمی برگزار می‌شده است.14

پا‌نوشت‌ها:

1ـ شرح زندگانی من، ج 1، ص331.

2ـ خاطرات و خطرات، ص 119.

3ـ شرح زندگانی من، ج 1، ص 331.

4ـ همان، ج1، ص 327و328.

5 ـ همان، ج 1، ص 328.

6 ـ همانجا.

7ـ همان، ج 1، صص 328و329.

8 ـ همان، ج 3، صص 271و272.

9ـ همان، ج 1، صص 331و332.

10ـ همان، ج 1، ص 329. ‌/‌ روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج 1، ص 331.

11ـ شرح زندگانی من، ج 1، ص 331.

12ـ روزنامه خاطرات عین‌السلطنه، ج 1، ص 716.

13ـ شرح زندگانی من، ج1، ص 333. ‌/‌ روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه، ص 310.

14ـ همان، صص 571 و806. ‌/‌ روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج 1، صص 164و367.

زینب دهقانی حسام‌پور / ‌انجمن تاریخ دانشگاه شیراز

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها