در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
به ولیعصر که رسیدیم از خودمان پرسیدیم که چرا به سمت تجریش به ما راه نمیدهند، اما به هر ضرب و زوری بود خودمان را به دربند رساندیم. تا نزدیکی صبح در خیابانها بودیم، در میانه بوی کلاچها در آن ترافیک وحشتناک نیمه شب تهران، به صورت تکتک آنهایی که احساس باختن نداشتند، نگاه میکردیم و چیزی در این میانه گم بود؛ «صدا». انگار در همه خیابانهای شهر قرار نیست، آنقدر صدا باشد که باید... وای اگر داور صربستانی آن پنالتی را میگرفت، شهر دیشب چه غوغایی میشد! دیگر شهر شکل آن نبود که انگار کسی دکمه «mute» را فشار داده است. غوغای شب، غوغای جمعی نبود؛ فردی بود. همه در انتهای وجودشان میدانستند که خوشحالند، اما رودربایستی با گل دقیقه 91 لیونل مسی در آن لحظههای جهمنی نمیگذاشت، آنچنان که باید این خوشحالی را به صورت انتقال دهند.
بهتی در صورت هم خفته بود، بهتی برخاسته از دو احساس کاملا متفاوت؛ چیزی میان غرور و افسوس. غرور به این دلیل که تا این اندازه خوب بودیم و افسوس که میتوانستیم این خوب بودن را با خوب نتیجه گرفتن همسان کنیم. شاید اگر شما هم آن شب در خیابانهای شهرتان حرکت میکردید، این تصویر را در شهر خود میدیدید و بوقهایی را میشنیدید که البته به احترام بازی خوب تیم ملی به صدا درمیآمد، نه به دلیل نتیجهای که در پایان بازی روی تابلوی ورزشگاه ثبت شد.
آن شب ایران احساس شکست نمیکرد. آنچه قبل از بازی تصور میکردیم رخ نداد و تیم ملی در مقابل آرژانتین چهره تازهای از خود به نمایش گذاشت؛ چهرهای که از باور همه دنیا فراتر بود. تیم ملی ما در همه دقایق بازی برنامه داشت و نشان داد که آن فرضیه قدیمی که میگوید؛ ایرانیها در بازی گروهی ضعیف هستند تا چه اندازه باطل است. ما تیمی داشتیم که میدانست؛ بازی فوتبال، بازی جمعی است. هر کس توپ را از دست میداد. کسی بود که او را پوشش دهد. همه تیم در یک قالب خوب فرو رفته بود. قالبی که تیم بودن را فریاد میزد؛ بازیکنان ما فاصله مهارتی خود را با بازیکنان آرژانتین با تلاش و همدلی بیشتر پر کردند و هیچ کس سر سوزنی کمفروشی نکرد. همه جنگیدند، همه دویدند، همه از بازی خود لذت بردند. اینجا بود از این که تیم ما ایران بود، نهایت لذت را بردیم.
کارلوس کرش را باید نقش اول بازی خوب ایران دانست. مردی که باور داشت تیمش میتواند با یک هدایت درست، کاری کند کارستان. کرش بهترین برنامه را برای تیم ملی ایران چید. او تیم ایران را از نظر بدنی به سطحی رساند که با استانداردهای جهانی کمترین فاصله را دارد. ما از نظر تاکتیکی هم ازجمله تیمهای خوب جام جهانی هستیم. تیمی که برای تمام لحظهها، ساعتها و روزهای بازی برنامه دارد. کرش هنر خود را در ساختن تیمی که از تمام تواناییهای روحی خود نهایت استفاده را برد و کوچکترین هراسی از ستارگان آرژانتین نداشتند، به کار برد. تیمی که استرس را نمیشناخت. تیمی که آنقدر اعتماد به نفس داشت که دربخشی از بازی ترس را به آرژانتین منتقل کرد.
تیم ملی ایران در برابر آرژانتین یکی از بهترین روزهای تاریخ خود را پشتسر گذاشت. روزی برای آن که به خود ایمان بیاوریم و نشان دهیم که میتوانیم در بزرگترین میدانها بدرخشیم. آینده از آن فوتبال ایران است. فقط باید آینده را باور داشته باشیم و بدانیم فرداهایی هست که میتوانیم از این هم بهتر باشیم. فقط باید درسهای میدان بلوهوریزونته را هیچ گاه از یاد نبریم. میدانی که به ما درس با هم بودن، درس از پیش برنامه داشتن، درس اعتماد به نفس و خودباوری داد. با این درسها بود که عادل فردوسیپور از زبان همه ایرانیها گفت: «ما چقدر خوبیم.»
مهیار آذر / جام جم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رییس مرکز جوانی جمعیت وزارت بهداشت در گفتگو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»: