در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
آیا افکار عمومی این هشدارها را به شوخی گرفتهاند؟ چرا با وجودی که در چند سال گذشته تصور میشد با افزایش نرخ حاملهای انرژی، تغییر محسوس رفتاری در مصرف انرژی در کشور به وجود خواهد آمد، عملا این اتفاق روی نداد؟ حتی وقتی در مواقع بحرانی ـ مثل سرمای شدید هوا در زمستان و افت فشار گاز ـ از مردم خواسته میشود در مصرف گاز صرفهجویی کنند تا هموطنان آنها با قطعی گاز و برق مواجه نشوند، باز تغییر چندانی در نمودار مصرف انرژی در کشور به وجود نمیآید؟
دو: واقعیت آن است که هشدارهای ما کمترین شباهتی به هشدار ندارند و توجهی برنمیانگیزانند. هشدارهای ما عموما از حیطه لطفا و خواهش توأمان با یک ادبیات تعارفآمیز فراتر نرفته است. حتی به یک معنا مراکز هشدار هم هشدارهایشان را چندان جدی نگرفتهاند. از اینروست که عمق لازم فرهنگی را ندارند. ما در خوشبینانهترین حالت هشدار میدهیم که بگوییم به وظیفهمان عمل کردهایم و هشدارها را دادهایم. هشدار میدهیم که هشدار داده باشیم. درواقع خیلی خونسردانه رفتار میکنیم و به نظر نمیرسد، چندان نگران باشیم. بزرگترین شاهد این رفتار هم آنجاست که بسیاری از هشدارهای ما در اینباره مقطعی است، یعنی حتما باید کشور در یک شرایط بحرانی خاص قرار گیرد که رسانهها یا مسئولان، تکان کوچکی به خود بدهند، مثلا تهران و کلانشهرها در روزهای وارونگی هوا کاملا فلج شود یا سرمای شدیدی بر کشور حاکم باشد که چند هشدار مقطعی مطرح شود و بلافاصله وقتی از آن اوج بحران فاصله گرفتیم ـ در حالی که بحران وجود دارد ـ دوباره همه چیز عادی جلوه داده شود، گویی که مصرف انرژی در کشور هیچ مشکلی ندارد و فقط در آن چند روز بحرانی باید تذکر نصفه نیمهای داده میشد یا مثلا تهران یا کلانشهرها از حیث کیفیت هوا فقط چند روز سال در شرایط بحرانی قرار میگیرند و بعد از آن دوباره همه چیز استاندارد میشود، یعنی در روزهای دیگر کیفیت سوخت مطلوب است، خودروها استاندارد زیستمحیطی دارند و دستگاههای مسئول هم با تمام قوت به وظایف خود در اینباره به طور کامل عمل میکنند.
سه: ما نگاه موسمی، فصلی و سطحی به جدیترین موضوعات فرهنگی و اجتماعیمان داریم و عزم و ارادهای که بخواهد این چالشها و گرههای اصلی اجتماعی و فرهنگی را به یک جریان نهادینه و دامنهدار خبری در کشور تبدیل کند، دیده نمیشود.
یک موضوع زمانی میتواند به دغدغه عمومی تبدیل شود که به مثابه چتر فرهنگی بر سر یک ملت گشوده شود. ما ممکن است بارها بگوییم کشور ایران، میانگین بارش سالانه 300 میلیمتر در سال دارد یا میانگین بارشها در ایران از یکسوم معدل جهانی هم پایینتر است، اما این جمله و محتوایش در فرهنگ عمومی هضم نشود. زمانی درونمایه این عبارت اثرگذار میشود که روح این عبارت از سوی لایهها و قشرهای مختلف فرهنگی و اجتماعی با گوشت و پوست لمس شود. ممکن است موضوع کم بودن بارشها در کتابهای درسی دانشآموزان هم مطرح شود، اما نوع طرح آن در کتاب، رفتار معلم و سیستم آموزش و پرورش به گونهای باشد که آن موضوع صرفا در حد دادههایی برای حفظ کردن در شب امتحان و نمره گرفتن تبدیل شود و اعتنایی صورت نگیرد.
چهار: به نظر میرسد هماکنون با یک خواب عمیق فرهنگی در این زمینه مواجهایم. سالها به واسطه ارزان بودن منابع انرژی، عادتهای متناسب با آن فراوانی و ارزانی در جامعه شکل گرفته است. وقتی گاز ارزان باشد، میصرفد که هم پنجره اتاق را باز بگذاری و هم رادیاتورها را روشن کنی. یعنی دوست داشته باشی علاوه بر خانه، کوچه و خیابان را هم گرم کنی.
وقتی گاز ارزان باشد عایق گرمایی ساختمان چندان از طرف شهروندان و سازندگان و دستاندرکاران ساخت و ساز در کشور جدی گرفته نمیشود، مسلما تغییر این الگوهای رفتاری و رفوی شکاف به وجود آمده هم کار سادهای نیست، پروژهای چند ساله و شاید چند دههای است که به واسطه محرکهای اقتصادی و فرهنگی میتوان بر آن جامه عمل پوشاند.
پنج: موضع دیگر در اینباره، فعالسازی مفاهیم مبتنی بر آیندهنگری چون توجه به نسل آتی است. هر فردی که در این جامعه زندگی میکند با نسل آتی نمیتواند بیگانه باشد، نسل آتی یعنی فرزندان یا نوههای ما که بخش قابل توجهی از عواطف ما را پوشش میدهند. اگر ما جایی بشنویم کسی سر سفره نشسته و با آن که سیر از سر سفره بلند شده، اجازه نداده فرزندانش به غذاهای سفره دست دراز کنند، چه موضعی نسبت به این فرد میگیریم؟
فکر نمیکنم کسی تردید داشته باشد که این فرد تا چه اندازه رفتار بیرحمانه در پیش گرفته، اما چطور میشود ما وقتی سفره را در قالب منابع طبیعی یک کشور میبینیم، این سوال را مطرح نمیکنیم که با کدام استدلال، یک نسل به گونهای از این سفره برداشت میکند که انگار نسلهای بعدی هیچ سهمی از آن سفره ندارند؟ چرا این رفتار را یک بیرحمی وسیع اجتماعی و فرهنگی تلقی نمیکنیم؟ در حالی که وجود این سفره، حیاتیتر و مهمتر از سفرههای کوچکی است که در خانههای ما برپا میشود و اتفاقا همین سفرههای کوچک نیز به آن سفره بزرگ متصل شدهاند.
حسن فرامرزی / جامجم
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر