جواد محقق از آفت‌ها و مزیت‌های ادبیات کودک و نوجوان می‌گوید

تهاجم ترجمه، آفت ادبیات کودک و نوجوان شده است

جواد محقق یکی از چهره‌های شناخته‌شده ادبیات کودک و نوجوان است. او همچنین در کنار فعالیت‌‌های نوشتاری خود سال‌ها به عنوان معلم به تدریس پرداخته است. محقق در دهه 60 و 70 سردبیری ماهنامه رشد کودک و رشد نوجوان را به مدت 13 سال به عهده داشت. قصه مرد بزرگ پاپتی، تاوان عشق، گزیده شعرها، آن بهار مهربان، مثل من به انتظار و با آخرین رسول برخی آثار منتشر شده این شاعر و نویسنده به شمار می‌رود. با او درباره وضعیت ادبیات کودک ونوجوان به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
کد خبر: ۶۷۱۸۷۸

اگر بخواهید اصلی‌ترین معضلی را که در حوزه ادبیات کودک و نوجوان وجود دارد، نام ببرید به چه نکته‌ای اشاره می‌کنید؟

یکی از معضلات حوزه ادبیات کودک و نوجوان، ورود افراد ناآشنا به این حیطه است. این عده به دلیل تصور غلطی که از ادبیات کودک و نوجوان دارند، فکر می‌کنند هر آنچه به درد بزرگسالان نمی‌خورد، می‌تواند برای کودکان کاربرد داشته باشد و می‌توان آن را برای این طیف درقالب کتاب منتشر کرد. این مساله در حوزه شعر کودک و نوجوان بیشتر به چشم می‌خورد، ولی درباره نوجوانان این مساله کمتر دیده می‌شود.

برخی نویسندگان کودک و نوجوان براین باورند که تعداد آثاری که در حوزه رمان برای نوجوانان منتشر می‌شود به مراتب کمتر از شعر است. آنها معتقدند در این سال‌ها به آن شکلی که باید درباره رمان نوجوان کاری انجام نشده و بهترین نمونه‌اش «طرح رمان نوجوان» به سرپرستی حمید شاه‌آبادی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود که آن هم به دلایلی طی سال‌‌های اخیر متوقف مانده است. نظر شما چیست؟

چون خود نوجوان تعریف مشخص و دقیقی ندارد و برخی روان‌شناسان، دوره نوجوانی را از دوره راهنمایی تا بیست سالگی می‌دانند و از آن به عنوان نوجوانی اول و دوم یاد می‌کنند، لذا کتاب‌‌هایی که مختص این گروه سنی باشد به آن شکلی که باید وجود ندارد. ضمن این که افرادی که در دوره دبیرستان تحصیل می‌کنند به هیچ وجه تمایلی ندارند در گروه نوجوان دسته‌بندی شوند و روی این اصل ترجیح می‌دهند به جای خواندن کتاب‌‌های نوجوان به مطالعه آثار بزرگسال بپردازند. به همین دلیل، مشکلات در حوزه رمان نوجوان در مقایسه با دیگر حیطه‌ها بیشتر است.

شاید هم یکی از دلایل این که رمان نوجوان ـ مقصودم آثار تالیفی است ـ مهجور مانده این است که محتوای کتاب‌‌های تالیفی ما اغلب برای نوجوانان جذابیتی نداشته است.

توان ادبی نویسندگان ما بخصوص در حوزه ادبیات نوجوان همین است و به صرف داشتن توقع بالا نمی‌توان ادبیات این گروه را ارتقا داد. بسیاری از نویسندگان نوجوان برای ارائه یک اثر داستانی بیشتر می‌کوشند تا نوجوانی خود را در قالب داستان بازگو کنند و طبیعی است هرچه سن آنها از نوجوانان بیشتر باشد، میزان سلایق و علایقشان با مخاطبان نوجوان فاصله زیادی خواهد داشت.

از دیگر سو، این موضوع که نوجوانان برای گروه سنی خود به نگارش داستان بپردازند دشوار و تقریبا غیرممکن است، چون تجربه نشان داده نوجوانان، آثار هم‌سن و سالان خود را مطالعه نمی‌کنند. به هر روی، از آنجا که نوجوانی یکی از حساس‌ترین دوران زندگی هر انسانی قلمداد می‌شود، مشکلات در حوزه کتاب‌‌های نوجوان نیز بیش از دیگر حیطه‌هاست. گرچه نوجوانان امروز در مقایسه با زمان نوجوانی نسل ما، آثار خواندنی بیشتری را در حوزه ترجمه و تالیف در اختیار دارند. تصور می‌کنم، می‌شود با حمایت و هدایت و توجه بیشتر از سوی اهالی قلم، گرایش نوجوانان را نسبت به آثار تالیفی هم افزایش داد؛ منوط بر آن که درونمایه‌‌هایی برای کتاب‌‌های این گروه سنی در نظر گرفته شود که بتواند نوجوانان را به سمت خود جذب کند.

پس می‌توان نتیجه گرفت مرزی میان کتاب‌‌های نوجوان و بزرگسال وجود ندارد.

درست است. اکنون در شرایطی هستیم که مرزی میان کتاب نوجوان و بزرگسال وجود ندارد، به سبب آن که توان خواندن نوجوان از یک طرف و نامشخص بودن تعریف نوجوانی از سوی روان‌شناسان باعث شده این مرز در حیطه کتابخوانی گم و کمرنگ باشد.

نکته بعدی درباره شعر کودک و نوجوان است. برخی معتقدند شعر از جریان زندگی عادی خارج شده و به نوعی در سایه ادبیات داستانی قرار گرفته است. چندان که در بازار کتابفروشی‌ها نیز می‌بینیم، تعداد آثار منتشر شده در حیطه داستان بیش از شعر است. آیا این مساله در حوزه شعر کودک و نوجوان نیز صادق است؟

شعر همیشه زبان خواص بوده و نخبگان هر گروه سنی هستند که به شعر تمایل بیشتری نشان می‌دهند. اصولا خواندن رمان و داستان راحت‌تر از شعر است. شاید به این دلیل که زبان شعر اگرچه در ظاهر موجز است، اما با سمبل‌‌های فراوانی توام است؛ در حالی که ادبیات داستانی از نشانه‌‌های کنایی و سمبلیک کمتری برخورداراست؛ روی این اصل، مخاطب عام‌تری را به سمت خود جلب می‌کند. به همین دلیل در گذشته نیز کسانی که شعر می‌خوانده‌اند در شرایط فرهیختگی بیشتری بوده‌اند. امروز هم به نظرم وضعیت همچنان است. با توجه به این که شاخه ادبیات داستانی امروز بخش عمده‌ای از دنیای نشر را به خود اختصاص داده و در همه جای دنیا نیز ادبیات داستانی مخاطبان بیشتری از شعر دارد، ولی علاقه‌مندان فرهیخته به شعر همیشه بوده و هستند. یکی از دلایل کم‌رغبتی نوجوانان به شعر، دست‌کم‌گرفتن آنها و علایقشان در شعر امروز است. نوجوانان براساس تجربه به دست آمده به شعرهای حسی بیشتر علاقه‌مندند. چندان که شعرهای سهراب سپهری صرف نظر از آن که به مذاق مخاطبان بزرگسال خوش می‌آید، نزد نوجوانان نیز در ردیف آثار جذاب تلقی می‌شود.

مطالعه و اصولا گرایش به کتاب و کتابخوانی در هر فردی از دوران کودکی در او نهادینه می‌شود، ولی در ایران معمولا مطالعه آزاد در این گروه سنی بسیار پایین است.

به نظر می‌رسد آموزش و پرورش در این زمینه مقصر است، ولی علاوه بر آموزش و پرورش، خانواده‌ها هم در این زمینه مقصر اصلی به شمار می‌روند. زیرا توقعشان از نظام آموزشی کشور بیشتر به سمت تست‌محوری و نمره‌محوری بوده و این توقع سال به سال افزایش یافته است چندان که تا امروز اندک خانواده‌ای را شاهد هستیم که از اولیای مدرسه درباره این که چرا فرزندشان نمی‌تواند بنویسد یا به مطالعه آزاد علاقه‌ای ندارد، توضیح بخواهند. والدین همواره نسبت به این مساله اعتراض داشته‌اند که چرا نمره فیزیک یا شیمی فرزندشان کم شده است. مطالباتی درباره مطالعه آزاد و وضع آیین نگارش بچه‌ها از سوی والدین وجود ندارد، حتی مدارس غیرانتفاعی می‌کوشند والدین را بیشتر از منظر درسی راضی نگه دارند که به نظرم این حرکت والدین ناشی از بی‌توجهی به استعدادها و خلاقیت‌‌های پنهان فرزندان است که همه چیز را در معدل بچه‌‌هایشان جستجو می‌کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها