روابط‌ شاه‌ و سادات‌ به عنوان دو عنصر وابسته به ​غرب،‌ اوج مناسبات‌ تهران‌ ـ قاهره‌ به‌ شمار می‌آمد

سایه‌های لرزان تفاهم

در دوم اردیبهشت سال 58 امام خمینی با ارسال حکمی برای ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه وقت دستور قطع روابط دیپلماتیک ایران با مصر را صادر کردند. دلیل صدور این فرمان « پیمان خائنانه مصر و اسرائیل و اطاعت بی‏ چون و چرای دولت مصر از آمریکا و صهیونیسم» اعلام شد. (صحیفه امام، ج‏7، ص​ 168)
کد خبر: ۶۶۸۹۵۱

روابط ایران و مصر به عنوان دو کشور تاثیرگذار در جهان اسلام فراز و نشیب‌ بسیاری داشته است. این دو کشور از سال 1300 هجری شمسی روابط سیاسی خود را با تاسیس سفارت آغاز کردند و تاکنون که نزدیک به 9 دهه از شروع این تعامل سیاسی می‌گذرد وقایع و رویدادهایی باعث تاثیرگذاری در برقراری ارتباط میان دو کشور شده است. اساسا چند عامل را می‌توان به عنوان انگیزه‌های موثر در تشدید یا تیرگی روابط میان ایران و مصر فهرست کرد.

روابط ایران و مصر تا پیش از سال 1300 در حد سفارت نبود. اما با توجه به این‌که مردم هر دو کشور از مداخلات سیاسی انگلیس​‌ در امور داخلی کشورشان آزار می‌دیدند با یکدیگر پیوندی معنوی برقرار کردند و از همین رو برخی متفکران دوره قاجار مخالف استبداد در فضای سیاسی فراهم شده دوران مشروطه، مصر و بخصوص قاهره را مرکز مناسبی برای فعالیت‌ها و نشر افکار خود انتخاب کردند.

سفارت ایران در قاهره تا انقراض سلسله قاجار (1304ش ) فعال نبود، اما پس از آن و در پی تاجگذاری رضاشاه (1305ش) اولین قرارداد مودت و دوستی میان دو کشور در 1307 ش منعقد شد. یکی از دلایل این تحکیم مودت ازدواج محمد رضا پهلوی، ولیعهد وقت ایران با فوزیه، دختر ملک فواد و خواهر ملک فاروق پادشاه مصر در اسفند ماه 1317 بود؛ هرچند بعد از گذشت ده سال با متارکه این ازدواج، روابط دو کشور به تیرگی گرایید.

بعد از سقوط نظام سلطنتی و به قدرت رسیدن نظامیان چپگرا، روابط تهران و قاهره سردتر شد. در پی تاسیس دولت اسرائیل در سال 1948و اعلام به رسمیت شناختن دولت اسرائیل از سوی ایران در تابستان 1950، جمال عبدالناصر در نطق شدیداللحنی علیه حکومت شاه، دستور قطع رابطه با ایران را به دلیل همپیمانی شاه با اسرائیل صادر کرد. با سخنان شدیداللحن عبدالناصر در مرداد 1339 شیخ شلتوت رئیس دانشگاه الازهر مصر نیز در تلگرامی به شاه، اقدام وی را در به رسمیت شناختن و شناسایی اسرائیل خیانت به مسلمین خواند و از وی انتقاد کرد.

تاکید عبدالناصر بر پان عربیسم از دیگر تحولاتی بود که باعث جدایی میان دو کشور شد. اصرار ناصر برای تشکیل کمیته‌ای در اتحادیه عرب برای رسیدگی به وضع شیخ نشینان خلیج فارس و تبلیغ ضدایرانی این روند را تشدید کرد. به هر حال تیرگی روابط میان ایران و مصر تا ده سال ​ طول کشید و یک ماه قبل از مرگ ناصر و هنگامی که سادات در دوره بیماری وی زمام امور را به دست گرفته بود، رابطه دو کشور مجدد​ برقرار شد.

سال 1967 با شکست مصر از اسرائیل و تبعات بعدی جنگ، ناصریسم به عنوان الگویی در سیاست شکست خورد و به تبع آن ناصر نیز از اوج ایده‌ها و آرمان‌های رادیکال خود ناامیدانه بازگشت. لذا روابط ایران و مصر رو به توسعه رفت و سرانجام چند ماه قبل از مرگ ناصر، عادی شد. تمایل ایران برای تحکیم موقعیت خود در خلیج فارس به این روند کمک کرد. دوره اول اختلافات ایران و مصر به این ترتیب خاتمه یافت. در فاصله دو دوره اختلاف ایران و مصر یک دوره ۹ ساله (۷۹ ـ۱۹۷۰) دوستی و اتحاد استراتژیک در روابط دو کشور حاکم بود. اوایل دهه ۷۰ و در اوج اتحاد ایران و آمریکا سیاست خارجی ایران و مصر همسو شد و دو کشور در بسیاری از مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی موضعی واحد اتخاذ کردند. در این ۹ سال، دوستی دو کشور از حد روابط ساده دیپلماتیک فراتر رفت و به یک اتحاد استراتژیک (کانال سوئز و خلیج فارس) متحد غرب تبدیل و روابط گسترده اقتصادی بین دو کشور برقرار شد.

شاه‌ از سیاست انور‌ سادات‌ در زمینه‌ رفع‌ بحران‌ خاورمیانه‌ از راه‌ سازش‌ با اسرائیل‌، همه‌جانبه‌ حمایت‌ می‌کرد و در واقع‌ گسترش‌ روابط‌ بازرگانی‌ و تجاری‌ دو کشور، به‌ منزله‌ حمایت‌ مادی‌ از این‌ سیاست‌ بود. در تاریخ‌ معاصر، روابط‌ شاه‌ و سادات‌ به عنوان دو عنصر کاملا وابسته‌ به‌ امپریالیسم‌ غرب،‌ اوج مناسبات‌ تهران‌ ـ قاهره‌ به‌ شمار می‌آمد. پرداخت‌ وام‌های‌ کلان‌ از سوی‌ ایران‌ به‌ مصر، انعقاد قراردادهای‌ گوناگون‌ صنعتی‌، تجاری‌ وسرمایه‌گذاری‌های‌ مشترک‌ در عرصه‌های‌ مختلف‌ جهانگردی‌ و انرژی‌، جملگی‌ از گرمی‌ روابط‌ حکایت‌ می‌کرد. البته‌ آمریکا هم از شاه‌ برای‌ ترغیب‌ سادات‌ در گشودن‌ باب‌ مذاکره‌ مستقیم‌ با اسرائیل‌ بهره‌‌برداری‌ می‌کرد. گفته‌ می‌شود مهم‌ترین‌ محورهای‌ مذاکرات‌ شاه‌ و کارتر، در پایان سال‌ 1977 همین موضوع‌ بود.

دوره دوم اختلاف این دو کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران رخ داد. انقلاب اسلامی ایران بار دیگر تفاوت نگرش میان رهبران ایران و مصر بر سر مسائل بین‌المللی را به همراه آورد و نتیجه آن قطع روابط دو کشور در ۱۹۷۹ بود.

به طور کلی چهار عامل در واگرایی بین دو کشور مصر و ایران بعد از انقلاب اسلامی نقش داشته است:

۱ ـ امضای قرارداد کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل

۲ ـ اتهامات مصر به ایران و حمایت از جنبش‌های اسلامی مصر

۳ ـ همکاری نزدیک نظامی مصر با آمریکا

۴ ـ حمایت مصر از عراق در جنگ تحمیلی.

در واقع مهم‌ترین دلیلی که به خاطر آن جمهوری اسلامی ایران رابطه‌اش را با مصر قطع کرد، شناسایی اسرائیل و امضای معاهده بین مصر و اسرائیل بود. دهه ۸۰ را می‌توان بحرانی‌ترین دوران در روابط ایران و مصر قلمداد کرد و حمایت دولت مصر از رژیم عراق در جنگ تحمیلی به تیرگی این روابط شدت بخشید.

پس از پیروزی انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، محمدرضا شاه به دعوت محمد انور سادات به مصر رفت و در سال 1359 به علت ابتلا به بیماری سرطان در آنجا درگذشت. انور سادات مراسم تدفین رسمی و باشکوهی را برای محمدرضا شاه پهلوی برگزار کرد.

در ​ چهاردهم مهر ۱۳۶۰ و در سالگرد جنگ رمضان در مصر، انور سادات در یک رژه نظامی به دست چهار اسلامگرای مصری عضو جهاد اسلامی مصر ترور شد.

قطع رابطه ایران و مصر هنوز ادامه دارد و تلاش‌های دو کشور برای رسیدن به یک تفاهم مناسب برای برقراری ارتباط رسمی تاکنون نتیجه‌ای نداشته است.

فتاح غلامی / گروه تاریخ

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها