2 دوست با همدستی یکدیگر رفیق دیگرشان را کشتند

پایان خونین رفاقت قدیمی

صدای ترمز خودرو سکوت بیابان را شکت. پسر جوان پیاده شد و نگاهی به اطراف انداخت. هیچ کسی آن حوالی دیده نمی‌شد. وقتی مطمئن شد کسی آن اطراف نیست، به طرف در خودرو رفت و با صدایی لرزان گفت: «ایمان، اوضاع رو به راه است.»
کد خبر: ۶۴۳۵۸۳
پایان خونین رفاقت قدیمی

ایمان که منتظر شنیدن این حرف بود، سریع از خودرو پایین پرید و به کمک کیوان، جسد پسر جوان را که روی صندلی قرار داشت، بیرون آورد و کنار جاده قرار دادند، اما هنوز کار آنها تمام نشده بود. باید تمام ردها و سرنخ‌‌ها را از بین می‌بردند تا این ماجرا را یک تصادف رانندگی جلوه دهند. به همین دلیل کیوان سوار خودرویش شد و از روی جنازه عبور کرد. لحظاتی بعد دو پسر جوان سوار خودرویشان شدند و محل را ترک کردند، اما راز جنایت آنها سرانجام برملا شد.

1- رد لاستیک

مردی میانسال اواسط مهر امسال با پلیس تماس گرفت و از کشف جسدی کنار جاده‌ای در خارج از شهر خبر داد. تماس مرد میانسال کافی بود تا گروهی از کارآگاهان جنایی استان لرستان وارد عمل شوند و تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کنند.

ماموران با حضور در صحنه با جسد پسری حدود هجده ساله روبه‌رو شدند. کارآگاهان در نخستین گام به تحقیق از مردی که ماجرا را گزارش کرده بود، پرداختند.این مرد گفت: «زمین‌های این اطراف مال من است و امروز که برای سرکشی به زمین‌ها آمده بودم متوجه چیزی در کنار جاده شدم و زمانی که نزدیک‌تر رفتم، جسد را دیدم.»

اطلاعات مرد جوان، کمکی به کارآگاهان پلیس نکرد و آنها تصمیم گرفتند تحقیقات خود را روی شواهد و مدارک دیگر متمرکز کنند.

با توجه به این که رد لاستیک روی پاهای پسر جوان دیده می‌شد، فرضیه مرگ بر اثر تصادف مطرح شد ولی نحوه قرار گرفتن جسد به گونه‌ای بود که می‌شد حدس زد پسر جوان به قتل رسیده است.
با بررسی‌های دقیق‌تر متخصصان پزشکی قانونی، مشخص شد پسر جوان با شلیک دو گلوله به ران‌هایش کشته شده است و عامل یا عاملان جنایت برای تغییر مسیر تحقیقات پلیسی، با خودرو از روی پاهای مقتول عبور کرده‌اند.

کارآگاهان در گام بعدی هویت مقتول را شناسایی و به تحقیق از خانواده حسن (مقتول)‌ اقدام کردند.

2- نظریه آزمایشگاه جنایی

رد لاستیک خودرویی که با آن پسر جوان زیر گرفته شده بود، بررسی و برای تحقیقات بیشتر در اختیار متخصصان بررسی صحنه جرم قرار داده شد. طولی نکشید که آزمایشگاه جنایی اعلام کرد رد لاستیک‌ها متعلق به خودروی سمند است. در بررسی‌های بعدی مشخص شد تنها کسی که در آن اطراف خودروی سمند دارد، پسری هجده ساله به نام کیوان است.

با به دست آمدن تنها سرنخ این جنایت، پسر هجده ساله با دستور بازپرس پرونده بازداشت و بازجویی شد. با این که کیوان و حسن دوستان قدیمی بودند و مدت‌ها بود همدیگر را می‌شناختند، مظنون مدعی شد حسن را مدت‌هاست ندیده و از او اطلاعی ندارد.

در ادامه تحقیقات، پلیس به بازرسی خودروی مورد نظر پرداخت و همان‌طور که انتظار می‌رفت، کارآگاهان رد لکه‌های خون را داخل خودروی سمند کشف کردند. این درحالی بود که عامل یا عاملان جنایت با شست‌وشوی خودرو، سعی کرده بودند آثار خون را از بین ببرند. از طرفی کارآگاهان جنایی دریافتند کیوان روز حادثه با مقتول دیده شده و اظهاراتش مبنی بر بی‌خبری از او کذب است.

3- اعتراف به قتل

آثار خون داخل خودرو، رد لاستیک‌ها روی بدن مقتول و دیگر مدارک پلیسی، باعث شد تا پسر جوان سکوتش را بشکند و به ارتکاب جنایت اعتراف کند. کیوان درباره قتل دوستش به پلیس گفت: «من و حسن از دوستان قدیمی بودیم و رابطه خوبی با هم داشتیم. بجز من یکی از اقواممان به نام ایمان نیز با حسن دوست بود. ما سه نفر هم‌محله‌ای بودیم و از دوران مدرسه رابطه صمیمانه‌ای با هم داشتیم البته گاهی اوقات اختلافاتی، باعث قهر ما می‌شد اما خیلی زود آشتی می‌کردیم.

دوستی ما ادامه داشت تا این که نمی‌دانم سر چه موضوعی بین حسن و ایمان اختلاف به وجود آمد و این اختلاف روز به روز بیشتر شد. چندبار از آنها درباره علت اختلاف پرسیدم، اما جواب منطقی و قانع‌کننده‌ای نشنیدم. من هم بعد از مدتی موضوع را فراموش کردم، اما این اختلافات به قدری بود که ایمان حسن را برای شرکت در مراسم عروسی‌اش دعوت نکرد. به هر حال این کینه ادامه داشت.

پسر هجده ساله ادامه داد: «چند روز قبل از حادثه ایمان به سراغم آمد و گفت می‌خواهد انتقام سال‌های گذشته را از حسن بگیرد. او از من خواست برای رسیدن به هدفش، کمکش کنم. ابتدا مخالفت کردم، اما ایمان همسن و سال و دوست دوران کودکی‌ام بود و نمی‌توانستم او را در چنین موقعیتی تنها بگذارم. بالاخره قبول کردم با ایمان در این جنایت همدستی کنم. طبق نقشه‌ای که کشیده بودیم من با حسن تماس گرفتم و به او گفتم با دوستان قرار گذاشته‌ام و می‌خواهیم به گردش برویم، تو هم با ما بیا. حسن هم قبول کرد و من و ایمان با خودروی سمندم دنبال او رفتیم. حسن از دیدن ایمان کمی جا خورد و دلخور شد، اما در نهایت هر سه به خارج از شهر رفتیم. وقتی به محل خلوتی رسیدیم، خودرو را کنار جاده نگه داشتم و ایمان با سلاح کلاشینکفی که از قبل تهیه کرده بود، دو تیر به دو ران پای حسن زد. شدت خونریزی زیاد بود و حسن خیلی زود تسلیم مرگ شد. بعد از آن جسد را کنار جاده اطراف شهر رها کردیم، اما قبل از این که آنجا را ترک کنیم، ایمان گفت با ماشین از روی جسد رد شویم تا جای گلوله‌ها معلوم نباشد. همین کار را انجام دادیم. تصور می‌کردیم جای چرخ لاستیک‌ها، اثر گلوله‌ها را روی پای او از بین می‌برد و پلیس تصور می‌کند حسن در تصادف غیرعمدی جان خود را از دست داده است. بعد از این کار به شهر برگشتیم».

سرهنگ دالوند، رئیس پلیس آگاهی استان لرستان درباره این پرونده می‌گوید: «با اعتراف پسر جوان به جنایت، تحقیقات برای بازداشت ایمان آغاز شد، اما بررسی‌ها نشان داد این متهم بعد از ارتکاب جنایت از استان لرستان خارج شده است.

جستجو برای یافتن متهم فراری ادامه داشت تا این که کارآگاهان جنایی رد او را در شهرستان اراک به دست آوردند و با هماهنگی‌های قضایی، راهی آنجا شدند. آنها توانستند متهم را در عملیات ویژه دستگیر و به اداره آگاهی استان لرستان منتقل کنند. ایمان در بازجویی‌ به جنایت اعتراف کرد و هر دو متهم جوان با قرار بازداشت موقت، روانه زندان شدند».

تحقیقات برای افشای انگیزه قتل و اختلافات قاتل و مقتول ادامه دارد./ ضمیمه تپش

مرجان رضایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها