با دکتر مهدی تقوی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی

درآمد نفتی را با تجربه تحریم​ها عاقلانه مصرف کنیم

در حال حاضر نفت محور اصلی چرخیدن چرخ اقتصاد ایران است و این طلای سیاه که به عنوان بزرگ‌ترین ثروت ملی کشور شناخته می‌شود، منبع اصلی درآمد دولت و سرمایه‌گذاری در کشور است و نقشی بی‌رقیب در اقتصاد ملی ایران بازی می‌کند.
کد خبر: ۶۴۱۵۰۸
درآمد نفتی را با تجربه تحریم​ها عاقلانه مصرف کنیم

تاکنون تلاش‌های بسیاری صورت گرفته این ثروت ملی از چرخه درآمد ـ هزینه کشور خارج شود و به عنوان منبعی برای سرمایه‌گذاری‌های درازمدت و ثروتی برای نسل‌های آینده به کار گرفته شود، اما تاکنون تمام تلاش‌ها در این باره و جایگزینی درآمد نفت با دیگر درآمدها موفق نبوده است.

در نهایت اما از سه سال پیش به این سو، تحریم‌های نفتی بهانه‌ای جدی شد تا دوباره صاحب‌نظران و کارشناسان اقتصادی چنین وابستگی را زیر سوال برده و ضمن تاکید بر این که نفت ثروت است نه درآمد، هشدار دهند نفت الان به بلای جان اقتصاد ایران تبدیل شده و تحریم‌کنندگان با استفاده از این پاشنه آشیل در حال پیشبرد اهداف خود هستند.

دکتر مهدی تقوی، عضو موسپید و صریح‌اللهجه هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است برای رهایی از این وابستگی باید از تجربیات کشورهای صنعتی پیشرفته استفاده و درآمدهای غیرنفتی چون مالیات را جایگزین درآمدهای نفتی کنیم.

وی با اشاره به این که اقتصاد کشور از رکود تورمی رنج می‌برد، تاکید کرد: تصمیم‌گیران اقتصادی کشور باید تجربه و دانش کافی برای تدوین قوانین در این باره داشته باشند و با سرمایه‌گذاری این ثروت ملی در بخش‌های تولیدی و ایجاد اشتغال، مولد سرمایه و اشتغال باشند.

این کارشناس اقتصادی، مالیات را یگانه راه کاهش سهم نفت در درآمدهای دولت می‌داند و بر تقویت نظام مالیاتی کشور تاکید ویژه دارد.

ضرورت جدایی اقتصاد ایران از درآمدهای نفتی چیست؟

توجه داشته باشید ایران جزو کشورهای در حال توسعه است. اگر وضعیت کشورمان را با کشورهایی چون دانمارک، نروژ و سوئد که در زمره کشورهای پیشرفته محسوب می‌شوند و سیستم اقتصادی به روز و مدرنی دارند مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم درآمدهای نفتی در این کشورها برای نسل‌های آینده ذخیره می‌شود و در ردیف ذخایر ملی قرار دارد. این کشورها به نحوی برنامه‌ریزی کرده‌اند که با استفاده از درآمدهای غیرنفتی مانند درآمدهای مالیاتی هزینه‌های خود را تامین کنند. در این کشورها از ثروتمندان جامعه مالیات گرفته و به بخش کم‌توان جامعه سوبسید و خدمات پرداخت می‌شود‌. بنابراین آنها با استفاده از این روش، درآمدهای نفتی خود را پس‌انداز و در صندوقی برای بهره‌برداری نسل‌های آینده ذخیره می‌کنند. اعتقاد عمومی در این کشورها بر این است که نفت فقط به نسل امروز تعلق ندارد و متعلق به تمام نسل‌هاست و نسل‌های آینده نیز باید از آن استفاده کنند.

اما همان گونه که گفتم ایران کشوری در حال توسعه است و با این کشورها قابل مقایسه نیست. نرخ رشد جمعیت در کشورمان بسیار بالا و رشد اقتصاد منفی است. در کشورمان تعداد بسیاری از افراد زیر خط فقر زندگی می‌کنند. بنابراین لازم است درآمدهای نفتی عاقلانه مصرف و صرف توسعه تولید و اقتصاد کشور شود.

این تولید می‌تواند به شکل کشاورزی بوده یا به صورت سرمایه‌گذاری‌ها و رشد صنعتی صورت گیرد. قبل از انقلاب مقدار زیادی از درآمدهای نفتی صرف تولید کشاورزی و سرمایه‌گذاری‌های صنعتی شده بود. به عنوان مثال، ما شاهد ایجاد کشت و صنعت هفت‌تپه بودیم. همچنین در طول این سال‌ها سرمایه‌گذاران، تجار و کارآفرینان احساس کردند شرایط برای سرمایه‌گذاری‌های صنعتی مهیاست و کارخانه‌های بسیاری احداث شد. برای مثال، مقدم‌ها نساجی مقدم را راه‌اندازی کردند یا ایروانی کارخانه کفش ملی را تاسیس کرد. بنابراین در طول آن سال‌ها اقتصاد ایران وارد مرحله صنعتی شد و حتی این موضوع شهرهای صنعتی بزرگی چون شهر صنعتی قزوین را به وجود آورد، اما بعد از انقلاب، وقوع جنگ موجب نابودی بسیاری از صنایع و زیرساخت‌های تولید شد و پس از آن اتخاذ سیاست‌های نادرست موجب شد این زیرساخت‌ها نتوانند توان گذشته را بازیابند. یعنی می‌توانم بگویم بسیاری از سیاست‌های نادرست دولت‌ها طی این سال‌ها به اقتصاد کشور صدمه زد. مثلا سیاست‌های اتخاذ شده در طول دولت نهم و دهم ازجمله هدفمندی یارانه‌ها موجب صدمه به اقتصاد کشور شد. در حقیقت بخشی از درآمد نفت در قالب یارانه 45 هزار و 200 تومان به مردم پرداخته شد و از سوی دیگر برای جبران این درآمد نفتی، قیمت گاز افزایش یافت. همچنین قرار بود از این افزایش قیمت گاز 30 درصد به تولید و 50 درصد به مردم اختصاص داده شود، اما این پول نیز در اختیار بخش تولید قرار نگرفت. بنابراین از یک طرف بخش تولید آسیب‌دیده باقی ماند و از بین رفت و از طرف دیگر همین مساله موجب شد نرخ بیکاری در اقتصاد بالا رفته و بسیاری از افراد در کشور بیکار بمانند. علاوه بر آن، با افزایش قیمت انرژی سایر قیمت‌ها نیز پنج برابر شد و شوک قوی تورمی به اقتصاد کشور وارد آمد و اقتصاد را فلج کرد. این که شما امروز نان را صد تومان و فردا 500 تومان بخرید موضوعی نیست که براحتی قابل هضم باشد. در حال حاضر حدود سه سال است که ما رشد منفی اقتصادی را در کشورمان شاهد هستیم و بخش تولید روز به روز افت می‌کند.

اگر طی این سال‌ها ما درآمد نفتی خود را به درستی خرج می‌کردیم، واحدهای تولیدی افزایش می‌یافت و در نتیجه، هم اشتغال ایجاد می‌شد و هم رشد اقتصادی افزایش می‌یافت؛ بنابراین اگر از درآمدهای نفتی درست استفاده شود، یک نعمت است و در غیر این صورت خود به شکل معضلی برای کشور درمی‌آید.

در مورد بیماری هلندی و ارتباط آن با درآمدهای نفتی چه نظری دارید؟

این که می‌گویند اقتصاد ایران دچار بیماری هلندی است نیز مربوط به استفاده نادرست از همین درآمدهاست. این درآمدهای نفتی از یک سو نرخ بیکاری را افزایش داده است و از سوی دیگر، نرخ تورم و افزایش قیمت‌ها را به همراه دارد. اگر شما در این رابطه یک منحنی فیلیپس را ترسیم کنید که نشان‌دهنده ارتباط میان نرخ تورم و نرخ بیکاری است و به طور طبیعی حالت نزولی دارد، متوجه می‌شوید این منحنی در کشورمان به شکل صعودی سیر می‌کند. در شرایط عادی منحنی فیلیپس نشان می‌دهد با کاهش نرخ بیکاری، نرخ تورم بالا می‌رود، ولی در اقتصاد کشور ما منحنی فیلیپس به علت وجود تورم رکودی، سیری صعودی دارد. در این حالت اگر نرخ تورم پایین بیاید نرخ بیکاری هم پایین می‌آید. زمانی که تورم رکودی داریم اگر تورم کاهش یابد تولیدات افزایش یافته و این مساله خود به خود بیکاری را کاهش می‌دهد.

دلیل به وجود آمدن این شرایط چیست؟

باید بگویم یکی از دلایل صعودی‌شدن این منحنی در اقتصاد کشورمان، انحلال سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بود. برنامه‌ریزان قدیمی که در این سازمان حضور داشتند از تجربه بالایی برخوردار بودند و برنامه‌های درستی را برای اقتصاد کشور تدوین می‌کردند. همین برنامه‌ریزان متخصص بودند که بودجه را تهیه می‌کردند و برخلاف سال‌های اخیر بودجه کشور توسط افراد ناشی تهیه نمی‌شد.

در دولت دهم شوک‌های منفی متعددی به اقتصاد وارد شد و در نتیجه درآمد نفتی کارآمد نبود و در این میان تحریم‌ها هم مزید بر علت شد و تورم در کشور افزایش یافت.

نظر شما در مورد تاثیر مصرف مداوم پول نفت در افزایش تورم چیست؟

 توجه داشته باشید اگر ما پول نفت را سرمایه‌گذاری کنیم، ممکن است در مراحل اول این سرمایه‌گذاری که هنوز نتیجه تولیدی آن حاصل نشده است، تورم ایجاد کند، اما زمانی که این سرمایه‌گذاری‌ها به بازدهی می‌رسد، موجب افزایش عرضه در اقتصاد شده و در نتیجه تورم کاهش می‌یابد. در عین حال این تورم اولیه گرچه باعث یک شوک اقتصادی کوتاه‌مدت می‌شود، اما با افزایش تولید و عرضه باعث کاهش بیکاری و تورم می‌شود. این تورم با تورم موجود کشور متفاوت است که در حال حاضر شوک منفی به اقتصاد کشور وارد کرده است. تورم یاده‌شده یک تورم مثبت خواهد بود.

چطور می‌شود در برنامه‌ریزی‌های روزمره کشور، استفاده از پول نفت را از چرخه مدیریت‌ها و دولت‌ها خارج کرد؟

زمانی این موضوع صورت می‌گیرد که کشور به یک مرحله حداقلی از توسعه رسیده باشد و دولت بتواند مالیات‌ها را به درستی دریافت کند. در حال حاضر بسیاری از فعالان اقتصادی بخصوص فعالان زیر زمینی درآمد‌های بسیار بالایی دارند که شناسایی نشده و از این درآمدها مالیاتی دریافت نمی‌شود. بنابراین لازم است در درجه اول نظام مالیاتی کشور اصلاح شود. این به آن معناست که باید تمام افرادی که درآمد تولید می‌کنند، شناسایی شوند و قوانین کشور به گونه‌ای باشد که اگر این افراد از پرداخت مالیات حقه خودداری کردند خود دولت راسا از دارایی‌های آنها این مالیات‌ها را کسب کند. اگر شما وضع دریافت مالیات در کشورهای پیشرفته را بررسی کنید متوجه می‌شوید مالیات‌دهندگان خود داوطلب پرداخت مالیات بر درآمد خویش هستند؛ چرا که سیستم مالیاتی آنها به گونه‌ای طراحی‌شده که اگر شخص از پرداخت به موقع مالیات خود امتناع کند مشمول جریمه‌های سنگینی می‌شود. در مقابل، این تصور در ذهن مردم این کشورها شکل گرفته است که مالیات پرداختی آنها، صرف خدمات عمومی از جمله بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و دیگر خدماتی که به مصرف خود مردم می‌رسد، می‌شود. بنابراین در این کشورها هزینه‌های دولت با استفاده از درآمدهای مالیاتی تامین می‌شود.

علاوه بر این‌که درآمدهای مالیاتی در کشور بدرستی کسب نمی‌شود خیلی از درآمدهای نفتی نیز صرف مخارج روزانه و جاری دولت‌ها می‌شود. به نظر شما چطور می‌توان مانع از چنین روشی شد و جهت استفاده از درآمد نفت را به سوی سرمایه‌گذاری‌های بلند مدت سوق داد؟

 در اینجا دو بحث وجود دارد؛ یکی بحث سیاست و دیگری بحث اقتصاد است. من اقتصاددانم و مسائل را از دید اقتصادی مورد بحث و بررسی قرار می‌دهم، اما سیاستمداران بیشتر به فکر کسب امتیاز و رای برای دوره‌های آینده حضورشان در صحنه و جلب حمایت هستند، بنابراین لزومی نمی‌بینند مانند یک اقتصاددان به مسائل اقتصادی نگاه کنند. علاوه بر این، اشکال دیگری که در کشورمان در این زمینه وجود دارد این است که درآمدها و حساب‌های دولت مکانیزه نیست و اطلاعاتی وجود ندارد تا مشخص شود یک شخص که افزایش هنگفت درآمد داشته چرا مالیات او تغییری نکرده است. همچنین به نظر می‌رسد طی سال‌های گذشته افرادی در برنامه‌ریزی‌های اقتصادی کشور دستی بر آتش داشتند که از تجربه و سابقه اقتصادی کافی برخوردار نبوده و تسلطی به سیستم اقتصادی کشور نداشتند. در کل می‌توان گفت به تخصص آن‌طورکه شاید و باید بهایی داده نشد.

اگر به این نکته توجه شود که تصمیم‌گیران اقتصادی کشور باید کسانی باشند که سال‌ها در این زمینه کارکرده و با مسائل اقتصادی آشنا باشند خیلی از مشکلات اقتصادی رفع می‌شود.

وابستگی اقتصاد کشور به درآمد‌های نفتی چه اثری در موفقیت تحریم‌های اعمال شده علیه ایران داشت و آیا این درآمدها پاشنه آشیلی نبود که دولت‌های غربی از آن برای فشار بر ایران و موفقیت سیاست تحریم بهره جویند؟

همین‌طور است. اگر دقت کنید ضربه شدید این تحریم‌ها از سوی درآمدهای نفتی به ایران وارد شد. در واقع سیاست هدفمندی یارانه‌ها هم مقداری در این ماجرا مشکل‌ساز بود، اما بخش زیادی از مشکلات امروز اقتصاد کشور به تحریم‌ها برمی‌گردد. تحریم‌ها اجازه نمی‌دادند نفت ایران صادر و دلار و ارز مورد نیاز کشور تامین شود. البته اکنون این تحریم‌ها به تدریج توانایی اولیه خود را از دست داده و غربی‌ها بعد از گفت‌وگوهای ژنو اندکی از موضع خود پایین آمدند.

اما زمانی که این درآمد نفتی بیشتر شود، مقدار ارزی که به اقتصاد اختصاص می‌یابد بیشتر شده و این دلارها باید صرف واردات شود، اما چه وارداتی؟ واردات غذا یا کالاهای لوکس؟ خیر! وارداتی که در شرایط امروز کشور بتواند صنایع را نوسازی کند و چرخ تولید را به گردش درآورد. لذا فکر می‌کنم اگر دولت بتواند از فرصت محدودی که دراختیارش قرارگرفته استفاده کند و به عنوان اولین گام ارزهای نفتی محدود آزاده شده را در جهت حمایت از تولید استفاده کند، به نظرم گامی در جهت استفاده درست از منابع نفتی برداشته شده است.

یعنی پول محدود صرف مخارج واجب بشود.

وقتی فروش نفت شما کاهش یافت و دلار کمتری را دریافت کردید، کمتر می‌توانید واردات داشته باشید. در نتیجه مجبورید از این پول درست و قطره‌قطره استفاده کنید و این، مساله خود تجربه جدیدی در اقتصاد ایران است. البته سکه روی دیگری هم دارد، چراکه کاهش پول نفت باعث کاهش عرضه در اقتصادشده و در نتیجه عرضه محصولات داخلی و وارداتی در کشور کاهش یافته و عرضه کمتر باعث افزایش تورم و رکود تورمی می‌شود. لذا امیدواریم با لغو تحریم‌های نفتی، درآمد نفتی کشور نیز افزایش یافته و در نتیجه دلار بیشتری به اقتصاد کشور وارد شود، اما تجربه این روزها باعث مصرف عاقلانه درآمدهای نفتی شود.

اگر اقتصاد کشورمان وابسته به درآمدهای نفتی نبود و دولت منبع دیگری برای درآمد در کشور داشت آیا تحریم‌ها این‌گونه موثر واقع می‌شد ؟ امکان مدیریت بهتر تحریم‌ها وجود داشت؟

خیر، چون اقتصاد کشور بر بنیان قوی استوار نیست و لذا تحریم‌کنندگان منابع دیگر اقتصاد را هم به همین شکل تحریم می‌کردند. به عنوان مثال، اجازه ورود هیچ نوع کالایی را به کشور نمی‌دادند و هیچ کالایی را از کشور نمی‌خریدند. یا اگر اقتصاد کشور وابسته به محصولات کشاورزی بود، اجازه صادرات آن را به کشورهای دیگر نمی‌دادند.

با وجود این در حال حاضر دولت برای این‌که از این وابستگی به درآمدهای نفتی و مشکلات مربوط به آن رها شود، باید به سوی گسترش پایه‌های تولید درکشورقدم بردارد. به عنوان مثال، پایه‌هایی اقتصادی چون ذوب آهن اصفهان یا مس سرچشمه باید در کشور گذاشته شود. گسترش این پایه‌ها باعث ایجاد اشتغال و رشد تولید ناخالص داخلی می‌شود. کشوری که تولیدش قوی باشد سرانجام روی پای خود می‌ایستد و بالاخره قابل تحریم نیست، اما وجود درآمد نفت، کار تحریم‌کنندگان را بسیار آسان کرده است، اما اگر نفت نبود کار آنها بسیار مشکل می‌شد.

چند سال است قوانینی برای کاهش استفاده و اصلاح درآمدهای دولت از درآمدهای نفتی تصویب شده است، اما در عمل شاهد آن هستیم که این قوانین به مرحله اجرا در نمی‌آید.

دلیل این است که هنگام تدوین و تصویب این قوانین روی آن بدرستی فکر نشده است. وقتی دولت بتواند مالیات‌ها را بدرستی دریافت کند، در آن زمان خودبه‌خود اتکای دولت به درآمدهای نفتی کم می‌شود. مانند کشوری چون نروژ که پیش از این درباره آن صحبت کردم. این‌که بدون تفکر بگوییم باید اتکای ما به نفت کم شود مشکلی را حل نمی‌کند. باید راهکاری برای حل این مشکل ارائه شود. مشخص است وقتی قوانین مالیاتی کشور درست نیست، دولت نمی‌تواند از درآمدهای مالیاتی استفاده کند. پس ابتدا لازم است به جای این‌که قانون تصویب کنیم که باید اتکای ما به نفت کم شود، قوانینی را تصویب کنیم که نظام مالیاتی کشور را اصلاح و این مشکل را حل کند. بعد از اصلاح این قوانین و اجرای آن به موضوع کاهش اتکا به درآمدهای نفتی بپردازیم. کارمندان به دلیل حقوق اندکی که دارند تلاش زیادی برای دریافت مالیات و جلوگیری از فرار‌های مالیاتی نمی‌کنند و از سوی دیگر عده بسیاری از افراد ثروتمند نیز مالیات نمی‌پردازند.

اما به نظر می‌رسد دولت‌ها نیز در اجرای قوانین الزام جدی در خود نمی‌بینند؟

بله، همین‌طور است؛ چون دولت ناکارآمد است. کشورهای ثروتمند و متکی به درآمدهای مالیاتی مجازت‌های سنگینی برای فرار‌های مالیاتی دارند، اما در کشور ما قوانین ضعیف است و همین قوانین ضعیف هم اجرا نمی‌شود. یک جامعه مانند یک خانواده است، اگر شما خانواده خود را درست اداره نکنید، خانواده با مشکلات متعددی روبه‌رو می‌شود. در جامعه هم شرایط به همین منوال است. وقتی کشور را درست اداره نکنیم با مشکل روبه‌رو خواهد شد. برای جلوگیری از چنین شرایطی باید قوانین مناسب و واقعگرایانه را تدوین کرد. در عین حال کسانی که مسئولیت جامعه را به عهده می‌گیرند، باید افراد کارآمدی باشند و از تخصص‌ها و افراد باتجربه و باصلاحیت در اداره کشور استفاده شود. مجلس باید مواظب باشد، اگر به مصوبه‌ای رای می‌دهد عملی و قابل اجرا باشد.

قرار بود در برنامه پنجم توسعه وابستگی اعتبارات هزینه‌ای دولت به درآمدهای نفت و گاز به طور کامل قطع شود، ولی این کار انجام نشد. به نظر شما زمان و امکان تحقق چنین موضوعی کی فرا می‌رسد؟

این برنامه هنوز محقق نشده است. وقتی اقتصاد آنقدر رشد کند که درآمدها در کشور افزایش یابد و دولت بتواند از این درآمدهای بالا مالیات کسب کند، می‌تواند هزینه‌های خود را تامین کرده و پول نفت کشور را در صندوقی برای نسل‌های آتی نگهداری کند. در چنین شرایطی نسل امروز از امکانات اقتصادی برخوردار بوده و آیندگان نیز از این ثروت ملی استفاده می‌کنند، اما چنین چیزی فعلا در ایران تحقق نمی‌یابد چون دولت نمی‌تواند مالیات را به درستی دریافت کند. مالیات یک شاه کلید است.

به نظر شما در این زمینه دولت باید از چه روش‌هایی برای تقویت سیستم مالیاتی و درآمدهای غیرنفتی خود استفاده کند؟

اولین گام این است که دولت از تجربیات کشورهای موفق در عرصه دریافت مالیات چون ایالات متحده و روش سیستم مالیاتی آنها  استفاده کند و ببیند آنها در این امر چگونه به موفقیت دست یافته‌اند. گام بعدی مساله شناسایی میزان درآمد افراد و پردرآمدهاست. در حال حاضر بخش حقوق‌بگیر کشور مالیات تکلیفی خود را هر ماه پرداخت می‌کنند، یعنی حتی قبل از آن‌که حقوق خود را دریافت کنند مالیات آن را می‌پردازند، اما می‌بینیم  افرادی که درآمدهای کلان دارند، چون شناسایی نمی‌شوند و میزان درآمد آنها مشخص نیست، مالیات حقه خود را پرداخت نمی‌کنند بخصوص افرادی که در بخش اقتصاد به شکل زیرزمینی و دلالی فعالیت می‌کنند و درآمدهای هنگفتی هم دارند. این در حالی است که اگر دولت بتواند درآمدهای این افراد را شناسایی کند، می‌تواند اتکای خود را به درآمدهای نفتی کاهش دهد. در کل، سیستم مالیاتی باید درست شود و گام اول آن هم طراحی یک نظام پیشرفته اطلاعات مالیاتی است.

باتوجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور، ضرورتی وجود دارد دولت به فوریت سهم درآمدهای نفتی را در سبد هزینه‌هایش کاهش دهد؟ وجود تحریم‌ها دلیل کافی برای اجرای چنین برنامه‌ای نیست؟

ضرورت که دارد، فوریت هم دارد، اما واقعیت این است که در حال حاضر دولت در شرایطی نیست که بتواند به فوریت هزینه‌های نفتی را در ترکیب هزینه‌هایش کاهش دهد. در درجه اول دولت باید بتواند محل و منبع درآمدهای غیرنفتی را تقویت کند و این امر  باید با استفاده از درآمدهای نفتی انجام شده و پول نفت به امور تولیدی اختصاص یابد. حمایت از کارآفرینان و تولیدکنندگان نیز در این امتداد قرار دارد. درواقع وقتی دولت‌ها شروع به تولید کرده و واحدهای تولیدی گسترش پیدا می‌‌کنند، درآمد در کشور ایجاد می‌شود  و دولت می‌تواند از این درآمدها مالیات کسب کند. وقتی درآمدهای مالیاتی افزایش یافت و رشد اقتصادی و وضعیت عمومی مردم بهتر شد، در آن زمان است که دولت می‌تواند مانند سایر دولت‌ها صندوقی را به درآمدهای نفتی برای نسل آتی اختصاص دهد، اما در حال حاضر این امکان وجود ندارد.

حتی این امکان نیز وجود ندارد که دولت بتواند بخشی از مصارف خود از محل درآمدهای نفتی را کاهش دهد؟

بخشی را می‌تواند، اما باید رشد اقتصادی وجود داشته باشد. در حال حاضر کشور با نرخ رشد منفی روبه‌رو است. زمانی دولت می‌تواند مالیات بگیرد که این میزان رشد افزایش یابد. در نتیجه تا تحقق این امر، دولت مجبور است از درآمدهای نفتی استفاده کند.

بجز درآمدهای مالیاتی، به نظر شما کدامیک از روش‌های درآمدی می‌تواند جایگزین درآمدهای نفتی شود؟

دولت یکسری درآمدهای خالصه مانند فروش شرکت‌های دولتی، درآمدهای استقراضی حاصل از  انتشار اوراق قرضه و مالیات بر مصرف در اختیار دارد که وقتی درآمد مالیاتی دولت افزایش یافت حتی دولت می‌تواند استفاده از درآمد خالصه را کاهش دهد، اما این روش‌ها باید اصلاح و بهینه شود، چراکه بسیاری از آنها اثر معکوس به جای می‌گذارد. مثلا استفاده بیش از حد از اوراق مشارکت نه‌تنها درآمد نیست، بلکه قرض روی قرض است. لذا افزایش درآمدهای مالیاتی در این شرایط بهترین راه‌حل است.

البته باید به یک نکته هم در اینجا اشاره کنم که استفاده از دارایی‌های دولت براساس نظریه کلاسیکال و تاکید بر کارآمدی بخش خصوصی است. اگر دولت خود وارد کارهای تولیدی شود، درآمد ایجاد می‌کند، اما رشد سرمایه‌گذاری را به همراه ندارد.

به نظر شما دولت چه اقداماتی می‌تواند برای تقویت این راهکار‌ها انجام دهد؟

درآمد خالصه شرکت‌های دولتی چون در رقابت با بخش خصوصی است، نمی‌توان به آن زیاد پرداخت و گسترش آن فایده‌ای ندارد. به نظر نمی‌رسد فروش اوراق مشارکت هم با سود 20 درصد برای مردم جذابیت داشته باشد، اما باید به مالیات پرداخت که لازم است درباره آن کار دقیق صورت گیرد و تاکید شود؛ بخصوص درباره شناسایی درآمدهای مالیاتی.

در حالی که مردم از نظر اقتصادی در فشار هستند، آیا تشدید دریافت مالیات‌ها نمی‌تواند موجب نگرانی اقتصادی شود؟

همه مردم در فشار نیستند. من، شما و اقشار متوسط و ضعیف زیر فشار اقتصادی قرار داریم، اما به فرض کسانی که معاملات آنچنانی در بازار غیررسمی سکه و دلار می‌کنند و مالیاتی نمی‌دهند چه فشاری را تحمل می‌کنند؟

این ماشین‌های میلیونی در خیابان‌ها از کجا آمده؟ مطمئنا کسی که تحت فشار اقتصادی است، چنین رفتار مالی نمی‌کند. آیا کسانی مثل من و شما که مدت‌هاست در مشاغل کارمندی و کارگری مشغول به کار هستند می‌توانند چنین درآمدهایی داشته باشند؟

شما درباره سرمایه‌گذاری هم صحبت کردید، به نظر شما دولت چطور می‌تواند درآمدهای نفتی را در سرمایه‌گذاری‌های مولد به کار گیرد تا حداکثر منافع را برای کشور داشته باشد؟

در نظر داشته باشید اگر خود دولت فعالیت اقتصادی مولد داشته باشد، نقش بخش خصوصی در سرمایه‌گذاری‌های مولد کم می‌شود، لذا دولت فقط باید زیرساخت‌ها را تکمیل و حاضر کند. در حقیقت زیرساخت‌ها یک شبکه و بستر است که در داخل آن حرکت عوامل تولید افزایش می‌یابد و در نتیجه تولید که افزایش یابد، کارایی نیز افزایش پیدا می‌کند. در نتیجه دولت باید از کار اجرایی در اقتصاد خارج شود تا فعالیت‌های مولد بخش خصوصی شکل گیرد.

به نظر شما توسعه صادرات غیرنفتی چقدر در کاهش استفاده دولت از درآمدهای نفتی موثر است؟

بسیار مهم است؛ چراکه ایجاد اشتغال می‌کند. متاسفانه ما روندی را دنبال می‌کنیم که همه چیز خراب شود. به‌عنوان مثال، فرش ایران ازجمله کالاهای صادراتی بود که در بسیاری از کشورها خواهان بسیاری داشت و همه به دنبال آن بودند. این محصول صادراتی ایران به قیمت خوبی هم به فروش می‌رفت و درآمدزایی بالایی داشت، اما متاسفانه برخی تولیدکنندگان از این شرایط  بهره‌برداری خوبی نکردند و خلوص کار خود را از بین بردند. این گروه به جای استفاده از الیاف طبیعی در تولید فرش از الیاف مصنوعی استفاده کردند که ارزان‌تر بود، در نتیجه بازار فرش از دست رفت و دیگران جای ایران را گرفتند. لذا اگر ما بتوانیم کالای خوب و بدون سوء‌استفاده صادر کنیم، در بسیاری از اقلام تولیدی بهتر از سایر کشورها هستیم. به‌عنوان مثال، خشکبار ایران به دلیل کیفیت بالای آن طرفداران بسیاری در کشورهای مختلف دارد، اما نتوانستیم این بازار را حفظ کنیم. آمریکایی‌ها، بازار خشکبار را از ایران گرفتند و خود جایگزین ما شدند. چرا ما بازار خود را به راحتی از دست می‌دهیم؟ چون کشورهای رقیب محصول را طوری ارائه می‌دهند که مصرف‌کننده را به خود جذب می‌کند، اما ما چنین کاری را نمی‌کنیم. آنها خشکبار را در بسته‌بندی‌های بازارپسند ارائه می‌کنند، در حالی که پیشتر صادر‌کنندگان ایرانی خشکبار را در گونی صادر می‌کردند و کشورهای دیگری آن را بسته‌بندی و ارزش افزوده آن را به جیب می‌زدند. این موضوع درباره زعفران ایرانی که روزگاری بی‌رقیب بود نیز صادق است. ایران صادرت زعفران خود را به درستی و به شکل تجاری مرغوب در بازار انجام نداد و در نتیجه اسپانیا در ابتدا با بسته‌بندی زعفران ایرانی و بعد هم با انتقال پیاز آن به این کشور و کاشت آن، بازار را از دست ایران خارج کرد. شناخت بازار و مدیریت آن به نحو مطلوب موضوع مهمی است و نباید کیفیت یک برند را فدای اندکی سود بیشتر کرد. متاسفانه این دید بلندمدت در صادرات کشور وجود ندارد. کارفرما‌ها و صادرکنندگان در کشورهای خارجی آنقدر به اهمیت برند و نام تجاری و حفظ کیفیت آن در بازار اهمیت می‌دهند که به شکلی خانوادگی نسل اندر نسل نام کالای خود را حفظ و برای بهبود کیفیت آن تلاش می‌کنند. آنها به اهمیت شهرت تجاری واقفند، ولی ما کوتاه‌مدت فکر می‌کنیم. در این میان، علاوه بر صادرکننده ایرادی هم به دولت وارد است. وزارت صنعت، معدن و تجارت باید نظارت کافی بر صادرات داشته باشد و مانع از صدور اجناس بی‌کیفیت شود تا بازار ایران در خارج از کشور حفظ شود و جنس ایرانی با بسته‌بندی و کیفیت مطلوب از کشور صادر شود.

به نظر شما کوچک‌سازی دولت تا چه اندازه در کاهش هزینه‌های دولت و در نتیجه صرفه‌جویی در استفاده از درآمد‌های نفتی مهم است؟

درست است بخش زیادی از درآمدهای نفتی صرف هزینه دستگاه‌های دولتی می‌شود، اما توجه داشته باشید شرایط کشور ما با کشورهای دیگر متفاوت است. نتیجه اقتصاد عقب‌مانده، عقب‌‌افتادگی در تفکر اقتصادی مردم است. در حال حاضر اگر دولت کوچک‌تر شود در مواجهه با انتظارات مردم با مشکل روبه‌رو می‌شود. در کشورهای پیشرفته اگر دولت کوچک شود، خدماتی را که به مردم ارائه می‌دهد، توسط بخش خصوصی و بیمه‌ها به مردم داده می‌شود، اما در ایران  به فرض اگر دولت کوچک شود و  بیمارستان‌ها دولتی تعطیل شوند، کسانی که درآمد و حقوق‌های بسیار پایینی دارند، چطور می‌توانند هزینه‌های پزشکی خود را بپردازند؟ کسانی که بیکار هستند و درآمدی ندارند چه کار کنند؟ اگرچه دولت بزرگ است، اما خدمات بهداشتی، درمانی، آموزش و پرورش و دانشگاه‌های رایگان ارائه می‌دهد.  

دولت‌های پیشرفته، مالیات‌هایی که از ثروتمندان می‌گیرند صرف خدمات عمومی می‌کنند.

یعنی  در شرایط فعلی، اگر دولت کوچک شود نمی‌تواند خدمات عمومی را ارائه دهد؟

نه! این‌که چطور دولت کوچک شود مهم است. در حال حاضر بیایند بگویند که دولت کوچک شود و دولت بگوید من همه بیمارستان‌ها و مدارس دولتی را به بخش خصوصی واگذار می‌کنم، آن کسی که بیشتر از همه صدمه می‌بیند اقشار آسیب‌پذیر و فقیر کشور است. متاسفانه دولت در ایران ناکارآمد است، بنابراین خیلی بزرگ است. شما اگر به ادارات دولتی سر بزنید، می‌بینید از کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین بخش‌ها شاید یک ساعت کار مفید انجام می‌دهند. بنابراین دولت باید کاری برای افزایش کارآمدی خود انجام دهد و ایده کوچک شدن را در آینده اجراکند.

دولت باید در این زمینه چه سیاستی را در پیش بگیرد؟

دولت باید در کارکنان خود انگیزه ایجاد کند. در شرایط تورمی کشور، وقتی کارمندان دولت حقوق‌های پایینی می‌گیرند، دلیلی نمی‌بیند تمام انرژی و وقت خود را صرف کار در دستگاه دولتی کند در نتیجه کیفیت کار خود را پایین آورده و به شغل دوم روی می‌آورد. این شرایط در سیستم دولتی باید اصلاح شود، نه این‌که دولت کوچک‌تر شود؛ یعنی اصلاح دولت بهتر از کوچکسازی آن است.

به نظر شما چرا مردم نیز در برابر نحوه استفاده از ثروت نفتی و هزینه‌کرد آن که متعلق به آنهاست، حساسیت به خرج نمی‌دهند؟

نفت ثروت ملی و متعلق به مردم است، اما توجه داشته باشید این مردم نیستند که باید حساسیت به خرج دهند، این نماینده‌های آنها در مجلس هستند که باید در این‌باره حساسیت نشان دهند. بنابراین مردم باید افرادی را انتخاب کنند که نسبت به منافع آنها در مجلس حساس باشند. نمایندگان باید هنگام تصویب قوانین توجه کافی داشته باشند و منافع  مردم را حفظ کنند.

به نظر شما این بحث که نفت درآمد نیست، بلکه ثروت است تا چه اندازه در کشور ما جا افتاده است؟

موضوع این نیست که دولتمردان به این موضوع اشراف ندارند و آن را رعایت نمی‌کنند، بلکه موضوع این است که آنها مجبورند از درآمد نفتی استفاده کنند، چون جایگزین دیگری ندارند.

کتایون مافی / گروه اقتصاد

فرصت برای رهایی از اقتصاد نفتی مناسب است

همان‌گونه که از توضیحات عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای در جمع فعالان اقتصادی بخش خصوصی هویدا بود، فعالان اقتصادی بیش از دیگر حوزه‌ها از گشایش‌های به وجود آمده در پی توافق ژنو خرسندند؛ چرا که فعالیت‌های اقتصادی، سرمایه‌گذاری و تبادلات تجاری بیش از هر چیز به آرامش، ثبات و صلح نیازمند است. بنابراین، فعالان اقتصادی هم در ایران و هم در سایر کشورها، بخصوص کشورهایی که دولت‌هایشان با تحریم‌های ناصواب روا داشته شده علیه ایران همراهی می‌کردند، نسبت به ادامه روند گفت‌و‌گوها و حصول توافقات نهایی و دائمی امیدوارند.

دقیقا بر اساس همین منفعت و امیدواری نیز انتظار می‌رود بیشترین تلاش‌ها در راستای ایجاد زمینه‌های مساعد و مناسب برای رفع کامل مشکلات و محدودیت‌ها بر سر راه ارتباطات تجاری و اقتصادی توسط فعالان و سرمایه‌گذاران بخش خصوصی انجام گیرد. از این رو تشکل‌های بخش خصوصی و فعالان اقتصادی غیردولتی در هر دو سوی جریان؛ یعنی هم ایران و هم طرف‌های تجاری کشورمان در کشورهای غربی و... باید نقش پررنگ‌تری در تلطیف و تسهیل روابط دولت‌ها ایفا کنند. نکته مهمی که در راستای این نقش‌آفرینی‌ها به‌خصوص در ایران باید مورد توجه قرار داشته باشد، انسجام و هم‌افزایی این اقدامات در قالب تشکل‌های شناسنامه دار و دارای هویت و سابقه است.

اتاق‌های بازرگانی یکی از این نمونه تشکل‌هاست که می‌توان در سایه جایگاه آنها، گام‌هایی بلند برای رایزنی و ترغیب دولت‌ها برای لغو تحریم‌ها علیه کشورمان برداریم چرا که در سایر کشورها و شاید بیش از کشورمان، فعالان بخش خصوصی و تشکل‌های آنها، نقش و تأثیر بسیاری در تغییر جهت تصمیمات دولت‌ها دارند. از این‌رو، برقراری ارتباط میان فعالان بخش خصوصی در ایران با طرف‌های خارجی و توجیه آنان نسبت به فرصت‌های سرمایه‌گذاری و حضور در اقتصاد کشورمان می‌تواند به عاملی تبدیل شود برای اعمال فشار غیرمستقیم به دولت‌های خارجی در راستای مخالفت با تحریم‌های احتمالی آینده.

اهمیت این موضوع زمانی بیشتر هویدا می‌شود که بپذیریم متأسفانه به دلایل گوناگون طی سال‌های اخیر و در سایه برخی سوء‌مدیریت‌های داخلی و البته تبلیغات وسیع دشمنان، تصویر بسیار نادرستی از فضای اقتصادی و جو حاکم بر حوزه‌های سرمایه‌گذاری و کارآفرینی ایران به جهان ارائه شده است. در چنین شرایطی طبیعی است که روحیه محتاط و ریسک گریز سرمایه‌گذاران خارجی از حضور و سرمایه‌گذاری در اقتصاد ایران ابا می‌کند. از این رو بازتعریف فرصت‌ها و شرایط اقتصاد ایران و ابراز تمایل دولت و فعالان خصوصی ایران برای همکاری و تعامل با سرمایه‌گذاران خارجی می‌تواند حکم شرط لازم برای تصحیح این تصویر معوج و ترغیب آنان برای حضور در عرصه‌های اقتصادی کشورمان را داشته باشد.

به عبارت دیگر، فعالان بخش خصوصی کشورمان باید با درک صحیح فرصت پیش آمده و البته محدود و قابل سوختن از رهگذر توافقنامه ژنو، شش ماه پیش رو را با همتی مضاعف صرف معرفی فرصت‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاری در ایران و جلب اعتماد و اطمینان طرف‌های خارجی کنندتا این مدت به فرصتی بی‌نظیر برای برداشتن گام‌های نهایی برای رهایی از اقتصاد بدون نفت تبدیل شود.

محسن جلال‌پور / عضو هیأت رئیسه اتاق ایران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها