می‌گویند که اگر می‌خواهی عزیز شوی یا دور شو یا بمیر. این ضرب المثل تلخ، این روز‌ها شده واقعیت زندگی ما. انگار قهرمانان ورزشی ما هم دیگر برای دیده شدن چاره‌ای ندارند جز آنکه از این نسخه پیروی کنند!
کد خبر: ۶۳۸۴۷۷
تا دیر نشده عابدزاده‌ها را دریابیم

هر‌گاه قهرمانی دچار بلایی می‌شود، همه به یادش می‌افتند و زبان به افسوس باز می‌کنند که «ای کاش پیش از اینکه دیر شود، قدرش را می‌دانستیم!» گویی قهرمان برای ما فقط زمانی قهرمان است که پیش ما نباشد؛ دور باشد یا از دنیای ما رفته باشد.

شاید به همین دلیل هم است که برخی از بزرگان ورزش ما از ما فاصله می‌گیرند؛ به کشورهای دوردست می‌روند تا کاری برای خود دست و پا کنند و از دنیای ورزش دور نمانند چون اینجا در کشور خودشان کسی آن‌ها را به بازی نمی‌گیرد. قهرمانان ما اینجا بیشتر بازی می‌خورند تا اینکه به بازی گرفته شوند.

تا نام یک ورزشکار بزرگ را می‌شنویم به سرعت به یاد افتخارآفرینی‌هایش می‌افتیم و از بودنش در کنارمان احساس غرور می‌کنیم اما این حس چند دقیقه یا در بهترین حالت چند ساعت بیشتر دوام نمی‌آورد و بعد از گذشت این زمان کوتاه، همه چیز از یادمان می‌رود.

احمدرضا عابدزاده یکی از همین قهرمانان است که چند روزی است حال خوشی ندارد. حال ناخوش عقاب آسیا باعث شد که دوباه اهالی فوتبال و علاقه مندان به این رشته ورزشی به یادش بیفتند و مدام حالش را از یکدیگر جویا شوند. همین‌ها وقتی احمدرضا در ایران بود سراغش را نمی‌گرفتند و کسی نمی‌خواست او و تجربه‌اش را به کار بگیرد.

عابدزاده چون مجال کار در ایران را ندید و از انتقال تجربیاتش به دروازه بانان ایرانی در تیم‌های ایرانی ناامید شد، راه دیار ینگه دنیا را در پیش گرفت تا در آنجا «شاید» به یکی – دو جوان آمریکایی درس دروازه بانی بدهد.

دروازه‌بان اسطوره‌ای فوتبال ایران در سال‌هایی که از خداحافظی‌اش از فوتبال گذشته سختی‌های زیادی کشیده است. بار‌ها گفته شد که از عابدزاده در پست‌های مختلف استفاده می‌شود و شایعه بکارگیری تجربه او از پرسپولیس تا تیم ملی کشیده شد اما همه آن حرف‌ها هیچ بود و هیچ.

این نوشته قصد ندارد برای دست اندرکاران تیم‌های فوتبال در ایران تکلیف تعیین کند که از چه کس استفاده کنند یا از چه کسی بهره نبرند بلکه تمام حرف این است که وقتی کسی مانند احمدرضا عابدزاده به جای کار در ایران و آموزش جوانان ایرانی، راهی خارج از کشور شود و نسبت به کار در تیم‌های ایرانی بدگمان باشد، باید نگران باشیم و علت را در رفتار خود جستجو کنیم.

به راستی تاکنون از خود پرسیده‌ایم که چرا کسی مانند احمدرضا عابدزاده عطای کار در وطن را به لقایش می‌بخشد و چمدانش را به مقصد یک کشور دیگر می‌بندد؟ چرا فقط شعار احترام به قهرمانان و رعایت حرمت پیشکسوتان را می‌دهیم؟ چرا تا وقتی عابدزاده‌ها، حجازی‌ها، نامدار‌ها، اکرامی‌ها، دهداری‌ها و مانند این‌ها پیش ما هستند از آن‌ها استفاده نمی‌کنیم و قدرشان را نمی‌دانیم؟

چرا با دست خود کاری می‌کنیم که قهرمانانمان جلای وطن کنند در حالی که می‌توانند در ایران بمانند و با آموزش جوانان ایرانی بار دیگر برای کشور خدمت کنند؟ این سوالات آن قدر مهم هستند که می‌شود درباره‌شان کتاب‌ها نوشت و حرف‌ها زد.

می‌گویند «اگر می‌خواهی عزیز شوی یا دور شو یا بمیر». بیایید قدر داشته‌هایمان را بدانیم و از بزرگان و قهرمانانمان آن طور که شایسته است تجلیل کنیم، پیش از آنکه عزیزانمان برای عزیز ماندن از ما دور شوند یا...
ایسنا

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
هانیه
Iran, Islamic Republic of
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۴
۰
۰
خیلی مقاله خوبی بود
ولی كو گوش شنوا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باز هم ازتون خواهش میكنم از این نوع مقاله ها بیشتر بنویسین بلكه به گوش مسئولین برسه

نیازمندی ها