قتل‌هایی که در پی سوءمصرف مواد مخدر انجام می‌شود در یک نگاه

جنایت در دخمه​های اعتیاد

«مواد کشیده بودم. اصلا در حال خودم نبودم. باور کنید نمی‌خواستم او را بکشم.» این جملات برای خوانندگان صفحات حوادث روزنامه‌ها تکراری است. قتل‌هایی که در پی مصرف مواد مخدر و محرک بویژه شیشه بوقوع می‌پیوندد، مدت‌هاست نگرانی‌هایی را موجب شده و کارشناسان و مسئولان نسبت به خطرات مصرف این نوع مواد توهم‌زا بارها هشدار داده‌اند.
کد خبر: ۶۲۹۳۸۲

در همین ارتباط سه متهم در بازداشتگاه اداره دهم پلیس اگاهی تهران بسر می‌برند که در پی مصرف مواد مخدر دست به جنایت زده‌اند. یکی از آنها پسر همسر صیغه‌ای خود را کشته، دیگری برادرش را از پادرآورده و سومی همسرش را به قتل رسانده است.

متهم اول که احمد نام دارد، می‌گوید هیچ قصدی برای کشتن پسر هشت ساله همسرش نداشت و ناخواسته دست به این جنایت زد: مدت‌ها بود اعتیاد داشتم تا این‌که برای ترک در یک کمپ بستری و در آنجا با مردی به نام عباس آشنا شدم. او هم مشکل مرا داشت اما چون موفق به ترک نشد، همسرش از او طلاق گرفت. بعد از آن من با همسر عباس آشنا و به او علاقه‌مند شدم. در حالی‌که مواد را ترک کرده بودم، به او پیشنهاد ازدواج دادم و پس از مدتی به عقد موقت هم درآمدیم و بعد از آن بود که من دوباره به مصرف شیشه روی آوردم. روز حادثه وقتی همسرم به محل کارش رفت، من هم شروع به کشیدن مواد کردم. در همان موقع پسر هشت ساله همسرم بیدار شد. او گریه و سر و صدا می‌کرد و حسابی عصبانی‌ام کرده بود. به همین دلیل کتکش زدم اما آرام نشد تا این‌که بالاخره با دسته جاروبرقی ضربه‌ای به او زدم و پسرک بی‌هوش شد و مدتی را در کما بود تا این‌که جانش را از دست داد. من به هیچ وجه نمی‌خواستم این بچه را بکشم فقط به این دلیل که در حالت عادی نبودم، این کار را کردم و حالا هم بشدت پشیمان هستم.

متهم دوم که برادرش را به قتل رسانده است، می‌گوید: مدت‌ها مواد مصرف می‌کردم تا این‌که برادرم مرا برای ترک به یک کمپ برد. روز قبل از حادثه از کمپ مرخص شدم. اما دوباره مصرف را شروع کردم. آن روز به خانه برادرم رفته بودم که با او دعوایم شد و در حالی‌که از خود بی‌خود شده بودم، با چاقو چند ضربه به سر و سینه برادرم زدم و بعد هم در همان خانه بازداشت شدم.

این متهم نیز از ارتکاب قتل ابراز ندامت می‌کند و می‌گوید دستش تحت تاثیر شیشه به خون آلوده شد. سومین متهم نیز اظهارات مشابهی دارد: به دلیل اعتیاد به شیشه نمی‌توانستم سر کار بروم و همسرم مخارج زندگی‌مان را تامین می‌کرد.

ما دختری شش ساله داریم که زنم او را به پدر و مادر من سپرده بود و خودش سعی داشت به من کمک کند اما روز حادثه وقتی او می‌خواست به منزل پدرش برود، تحت تاثیر مصرف مواد، کنترل خودم را از دست دادم و او را با ضربه چاقو به قتل رساندم.از کاری که کرده‌ام، خیلی پشیمان هستم.

«حسن ـ ب» یکی دیگر از این متهمان است که دو هفته قبل به اتهام جنایت شیشه‌ای بازداشت شد. او نیز مانند بسیاری از قاتلان هم‌رده خودش، قتلی خانوادگی را در استان آذربایجان‌شرقی مرتکب شده است. حسن می‌گوید: شیشه مصرف می‌کردم و بر سر همین موضوع با پدرم اختلاف داشتم و مرتب با هم دعوا می‌کردیم. روز حادثه در حالی که غیر از من و پدرم کس دیگری در خانه نبود، با هم مشاجره کردیم و من که کنترل خودم را از دست داده بودم، با چوب ضربه‌ای به سر پدرم زدم. وقتی او روی زمین افتاد، ترسیدم و از خانه بیرون رفتم و بعد از چند ساعت برگشتم تا وانمود کنم حادثه در نبود من اتفاق افتاده است بعد از آن پدرم را به بیمارستان رساندم و او به دلیل شکستگی جمجمه فوت شد.

ارتکاب قتل توسط معتادان فقط یک روی سکه است و این سناریوی تلخ، پرده دیگری نیز دارد. در موارد زیادی دیده شده این معتادان هستند که به دست اطرافیان خود کشته می‌شوند. مردی که دختر هجده ساله‌اش را به قتل رسانده است و بزودی در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود، می‌گوید: دخترم به دلیل اعتیاد به مواد از شوهرش طلاق گرفت و به خانه ما برگشت.

او جهیزیه‌اش را هم با خودش آورده بود. او مدام با من و مادرش دعوا می‌کرد و برای گرفتن پول مواد، حتی ما را کتک می‌زد. کشمکش‌های ما ادامه داشت تا این‌که دخترم جهیزیه‌اش را هم برای تامین پول موادمخدر فروخت. آن روز با او دعوای سختی کردم و گفتم یا باید اعتیادش را ترک کند یا این‌که از خانه من برود.او به سمتم حمله کرد و با هم درگیر شدیم. در همین لحظه با چاقو ضربه‌ای به او زدم و دخترم جانش را از دست داد. من اصلا نمی‌خواستم او را بکشم اما رفتارهایش مرا ذله کرده بود، طوری که زمان وقوع حادثه از شدت خشم نتوانستم خودم را کنترل کنم.

مردی به نام حمید از اهالی استان خراسان جنوبی نیز همسرش را با انگیزه‌ای مشابه از پا درآورده است. او می‌گوید: ما حدود شش سال قبل با هم ازدواج کردیم و صاحب یک فرزند پسر شدیم اما بعد از پنج سال زندگی مشترک، به این نتیجه رسیدم که باید از همسرم جدا شوم؛ چون او معتاد شده بود و اصلا نمی‌توانستم چنین چیزی را تحمل کنم.

مدتی بعد از آن‌که از هم طلاق گرفتیم، خانواده همسرم اصرار کردند دوباره با او ازدواج کنم من هم با این تصور که زنم اصلاح شده و مواد را ترک کرده است، این پیشنهاد را پذیرفتم اما بعد از ازدواج مجدد فهمیدم او همچنان اعتیاد دارد و حاضر به ترک هم نیست. به همین دلیل اختلافات ما بار دیگر اوج گرفت تا این‌که وقتی دیدم نصیحت و گفت‌وگو فایده‌ای ندارد، تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. با طراحی نقشه‌ای، روز حادثه به بهانه دیدار با خانواده‌اش، او را سوار خودرو کردم و به منطقه‌ای پرت بردم.سپس او را کشتم و جنازه‌اش را کنار جاده رها کردم.

زنجیره قتل‌های شیشه‌ای پایانی ندارد و کارشناسان بر این عقیده‌اند که باید با اطلاع‌رسانی و آگاه‌سازی شهروندان، آنان را از گزند انواع مخدرها و محرک‌ها دور نگه داشت تا بتوان آمار این‌گونه جنایات را کاهش داد.

زهرا الیاسی

برداشت اول

رواج شیشه در ایران

تحقیقاتی که درباره شیوع مصرف شیشه انجام شده، نشان می‌دهد این ماده مخدر تا قبل از سال 85 در ایران وجود نداشت. همچنین تا یک سال بعد میزان مصرف آن بسیار ناچیز بود. این نوع مواد از کشورهای شرق آسیا و از طریق مسافران هوایی وارد ایران شد.

قیمت این نوع ماده مخدر در آن زمان بسیار بالا بود و فقط قشر مرفه از عهده خرید آن برمی‌آمدند در عین حال تبلیغات گسترده‌ای هم برای آن انجام شد؛ به گونه‌ای که گفته می‌شد این ماده مخدر نه‌فقط اعتیادآور نیست بلکه باعث فعال شدن ذهن، افزایش توان جسمی و لاغری می‌شود.

بعد از آن با افزایش تعداد مصرف‌کنندگان، قیمت این ماده نیز کاهش یافت و پس از مدتی تولید آن در ایران نیز آغاز شد؛ به طوری که اکنون قاچاقچیان ایرانی این نوع مواد را به کشورهای دیگر از جمله مالزی قاچاق می‌کنند و ما شاهد هستیم ایرانیان زیادی در مالزی به همین جرم در بازداشت به سر می‌برند و حتی برخی از آنان با حکم اعدام روبه‌رو هستند.

همزمان با تولید شیشه در ایران، خلوص آن نیز کاهش یافت و به اصطلاح مواد تقلبی زیاد شد که همین امر به گسترده‌تر شدن عوارض سو‌مصرف انجامید.

با توجه به این توضیحات، به نظر می‌رسد ما برای مقابله با این ماده خطرناک دیر دست به کار شدیم. باید از همان ابتدا اطلاع‌رسانی کافی انجام و خطرات مصرف آن گوشزد می‌شد تا شیوع پیدا نکند.

اکنون نیز با آگاه‌سازی می‌توان گام‌های مثبتی برداشت.

کاظم بیرجندی / آسیب‌شناس اجتماعی

برداشت دوم

درمان و پیشگیری

آسیب‌های اجتماعی از هر نوع و گروهی که باشد، ما را در برابر دو نوع برخورد قرار می‌دهد که باید همزمان و موازی هم پیگیری شود.برخورد اول پیشگیرانه و گام دوم، مختص اصلاح و درمان است. به این معنی که ما باید در کنار اصلاح و درمان آسیب‌دیدگان اجتماعی، پیشگیری از تکرار و شیوع را نیز در دستور کار داشته باشیم. عامل اصلی قتل‌هایی که در پی مصرف موادمخدر رخ می‌دهد، کاملا واضح و مشهود است بنابراین باید معتادان را شناسایی و برای درمان آنها تلاش کنیم و از طرفی مانع گرایش افراد مستعد به مصرف مواد شویم. در بحث اصلاح و درمان تاکنون اقدامات زیادی انجام شده که البته بسیاری از آنها خارج از برنامه و غیراصولی بوده است. مهم‌ترین کاری که در این ارتباط باید صورت گیرد، سامان دادن به مراکز درمانی است. متاسفانه مراکز غیرقانونی زیادی در این زمینه فعال هستند و اتفاقا همین مراکز، به فجایع زیادی دامن زده است. علاوه بر این شاهد هستیم عده‌ای سودجو تبلیغاتی را مانند ترک اعتیاد در چند ساعت یا چند روز مطرح می‌کنند که این تبلیغات هم اثرات زیانباری دارد و به نظر می‌رسد وزارت بهداشت باید در این زمینه بیشتر نظارت کند. در بحث پیشگیری هم اقدامات کافی صورت نگرفته است.هرچند رسانه‌ها در این ارتباط اطلاع‌رسانی می‌کنند اما این کار در یکی دو سال اخیر آغاز شده و قبلا تا این حد شاهد برنامه‌های آگاهی‌بخش در رسانه‌ها و بویژه صدا و سیما نبودیم و هرگز چهره واقعی اعتیاد آن طور که باید و شاید به مردم نشان داده نمی‌شد.

وزارت آموزش و پرورش و علوم نیز در این زمینه وظیفه حساسی دارند. گرایش به مصرف مواد از نوجوانی و جوانی یعنی دورانی که این دو وزارتخانه بر افراد نظارات و احاطه دارند، شروع می‌شود بنابراین باید در دو مرحله دبیرستان و دانشگاه به افراد آموزش داده شود. حتی بسیاری از کارشناسان پیشنهاد می‌کنند موضوع آسیب‌های اجتماعی به عنوان یکی از دروس در برنامه دانش‌آموزان و دانشجویان گنجانده شود اما به نظر می‌رسد تا رسیدن به این مرحله فاصله زیادی داریم.

داریوش محمودی / آسیب شناس اجتماعی

برداشت سوم

مسئولیت خانواده

امروزه این نظر که معتاد، فردی بیمار است و باید درمان شود، از سوی اغلب متخصصان پذیرفته شده است. اگر این نگاه را بپذیریم، باید قبول کنیم که برای درمان فرد معتاد، خانواده او و جامعه نقش مهمی دارند و نباید تمام مسئولیت‌ها را گردن خود شخص انداخت. در بسیاری از قتل‌هایی که در پی مصرف مواد به وقوع پیوسته است، شاهد هستیم قربانیان از اعضای خانواده مقتول هستند یا این‌که خودشان توسط اعضای خانواده به قتل رسیده‌اند. این موضوع نشان می‌دهد رابطه میان فرد معتاد و خانواده‌اش رابطه‌ای ناسالم و بیمارگونه بوده است. متاسفانه بسیاری از خانواده‌ها روش‌های صحیح برخورد با فرد معتاد را نمی‌دانند و با رفتارهای نادرستی مانند توهین، تحقیر، طرد کردن و وادار کردن به ترک به شیوه‌های نادرست یا آزاد گذاشتن مطلق فرد، زمینه‌ را برای وقوع قتل فراهم می‌کنند. تمامی خانواده‌هایی که فردی معتاد دارند، باید از مشاوران کمک بخواهند تا راه درست درمان بیمار خود را یاد بگیرند و رفتارهای آسیب‌زننده نداشته باشند.

ما قبل از هر چیز باید بپذیریم اعتیاد قابل درمان است. سپس راه‌های درست درمان را پیدا و همگی کمک کنیم تا فرد از عهده بیماری خود بربیاید و به سلامت برسد در این صورت، نزاع‌های خانوادگی ناشی از اعتیاد و در نتیجه قتل کاهش می‌یابد.

نکته دیگر این است که در بسیاری از موارد شاهد آن هستیم که فرد حتی قبل از اعتیاد نیز رابطه سالمی با خانواده‌اش نداشته و همین رابطه بیمارگونه او را به سمت اعتیاد سوق داده است. بنابراین تمام خانواده‌هایی که نوجوان و جوان در خانه دارند، باید راه درست برخورد با آنها را یاد بگیرند تا با محدودیت یا آزاد گذاشتن و رفتارهای نادرست دیگر، زمینه آلودگی فرزند خود را فراهم نکنند.

با توجه به نقش مهم خانواده در این میان، متاسفانه برخی خانواده‌ها به دلیل ترس از آبروریزی وقتی با مشکل اعتیاد یکی از اعضا مواجه می‌شوند، سعی می‌کنند بر آن سرپوش بگذارند و پنهانکاری کنند به همین دلیل به روان‌شناس مراجعه نمی‌کنند و رفتار درست را یاد نمی‌گیرند.

شبنم خدابخش / روان‌شناس

برداشت چهارم

مواد تحریک‌کننده

به کار بردن اصطلاح مواد مخدر برای موادی مانند شیشه صحیح نیست؛ زیرا این مواد در اصل نه مخدر بلکه محرک هستند. این مواد باعث فعل و انفعالاتی در مغز می‌شوند و شعور را تحت تاثیر قرار می‌دهند. به گونه‌ای که فرد دچار توهم دیداری، شنیداری، بویایی و حتی لمسی می‌شود. در چنین شرایطی که شعور فرد مختل شده، برداشت‌های او از اتفاقات پیرامونش مطابق با واقع نیست و در نتیجه تصمیم‌گیری‌ها و واکنش‌هایش نیز بر مبنای منطق نخواهد بود.چنین افرادی معمولا تصور می‌کنند دیگران در حالت توطئه‌چینی علیه‌شان هستند، به آنها خیانت می‌کنند و قصد جان‌شان را دارند و به همین سبب دست به جنایت می‌زنند. از سویی این افراد گاه تحت تاثیر مواد دچار هیجان کاذب می‌شوند و برای خود قدرتی مافوق طبیعی قائل هستند، جسارت‌شان بشدت افزایش می‌یابد، خطرپذیری‌شان بیشتر می‌شود و در نتیجه این اتفاقات شاهد هستیم خشن‌ترین جنایت‌ها را در کمال خونسردی مرتکب می‌شوند و البته بعد از این‌که اثرات مواد از بین رفت، متوجه خشونت خود می‌شوند.مواد محرک،ترکیبات شیمیایی هستند که برخی از آنها در سال‌های قبل به عنوان داروهای روان‌پزشکی مورد استفاده قرار می‌گرفت اما مشخص شدن اثرات سوء آنها سبب شد از فهرست داروها حذف و مصرف‌شان ممنوع شود.این مواد برخلاف برخی باورهای شایع بشدت اعتیادآور هستند و حتی می‌توان گفت ترک‌شان سخت‌تر از ترک مواد مخدر سنتی است. ضمن این‌که افراد بعد از درمان نیز باید تا مدت‌ها زیرنظر باشند، زیرا مصرف طولانی مدت این نوع مواد علاوه بر اثرات سوجسمانی، سبب بیماری‌های روانی نیز می‌شود که درمان آنها بسیار زمانبر و کاملا تخصصی است.

مهسا یارندی / روان‌شناس

تبصره

شیشه، رافع مسئولیت نیست

شاهد هستیم برخی متهمان به قتل در دادگاه با طرح این ادعا که به دلیل مصرف ماده مخدر شیشه در حالت طبیعی قرار نداشتند، سعی می‌کنند از خودشان در برابر اتهام وارده دفاع کنند. قانونگذار در صورتی فرد را از مجازات اتهام قتل عمد معاف دانسته که فرد به جنون مبتلا باشد. در قانون جنون به هر میزان که باشد، رافع مسئولیت کیفری است. درست است که مصرف‌کننده شیشه ممکن است دچار هذیان و توهم شود اما این اتفاق به هیچ عنوان به معنی جنون نیست. فرد مجنون کاملا مسلوب‌الاراده است در حالی‌که فرد معتاد با اراده خودش مواد مصرف می‌کند، وارد درگیری می‌شود و دست به قتل می‌زند. ضمن این‌که برخی افراد برای این‌که جرات ارتکاب قتل را پیدا کنند، مواد مصرف می‌کنند که این امر نیز نشان می‌دهد آنها بدون اراده نیستند. بنابراین نمی‌توان کسی را با این استدلال که تحت تاثیر ماده مخدر دست به قتل زده است، از مجازات معاف دانست.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها