اشاره: به تراکتورسازی که رفت خیلی‌ها گفتند پنج هفته بیشتر دوام نمی‌آورد. کسی در توانمندی‌های مجید جلالی شک نداشت، اما خیلی‌ها معتقد بودند جنس او با جنس هواداران پرشور تبریزی و فضای فوتبالی این شهر متفاوت است. خود جلالی هم این را می‌دانست.
کد خبر: ۶۰۵۲۳۹
حتی نزدیکانش هم به او هشدار داده بودند، اما او این چالش بزرگ را برای خود انتخاب کرد تا در همان مسیری حرکت کند که می‌خواهد. جلالی پیش از این، دو بار هم تا آستانه نیمکت پرسپولیس پیش رفت تا بگوید ترسی از این چالش‌های بزرگ ندارد. معلم اخلاق فوتبال ایران می‌خواهد در این فوتبال تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد. البته او خوب می‌داند در فوتبالی که شبکه‌های فساد و دلالی، حرف اول را می‌زند و اراده‌ای هم برای مقابله با این ناپاکی‌ها وجود ندارد، تاثیرگذار بودن آسان نیست. در همین 12 هفته‌ای که از لیگ سیزدهم می‌گذرد، گوشه‌ای از این دشواری‌ها را با پوست و گوشت خود احساس کرد، زمانی که روی سکوهای ورزشگاه یادگار امام فریاد می‌زدند؛ جلالی، استعفا، استعفا!

خودش می‌گوید فضای سنگینی علیه او ایجاد کرده‌اند، اما دلش به عاقبت کار روشن است. تراکتورسازی با جلالی، فعلا یکی از مدعیان قهرمانی است، هرچند هنوز با عبور از این فضای سنگین و پرحاشیه فاصله دارد؛ این را سکوهای خالی ورزشگاه یادگار امام می‌گوید، سکوهایی که تا پر نشود جلالی به آرامش نمی‌رسد.

با مجید جلالی درباره دغدغه‌های فوتبالی‌اش، چالش جدیدش به عنوان سرمربی تراکتورسازی و حال و روز فوتبال ملی ایران در سال منتهی به جام جهانی صحبت کردیم که ماحصل آن در ادامه می‌آید.

در توانایی‌های شما به هیچ وجه تردید وجود ندارد، اما خیلی‌ها بعد از آن‌که با تراکتورسازی به توافق رسیدید، گفتند مجید جلالی پنج هفته بیشتر در تبریز دوام نمی‌آورد. استدلال‌شان هم این بود که جنس مجید جلالی به تراکتورسازی نمی‌خورد...

اتفاقا چند نفر از دوستان نزدیک من و پیشکسوتان هم زمانی که با مسئولان تراکتورسازی در حال مذاکره بودم همین حرف‌ها را زدند، اما باور من چیز دیگری بود و خوشحالم که تا الان این باور درست بوده است. البته این را هم بگویم که در این چهار ماه در دو مقطع تا آستانه جدایی از تراکتورسازی پیش رفتم. یک‌بار هفته سوم، قبل از این‌که برای بازی با ذوب‌آهن به اصفهان برویم و یک‌بار هم هفته هفتم، قبل از بازی با سایپا در تبریز. خوشبختانه هر دو بازی را هم بردیم، اما فضاسازی‌های زیادی علیه من انجام شد تا در صورت شکست تیم نتوانم به کارم ادامه دهم. با این حال ته دلم می‌گوید این کار همان‌طور که می‌خواهم پیش می‌رود.

همان‌طور که اشاره کردید نمی‌توان حاشیه‌های این چند هفته اخیر تراکتورسازی را کتمان کرد. سوال بزرگ اینجاست که آیا مجید جلالی در این 12 هفته به درک متقابلی از هواداران تبریزی رسیده است یا خیر؟

تا حد زیادی بله. نقطه مشترک این درک متقابل هم آنجاست که تراکتورسازی بخشی از زندگی مردم است و فوتبال نیز همه زندگی من.

اشاره درستی داشتید که تراکتورسازی بخشی از زندگی مردم آذربایجان است. با این حال آمار می‌گوید کم تماشاگرترین فصل تراکتورسازی در این چند سال اخیر، همین فصل بوده است. تیمی که با مجید جلالی در 12 هفته اول، بهتر از زمان تونی اولیویرا و امیر قلعه‌نویی نتیجه گرفته، چرا از همراهی حداکثری تماشاگرانش محروم است؟ آیا مردم نسبت به تراکتورسازی که بخشی از زندگی آنهاست بی‌توجه شده‌اند یا با حضور مجید جلالی روی نیمکت این تیم مشکل دارند؟

من معتقدم خواست این هواداران در جاهایی نادیده گرفته شده است. درست یا غلط، این تماشاگران به یک مربی علاقه‌مند شدند و از این‌که مدیریت باشگاه قرارداد او را تمدید نکرده ناراحت هستند. من نه از دلایل علاقه هواداران تراکتورسازی به اولیویرا باخبرم و نه در جریان رفتن او از تبریز هستم، اما می‌دانم همیشه همین‌طور بوده است. وقتی شما احساسات جمعی را نادیده بگیرید با چنین رکودی مواجه می‌شوید.

البته من دلیل دیگری هم دارم که می‌تواند در کاهش تعداد تماشاگران تراکتورسازی موثر باشد. سطح انتظارات مردم از تیم امسال بشدت بالاست و آذری‌ها از همان ابتدای فصل می‌خواستند نتیجه انتظاراتشان را در نتایج و کیفیت بازی تیم ببینند، اما وقتی ندیدند خیلی زود سرخورده شدند، در حالی که سال گذشته چنین توقعاتی نبود.

به هر حال حضور ستاره‌هایی چون علی کریمی و کریم انصاری‌فرد در تراکتورسازی در بالا بردن توقعات بی‌تاثیر نبوده است...

بدون شک همین‌طور است، اما این را باید در نظر گرفت که کیفیت بازی و نتایجی که به دست می‌آید قبل از آن‌که متاثر از ستاره‌هایش باشد، از هماهنگی آن تیم تاثیر می‌پذیرد. هماهنگی هم چیزی نیست که یکشبه یا در چند هفته به دست بیاید.

به نظر می‌رسد انتقاد اصلی هواداران تبریزی به نوع فوتبالی است که این تیم در لیگ سیزدهم ارائه می‌کند...

فوتبال همیشه دو بعد دارد؛ یکی کیفیت آن است و دیگری نتیجه آن. ما زمانی می‌توانیم به تیم‌مان افتخار کنیم که هم با کیفیت بازی کنیم و هم نتایج خوبی به دست بیاوریم، اما برای آن‌که به آن تیم ایده‌آل برسیم باید کارهای زیادی انجام بدهیم. ما به رشت می‌رویم و بازی زیبایی ارائه می‌کنیم، اما شکست می‌خوریم. برعکس آن هم صادق است. ما در تبریز بازی خوبی ارائه نمی‌کنیم، اما می‌بریم. در هر دو حالت هواداران از ما راضی نیستند. یک عده هستند که یکی از این دو جنبه را می‌خواهند، اما اکثریت هر دو جنبه را با هم می‌خواهند و هدف اصلی ما هم راضی کردن آن جمعیت حداکثری است. البته این را هم باید بدانیم که رسیدن به این هدف آسان نیست.

وقتی پای صحبت هواداران تراکتورسازی می‌نشینیم، می‌گویند بازی‌های سال گذشته این تیم بهتر از بازی‌های امسال بوده است...

بله! من هم شنیده‌ام و اتفاقا برای این‌که بدانم سال گذشته چه بازی‌هایی شده که هواداران را تا این حد تحت تاثیر قرار داده است در حال آنالیز بازی‌های تراکتورسازی با تونی اولیویرا هستم. مثلا بازی سال گذشته تراکتورسازی با داماش را دیدم. تراکتورسازی فقط در آن بازی نتیجه گرفت در حالی که تیم برتر زمین، داماش بود یا وقتی بازی با صبای قم را در این دو سال با هم مقایسه می‌کنم، می‌بینم تیم امسال خیلی بهتر است. من چیزی حدود 20 بازی از بازی‌های فصل گذشته تراکتورسازی را دیده‌ام، ولی فقط دو یا سه بازی بوده که تیم سال گذشته بهتر از تیم امسال ظاهر شده است.

از مقایسه تراکتورسازی اولیویرا با تیمی که جلالی هدایت آن را به عهده دارد، دقیقا به دنبال چه هدفی هستید؟ این را قبول دارید که همین موضوع می‌تواند بخشی از ذهن شما را به خود مشغول کند و از تمرکز فکری شما بکاهد؟

دقیقا همین‌طور است. من زمان‌ زیادی از وقتم را در تبریز صرف این می‌کنم که فشارهای‌های کاذب را تعدیل کنم. من در طول هفته، ساعت‌های زیادی به صورت جمعی یا فردی با بازیکنانم صحبت می‌کنم تا این فشارها را از دوش آنها بردارم. امسال فضای کاری بسیار سختی در تبریز برای من رقم خورده و بخش زیادی از انرژی من را گرفته است. درباره سوال اول هم باید بگویم صرفا دنبال مقایسه نیستم. آنچه برای من اهمیت دارد این است که بدانم هواداران تراکتورسازی چه چیزی در تیم اولیویرا دیدند که ما ندیدیم. مثلا یکی از همین هواداران به من می‌گفت تیم پارسال مثل بارسلونا بازی می‌کرد. من حتی با بازیکنان هم درباره تمرینات فصل گذشته تراکتورسازی صحبت کرده و نظرات جالبی گرفته‌ام. واقعا این‌طور نیست که هواداران می‌گویند، اما چنین فضایی ساخته شده و همین موضوع کار را برای ما سخت کرده است.

مجید جلالی را همیشه با چهره‌ای آرام در کنار خط طولی زمین می‌شناسیم، مربی‌ای که از جار و جنجال‌های معمول پرهیز کرده است. اما سوال اینجاست که آیا در جریان بازی‌ها هم درون مجید جلالی مثل بیرون او آرام است؟

به هیچ وجه. مگر می‌شود آدم در کنار زمین بایستد و با چشم خود ببیند تیمش آن‌طور که می‌خواهد بازی نمی‌کند، ولی آرام باشد.

اما این آرامش بیرونی شما از نگاه بسیاری از هواداران تراکتورسازی نوعی بی‌توجهی تلقی می‌شود. این برداشت قطعا مورد تائید نیست، اما در جایی خواندم آنها می‌گویند چرا جلالی بعد از آن‌که تراکتورسازی گل می‌زند، آن‌طور که باید خوشحالی نمی‌کند.

حقیقت این است که من همواره دارم به دقایق آینده فکر می‌کنم. حتی در لحظه‌ای که به تیم حریف گل می‌زنیم، قبل از آن‌که بخواهم خوشحالی کنم به این فکر می‌کنم که حالا باید چه کاری انجام داد. شاید برایتان عجیب باشد، اما وقتی بازی تمام می‌شود، من در مسیر ورزشگاه تا منزل هم به بازی آینده فکر می‌کنم. یک مربی مطرح می‌گفت شما بعد از هر بازی اجازه دارید 24 ساعت خوشحالی کنید یا غمگین باشید، ولی بعد از آن باید به بازی آینده فکر کنید. اما به جرأت می‌گویم این زمان برای من فقط 24 ثانیه است. یعنی کمتر از یک دقیقه از پیروزی تیمم خوشحال می‌شوم و خیلی زود ذهنم را درگیر بازی بعدی می‌کنم.

اگر ببازید هم به این سرعت اتفاقات بازی را فراموش می‌کنید؟!

نه! غم نتایج بد تا مدت‌ها در من می‌ماند. ای کاش درباره باخت‌ها هم رفتارم مثل بردها بود، چون واقعا از این موضوع اذیت می‌شوم.

جنس حاشیه‌هایی که در تبریز با آن مواجه هستید با جنس حاشیه‌هایی که در فولاد با آن روبه‌رو بودید، مشابه است؟

نه، اینجا حاشیه‌ها سازمان‌یافته‌تر است، در حالی که در اهواز حاشیه‌ها پراکنده بود. البته من به رگه‌هایی از این حاشیه‌های سازمان‌یافته پی برده‌ام، اما تلاش می‌کنم با نتایج خوبی که به دست می‌آوریم، بر همه این حاشیه‌ها غلبه کنم.

چرا معتقدید این حاشیه‌ها سازمان‌یافته است؟

ببینید این که ما تیمی را از هفته‌های اول یا دوم زیر یک فشار مرگبار قرار دهیم، سازمان یافته است. این فشارها به حدی بوده که در روند بازی تک‌تک بازیکنان من تاثیرگذاشته و شرایطی به وجود آورده که ما مجبوریم قبل از شروع هر جلسه تمرینی به بیش از ده مورد حاشیه‌ای رسیدگی کنیم. شما گسترش فولاد را نگاه کنید. چرا خوب نتیجه گرفته است، چون کسی دنبال حاشیه‌سازی در این تیم نیست.

شما بهترین تیم‌های دنیا را نگاه کنید. وقتی زیر بار فشار سنگین قرار می‌گیرند مضمحل می‌شوند. در همین ایران، برخی تیم‌های بزرگ پایتخت را ببینید. بالاترین سرمایه‌گذاری را می‌کنند و بیشترین تعداد ستاره‌ها را در اختیار دارند، اما سال‌ها زیر این فشارها شکسته‌اند. بازیکن باید آرامش داشته باشد. محیط تمرین هم باید توام با آرامش باشد. وقتی این فضا متشنج می‌شود، چطور می‌توانم به بازیکنم نکات تاکتیکی را آموزش بدهم. از موقعی که در محل تمرین حاضر می‌شوم تا وقتی تمرین تمام می‌شود باید به همه جواب پس بدهم. این راهش نیست. شما وقتی یک مربی را انتخاب می‌کنید باید به او اطمینان کنید. بعد هم باید مشخص شود تیم در طول یک فصل به دنبال تحقق چه اهدافی است. قهرمانی می‌خواهد، به دنبال کسب سهمیه آسیاست، جام حذفی را می‌خواهد یا صرفا می‌خواهد در لیگ بماند. هر یک از این اهداف برای مجموعه باشگاه، مسئولیت‌های خاص خودش را ایجاد می‌کند.

از این صحبت استنباط می‌شود تاکنون برای مقابله با این حواشی کاری صورت نگرفته است.

به هیچ عنوان، البته ما سعی کرده‌ایم با نتایجی که می‌گیریم تا حدودی تحمل این شرایط را برای خودمان آسان کنیم. امیدواریم از اینجا به بعد هم با همین روند پیش برویم تا رفته رفته شاهد حضور پرشور هواداران تبریز در ورزشگاه یادگار امام باشیم.

اشاره کردید به فشارهای کاذبی که اگر باشد حتی کمر تیم‌های بزرگ را هم خم می‌کند. یکی از همین تیم‌ها پرسپولیس است که طی چند فصل گذشته باوجود سرمایه‌گذاری‌های زیاد، توفیقی در رقابت‌های لیگ نداشته و هر سال با حاشیه‌های زیادی دست به گریبان بوده است.

دقیقا همین‌طور است!

جالب آن‌که قبل از پیوستن شما به تراکتورسازی در دو مقطع بحث حضورتان در پرسپولیس به طور کاملا جدی پیگیری شد. بعد هم تراکتوری را انتخاب کردید که با توجه به هواداران پرشورش و فضای خاصی که بر فوتبال تبریز حاکم است، به لحاظ مسائل حاشیه‌ای دست کمی از پرسپولیس ندارد. می‌خواهم بدانم چه حسی در مجید جلالی هست که او را نسبت به تجربه کردن چنین چالش‌های بزرگی ترغیب می‌کند؟

اینجا جای راحتی نیست، ولی من دوست دارم در فوتبال تاثیرگذار باشم. زمانی به پاس رفتم و کاری را شروع کردم که خیلی خوب هم شکل گرفت. فوتبال‌هایی که آن سال پاس از خود به نمایش گذاشت حتی الان که دوره سیزدهم لیگ است دیده نمی‌شود. اینها ادعاهای من است و اگر کسی نظری خلاف آن دارد، می‌توانیم باهم بحث کنیم. فکر می‌کنم اگر آن کارهایی را که برای تیم‌های پاس، فولاد و صباباتری انجام دادم بتوانم برای یک تیم بزرگ انجام دهم تاثیرگذاریم در فوتبال کشور می‌تواند صدها برابر شود. البته می‌دانم فضای کار در تیم‌های بزرگ مثل آن تیم‌ها نیست. تیم‌های استقلال، پرسپولیس، سپاهان و تراکتورسازی اصلی‌ترین سنگرهای فوتبال ایران هستند و اگر شما بتوانید این سنگرها را فتح کنید می‌توانید تاثیرگذاری خود را بوضوح نشان دهید.

با وجود همه این فراز و نشیب‌ها از عملکرد تراکتورسازی در پایان هفته دوازدهم راضی هستید؟

12 هفته زمان زیادی برای جواب دادن به این سوال نیست. من جایی رفته‌ام که تراکتورسازی بخشی از زندگی مردم آذربایجان است. در این فضا چیزی که برای من در اولویت قرار دارد جلب رضایت همین مردم است. من سعی کرده‌ام این موضوع و حساسیت‌های آنها را درک کنم. هواداران تراکتورسازی در وهله اول دوست دارند تیم‌شان در نتیجه‌گیری موفق باشد. بنابراین فعلا نتیجه‌گرایی اولویت من است. هدفگذاری من برای تیم تراکتورسازی این بوده که در دور رفت لیگ سیزدهم از هر بازی 9/1 امتیاز بگیریم و در دور برگشت از هر بازی 1/2 امتیاز. میانگین این امتیازها هم می‌شود 60 که فکر می‌کنم در یک لیگ 16 تیمی برای قهرمانی کافی باشد. ما با توجه به این هدفگذاری در پایان هفته دوازدهم باید 22 تا 23 امتیاز دریافت می‌کردیم که خوشبختانه با پیروزی خارج از خانه مقابل راه‌آهن در هفته دوازدهم، دو امتیاز عقب‌افتادگی را جبران کردیم و 22 امتیازی شدیم. فکر می‌کنم با وجود این مشکلات و فشارهای موجود، نتیجه‌ای که به دست آورد‌ه‌ایم کاملا راضی‌کننده بوده است. مطمئن هستم اگر این فشارها کاهش یابد و کنترل شود در ادامه فصل حتی می‌توانیم فراتر از این هدف‌ عمل کنیم.

می‌خواهم هواداران به این باور برسند که هدف ما تراکتورسازی و فوتبال آذربایجان است. اگر کمی این چالش‌ها را کنترل کنند آینده خوبی در انتظار تراکتورسازی خواهد بود. نمی‌گویم من را حمایت کنند. از تیم حمایت کنند.

درباره علی کریمی هم صحبت کنید. خیلی بر این باور بودند خصوصیات اخلاقی این بازیکن هیچ سنخیتی با مجید جلالی ندارد و شاید این همکاری دوجانبه نتیجه مثبتی برای تیم تراکتورسازی نداشته باشد...

من قبلا با بازیکنان برزگ زیادی کار کرده بودم، مثلا با علی دایی، خداداد عزیزی، کریم باقری یا مهدی مهدوی‌کیا. تک‌تک این چهره‌هایی که از آنها نام بردم به اندازه کریمی در این فوتبال بزرگ بودند، اما خوشبختانه در هر مقطعی که من با آنها کار کردم، موفق بودم. مثلا با دایی در نیروهای مسلح و صبا کار کردم و در هر دو مقطع جام گرفتیم یا با خداداد در پاس قهرمان شدیم. بازیکن بزرگ باید در مورد بازی و پیشرفتش متقاعد شود. اگر این اتفاق بیفتد با تیم همراه می‌شود و دلیلی برای اذیت کردن پیدا نمی‌کند. من از کیفیت بازی کریمی کاملا راضی هستم و معتقدم تا قبل از مصدومیت هفته دهم، نه‌تنها باانگیزه‌تر از همیشه بازی کرد که نمایشی متفاوت‌تر از قبل داشت. من شور و اشتیاق زیادی در کریمی دیدم و باور دارم وجودش می‌تواند به پیشرفت تراکتورسازی کمک کند.

فارغ از حاشیه‌هایی که پیرامون تیم تراکتورسازی وجود دارد، شهر تبریز را در این ماه‌ها چطور دیدید؟

شاید تعجب کنید، اما طی این چهار ماهی که از حضورم در تبریز می‌گذرد فرصت گشت و گذار در شهر یا بازدید از مناطق دیدنی آذربایجان را پیدا نکرده‌ام. تمام مسیرهای من در این چهار ماه از خانه به محل تمرین و برعکس بوده است. البته اگر دروغ نگفته باشم یک‌بار برای خرید کت و شلوار به فروشگاه رفتم.

کار کردن با این حساسیت بالا آدم را خیلی زود پیر می‌کند. فکر نمی‌کنید لازم باشد تغییراتی در این رویه ایجاد شود؟

اتفاقا خیلی‌ها به من می‌گویند اینقدر خودت را اذیت نکن و کمی راحت‌تر از کنار زشتی‌های این فوتبال بگذر، اما واقعا این حرص و جوش خوردن‌ها دست خودم نیست. حقیقت این است که دوست دارم در این فوتبال تاثیرگذاری عمیقی داشته باشم. برای رسیدن به این هدف هم یک نکته را خوب می‌دانم. این‌که باید ابتدا در گرفتن نتیجه موفق بود. وقتی تلاش می‌کنم اما نتیجه لازم به دست نمی‌آید خیلی اذیت می‌شوم. دلیلش هم این است که می‌دانم خیلی‌ها آن تلاش‌ها را نمی‌بینند و فقط چشم به نتیجه دارند.

مجید جلالی به چیزی غیراز فوتبال هم علاقه دارد؟

به هیچ چیز. من هر جای کره زمین با فوتبال باشم خوش هستم. من فوتبال را دوست دارم برای این‌که همیشه از دل آن نکات تازه‌ای یاد می‌گیرم. فوتبال هیچ وقت برای من تکراری نمی‌شود. حدود 34، 35 سال است کار مربیگری می‌کنم. با این حال هنوز هم روزهایی وقتی کنار زمین می‌ایستم، می‌بینم اتفاقاتی در زمین رخ می‌دهد که قبلا آنها را تجربه نکرده‌ام و جدید هستند. البته حالا که صحبت از علایق شخصی شد باید بگویم به کتاب‌های تاریخی علاقه دارم.

آخرین کتابی که خواندید؟

تبریز از نگاهی دیگر.

مردی با احساسات مجید جلالی به نظر می‌رسد دست به قلم هم باشد....

همین‌طور است. البته بیشتر مواقع برای دل خودم می‌نویسم.

تا به حال به این فکر نکرده‌اید که دستنوشته‌هایتان را چاپ کنید؟

(با خنده)، به پسرم محمد گفته‌ام این نوشته‌ها را بعد از مرگم چاپ کند.

مجید جلالی یکی از اولین مربیانی بود که از پدیده شوم دوپینگ در فوتبال حرف زد و بعد از آن هم با جسارت از شبکه‌های دلالی صحبت کرد. به نظر می‌رسد برای مبارزه با ناپاکی‌های فوتبال کمی دست تنها هستید؟

خیلی زیاد. زمانی عادل فردوسی‌پور از من خواست در برنامه «نود» درباره دلالی حرف بزنم. من از او یک روز فرصت خواستم تا با خودم فکر کنم. در آن یک روز گفتم اگر این پیشنهاد را قبول کنم آنها که تا الان مرا زده‌اند از این به بعد بیشتر مرا خراب خواهند زد، اما اگر نروم چه اتفاقی می‌افتد. من چیزهای زیادی می‌دانم که در آن برنامه فقط یک صدم آنها را به زبان آوردم. با خودم گفتم این فرصتی است برای آن‌که این بار با گفته‌هایم در این فوتبال تاثیرگذار باشم. فردای آن روز با باشگاه فولاد تماس گرفتند و گفتند جلالی به ما اعلان جنگ کرده است یا اخراجش کنید یا کاری می‌کنیم که از این تیم برود.

من به موضوعاتی برخورده‌ام که اگر مطرح شود، تن این فوتبال می‌لرزد. البته اگر مطمئن بودم با گفتن این موضوعات چیزی تغییر می‌کند همان شب در برنامه نود به زبان می‌آوردم، اما چون می‌دانم اراده‌ای برای سالم‌سازی این فوتبال نیست، فعلا آنها را در سینه نگه می‌دارم. طرح این مسائل در مقطع کنونی فقط باعث تخریب این فوتبال می‌شود.

بد نیست اشاره‌ای هم به هجمه‌ای که طی هفته‌های اخیر متوجه جامعه داوری شده است، داشته باشیم. نمی‌خواهیم اسمی از کسی ببرید یا کسی را متهم کنید، اما می‌خواهیم بدانید از نگاه شما به‌عنوان کسی که بیش از سه دهه در این فوتبال مربیگری کرده است، این هجمه به وجود آمده را تا چه اندازه درست می‌دانید؟

من در طول این سال‌ها خیلی به عملکرد داوران معترض نشدم، ولی سه مورد بوده که از شدت عصبانیت به داخل زمین رفتم. دلیلش هم این بوده که دقیقا می‌دانستم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. خود من به شخصه در زندگیم از کنار هر بدی می‌گذرم، اما داوری را که خودآگاه به من و تیمم ضربه زده باشد هرگز نخواهم بخشید. البته یک انتقاد هم دارد و آن این‌که، چرا فقط صدای آدم‌های رنگی شنیده می‌شود. مگر در هفته اول لیگ و در بازی با پرسپولیس آن اشتباه فاحش از سوی داور سر نزد؟ صدها مورد اینچنینی دیگر هم بوده و این‌‌طور نیست که بگوییم فقط در بازی پرسپولیس و سپاهان شواهدی به چشم آمده است.

من بیشتر از این درباره اتفاقات اخیر صحبت نمی‌کنم، اما هنوز هم معتقدم اراده‌ای برای مبارزه با این ناپاکی‌ها وجود ندارد. آدم‌های زیادی در این دو هفته به فدراسیون فوتبال رفتند، قسم‌های زیادی خورده شد و مدارک زیادی هم به دست آمد، اما واقعیت این است که زور فوتبال به شبکه‌های ترویج فساد در فوتبال نمی‌رسد.

در پایان می‌خواهیم بدانیم بزرگ‌ترین دغدغه فوتبالی مجید جلالی چیست؟

گرفتن یک جام آسیایی. هدفگذاری کاری من شامل سه بخش است؛ بخش اول گرفتن جام‌های داخلی که خوشبختانه تا سال 83 به همه این عناوین رسیدم. از لیگ برتر و جام حذفی گرفته تا سوپرجام و حتی جام اتحادیه که یک دوره برگزار شد. من با دو تیم قهرمان ایران شدم اما این اجازه را پیدا نکردم با همان تیم‌ها در آسیا شرکت کنم. مرحله دوم هدفگذاری‌های من موفقیت در سطح رقابت‌های باشگاه‌ها در آسیاست و من می‌دانم چه دست‌هایی تا امروز به من اجازه نداده به این هدف برسم.

حتی در دو مقطعی که توافق من و باشگاه پرسپولیس رسانه‌ای شد، بی‌نتیجه ماند و دقیقا می‌دانم چه اتفاقاتی افتاد. خیلی از این مسائل را الان نمی‌توانم باز کنم، ولی دلیل نمی‌شود فکر کنند از پشت پرده فوتبال ایران بی‌خبرم. من از همه چیز باخبرم و دقیقا می‌دانم با چه کسانی در حال مبارزه هستم. ان‌شاءالله بعد از تحقق این هدف هم به دنبال حضور در سطح ملی هستم که فعلا صحبت کردن در این مورد کمی زود است.

قله فوتبال ایران دامنه‌ای ندارد

کسی که همه زندگی‌اش فوتبال است، در کنار دغدغه‌هایی که برای موفقیت تیم باشگاهی‌اش دارد، بدون شک دغدغه موفقیت تیم ملی کشورش در جام جهانی را هم دارد. این دلنگرانی در صحبت‌های مجید جلالی کاملا مشهود است، وقتی که از او درباره وضع تیم ملی می‌پرسیم.

این روزها مساله‌ای که بیشتر از همه فوتبالی‌ها را نگران کرده بی‌توجهی فدراسیون فوتبال نسبت به روزهای فیفاست و نبود بازی تدارکاتی برای تیم ملی، اما مجید جلالی معتقد است به صرف حضور در روزهای فیفا و انجام بازی‌های تدارکاتی این خرابه گلستان نمی‌شود: من معتقدم مسیر فوتبال در کشور ما نه‌تنها مسیر امیدوارکننده‌ای نیست که یک مسیر غلط است. متاسفانه من بر این باور هستم که در نهایت، سرنوشت فوتبال در این کشور، همان سرنوشتی خواهد بود که فوتبال در شهرهایی نظیر بوشهر، خراسان، کرمان و یزد به آن دچار شد. یعنی تا زمانی که به منابع مالی وصل بودند، پیش رفتند، اما به محض قطع شدن این منابع، فوتبال نیز در این شهرها به نابودی گرایید. چرا، چون هر چه پول داشتند صرف قله کوه کردند، بدون آن که به فکر ساختن دامنه‌ای برای این قله باشند. اینها فقط به این خاطر است که همه به دنبال بهره‌برداری از این فوتبال هستند و کسی به خاطر اعتلا و پیشرفت فوتبال تلاش نمی‌کند.

از نگاه مجید جلالی نیمه پر لیوان آنقدر ناچیز است که اصلا دیده نمی‌شود. او در ادامه می‌گوید: من معتقدم مشکل فوتبال خیلی عمیق‌تر از این حرف‌هاست. شما ببینید سالانه چه حجم زیادی از پول در این فوتبال جابه‌جا می‌شود، بدون آن که کوچک‌ترین عایدی داشته باشد. سالانه چند پدیده در این فوتبال ظهور می‌کند؟ ما راه صحیحی را نمی‌رویم. در این شرایط فرقی نمی‌کند در روزهای فیفا حضور داشته باشیم یا نداشته باشیم. بازی‌های تدارکاتی وقتی مفید است که برای پیشبرد فوتبال ملی‌مان برنامه داشته باشیم. وقتی قله‌ای را داشته باشید که روی ستون باریکی بنا شده است، با هر بادی فرو می‌ریزید. باید برای استحکام این قله دامنه ایجاد کرد. ما این دامنه را ایجاد نکردیم. فقط قله‌ای را در این فوتبال ایجاد کردیم که همه درباره‌اش حرف بزنند و افکار عمومی متوجه آن باشد. این واقعیت محضی است که باید بپذیریم. حال در این شرایط چطور انتظار داریم در جام جهانی از گروه خودمان صعود کنیم. ما نباید انتظار بیجا در مردم ایجاد کنیم.

در فضایی که این مربی برای فوتبال ملی ترسیم کرد که اتفاقا خیلی هم به واقعیت نزدیک است، حضور مربی بزرگی چون کارلوس کرش روی نیمکت تیم ملی چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ جلالی معتقد است
وسط کشیدن نام‌های بزرگ فقط برای آرام کردن افکار عمومی است: شما همین سه بازی آخر تیم ملی را نگاه کنید. ما در هر سه بازی یک بر صفر بردیم و به جام جهانی صعود کردیم، اما به لحاظ ساختار بازی، آیا حرفی هم برای گفتن داشتیم؟ ما قطر و کره جنوبی را بردیم، اما با در نظر گرفتن اتفاقات فوتبالی می‌توانستیم هر دو بازی را ببازیم. متاسفانه وقتی نتیجه به دست می‌آید دیگر کسی به محتوا کاری ندارد، اما یقین بدانید این پیروزی‌ها و این نوع بازی کردن‌ها که اتفاقا آینه تمام نمای لیگ ماست، نمی‌تواند به پیشرفت فوتبال ملی ایران منتهی شود. برتی فوگس در جام جهانی 1998 نظر جالبی درباره فوتبال ایران داد.

او گفت وقتی بازی ایران را تماشا می‌کنید به نقاط تاریک بسیاری برمی‌خورید و دست آخر هم سر درنمی‌آورید که این تیم از چه سیستم و تاکتیکی پیروی می‌کند. این حرف واقعا معنی‌دار است. در همین لیگ خیلی وقت‌ها به جای آن که تیم‌ها براساس کارهای تمرین شده به گل برسند براساس اتفاق به گل می‌رسند. مثلا روی یک
اوت دستی، شانس یا اشتباه فاحش تیم حریف. شما در محتوای بسیاری از بازی لیگ چیز زیادی پیدا نمی‌کنید، همین طور در بسیاری از بازی‌های ملی.

اما در شرایطی که عزم و اراده خاصی برای قرار گرفتن فوتبال در مسیر درستش وجود ندارد و در شرایطی که موفقیت تیم ملی در جام جهانی خیلی مورد توجه نیست، چرا باید میلیاردها تومان هزینه کرد تا تیم ملی با یک کادر خارجی در جام جهانی شرکت کند؟ آن هم مربی‌ای که به لیگ ما بی‌توجه است، امر و نهی می‌کند، تصمیم گیرنده است و ابایی از تحقیر کردن فوتبال ایران ندارد. آیا بهتر نیست از وجود یکی از مربیان خوب ایرانی در راس تیم ملی استفاده کرد؟ جلالی می‌گوید: مطمئن باشید مسئولان فدراسیون فوتبال هم خودشان به این نتیجه رسیده‌اند منتهی به دلیل افکار عمومی جرات انجام چنین کاری را ندارند. اینجا همه چیز تحت تاثیر افکار عمومی است. اتفاقا شبکه‌های مافیایی فوتبال ایران هم خوب می‌دانند که افکار عمومی را به کدام سمت سوق بدهند تا نفع بیشتری داشته باشند.

رضا پورعالی / گروه ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها