تلگرافخانه

 زهره از کویر (همین طور که این پیام رو فرستادی، شعرتم بفرست. اگه به وب دسترسی داری هم که ایمیلش کن)- نکو- نقاب لبخند (ممنون. متقابله. لبات بی‌نیاز از نقاب، همیشه خندان باد)- شیوا (دیگه هفتة پیش باس جواب سوالت رو واسه تکرار اسمش گرفته باشی)- سمیرا از تهران (ممنون از لطفی که به چاردیواری و جام‌جم داری)- کوچولو (ما توی همین فارسیش هم موندیم. انگلیسی رو دیگه بیخیال)- امیر 22 (اینم جوابش: زیرا!)- سوگلی خونه (اگه کپی نباشه، بفرماااا)- رضا از ارومیه- زهرا منیزیم از مشگین‌شهر- لوک بدشانس (عجله نداشته باش، خوباش رو جدا کن بفرست)- دختر تنها (حالا از اون طرف نگاه کن شاید جوابش رو گرفتی: فک کن اگه اون یه نفر تو باشی و بقیه دربارة تو یه همچی صفتی به کار ببرن! اون‌وخ نظرت چیه؟)- فاطمه- روح سرگردان از دزفول (در که بازه، نیازی هم به پنجره نیس)- علی مبشری از اهواز (من که سوادش رو نداشتم، به دبیر چاردیواری منتقل کردم تا اگه شد مطلبی در این زمینه تهیه کنن)- سمیه از کویر یزد (دیگه کپی قرار نبوداااا)- فائزه ض. از گرمسار (بیا، اینم گوشم؛ منتظر شنیدن درد دلت)- معصومه اهوازی (اگه شانس منه، اون‌وخ همه می‌شدن صحیح و سالم!)- مهماندار آینده (راه رو درست اومدی. بازم به انصاف تو)- مریم از آبشار سبز- سهام جعفری از ممسنی- ظاهر آرام و درون خروشان (هفته پیش دلیلش رو نخوندی؟)- میثم 22 ساله از اصفهان (خانمش! خوشا به سعادتت: آقاتون یه پاچه‌خواری عشقولانه نوشته برات، همچی تُپل‌مُپلاااا)- ریحانه 17 ساله از مشهد (با اون نام عوضش می‌کنن و می‌شی بدون نام)- ماهک (کپی نباشه مشکلی نیس)- بیگانه عریان (اگه بگم چقد دوس داشتم چاپش کنم باورت می‌شه؟ می‌گن: از این قسمتای پلنگ و شلنگش به بعد می‌لنگه!)- دکتر آینده (اگه به وب دسترسی داری یه بار سرچ کن راههای عملی افزایش اعتماد، یه بارم روان​شناسی رفع ترس. خلاصه هر چی توی این مایه‌ها. بشین نتایجشون رو تا جایی که می‌تونی بخون و کاربردیها رو به کار ببند)- مونا از کرمان- عاشق بیقرار- چشم سوم از قائمشهر (یا تو بالاتر از سواد من نوشتی​یا این فراق معلمت خیلی قاطی پاطی بود! درجة بیسوادی من رو مشخص کن)- نسیم- فرحناز نیک‌بین (بذارینش به حساب آلزایمر معروف و همیشگیم. زهرا فرخی پیامک زده بود که حواست کجاس؟ ایشون همان است که رستم... نه... سهراب... عحححح... فرحناز...! ولش کنین اصاً. حک شدین تو ذهنم. منتظر بقیه نوشته‌هاتونم)- پریسا روان‌شناس جوان از سقز (فک کردی آدمایی که یه مدت هی اسمشون تکرار می‌شه و نوشته‌هاشون چاپ می‌شه رو راحت فراموش می‌کنم؟ به قول مامان‌بزرگم: کور خوندی!)- توکلی از فلاورجان (خیلی هم مخلص شماییم اصاً، حرفیه؟!)- آتوسا فرهمند از تهران (فعلا اسمت رو نشون بده تا بعد)- فاطیما- سحر 72 از سنندج- پیکاسو- ستاره خاموش- لیلا- مجید. خ​- مرجان 21 از اراک- مهسای تنها از همدان- زهرا 16 ساله از یزد- ح. الف​ از رشت (قبول، اما مامان‌بزرگم می‌گه: مگه مجبورت کردن؟!)- رزیتا و محمد رضا روحی (نکند نرسیده؟ لطفاً از سایت جام‌جم‌سرا دوباره بفرستید و همان روز هم آنجا ببینید)- مریم از کرمانشاه (امید که هر چه زودتر و راحت‌تر سلامتی حاصل شه)- آرامترین تپش قلب، 15 ساله از همدان- دختر عشق ورزش (به‌به! چطوری یا نه؟ چطو شد یادی از ما و این صفحه کردی؟!)- امید فروغی، 33 ساله از قم- چکاوک- دختر کاغذی، سارا- فاطمه اسماعیل‌پور- رؤیا میرزایی از ملایر- امید بچه بیست و چن ساله از کرج (این دفعه جا نشد. امید که دفعه بعد بشه یه مقدارش رو زورچپون کنم)- میم. ح جیمی- موژی 137 (پیامکت کامل نیومده بودها)- رضوان- فرشته بهنام- عارف حقی (توی وبلاگت منتشر شده بود که!)- و... بقیه هم مث همیشه: منتظر باشین لطفا