متهم اصلی پرونده ادعا می‌کند هیچ‌کدام از اعترافات اولیه‌اش واقعیت ندارد

معمای جنازه‌ای در بیابان

اگر مینا به عهدی که با شوهرش بسته‌ بود وفادار می‌ماند یا از او جدا می‌شد و بعد با مرد دیگری ازدواج می‌کرد، اگر برادرش سعید دست به کارهای خلاف نمی‌زد تا به عنوان مظنون بازداشت شود، اگر آنها به جای دروغ، واقعیت‌ها را می‌گفتند حالا به اتهام قتل در زندان نبودند. مینا و سعید ـ خواهر و برادر ـ همراه مردی به نام هاشم متهم هستند جوانی به نام مهران را به قتل رسانده‌اند. مهران پسرعمه مینا و سعید است که با ضربات چاقو کشته شده؛ البته هرسه متهم مدعی هستند در قتل نقشی نداشته‌اند، اما اعترافات اولیه آنها منجر به صدور کیفرخواست شد.
کد خبر: ۵۸۰۳۰۱

نماینده دادستان تهران که در جلسه رسیدگی به پرونده در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران حضور داشت، درباره جریان پرونده می‌گوید: دو سال قبل جسد مهران در بیابان‌های اطراف تهران پیدا شد. بررسی‌های ماموران نشان داد این مرد به علت روابط متعدد با زنان، دشمنان زیادی داشت، بنابراین هر کدام از آنها می‌توانست دست به قتل بزند.

آنها متوجه شدند مقتول قبلا از سوی فردی تهدید به مرگ شده‌ است که البته نوار صدای تهدید‌کننده در مدارک پرونده موجود است. تحقیقات بعدی از سوی ماموران نشان داد مهران با یکی از زنان فامیل هم رابطه داشته ‌است. این زن که یکی از متهمان پرونده نیز هست، مینا دختردایی مهران بود. زمانی که مینا بازداشت شد، در بازجویی‌ها اعتراف کرد برادرش سعید دست به این قتل زده‌ است. با بازداشت سعید مشخص شد او به همراه دو دوستش به نام‌های محمود و هاشم این قتل را انجام داده‌اند. سعید در بازجویی‌ها گفت زمانی که فهمید مقتول با خواهرش رابطه دارد، از این موضوع ناراحت شد و تصمیم به قتل گرفت. آن‌طور که مدارک نشان می‌دهد سه مرد مهران را به بیابانی کشانده و او را کشته‌‌اند.

متهمان در بازجویی‌ها جزئیات قتل را توضیح دادند و حتی گفتند چطور مهران را ربودند و به قتلگاه بردند.

آنها مدتی بعد قتل را انکار کردند چون می‌دانستند مجازات سنگینی در انتظارشان است؛ در حالی که جزئیات بیان شده از سوی متهمان با واقعیت و شواهد به دست آمده کاملا منطبق است. البته این درست است که مقتول دشمنان زیادی داشت، اما آنچه ما از متهمان به دست آوردیم، نشان می‌دهد او به دست سه مرد کشته ‌شده ‌است. آنها حتی صحنه جنایت را هم بازسازی کردند. شاهدان نیز شهادت دادند دو متهم مرد را دیده‌اند که مقتول را به زور سوار یک خودروی پژو کردند. در میان آشنایان مقتول تنها کسی که پژو داشت سعید بود و شواهد هم نشان می‌دهد مقتول و سعید رابطه خوبی با یکدیگر نداشتند.

نماینده دادستان درباره این‌که چرا محمود در جلسه دادگاه حضور ندارد، می‌گوید: محمود چند روز بعد از قتل تصادف کرد و جان خود را از دست داد. بنابراین در مورد او قرار موقوفی صادر شده و پرونده با سه متهم دیگر رسیدگی خواهد شد.

او به اعترافات مینا اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: مینا و مهران از مدت‌ها قبل با هم رابطه خیلی نزدیکی داشتند و پیامک‌های رد و بدل شده میان آنها که در پرونده نیز موجود است این را نشان می‌دهد؛ حتی مینا در یکی از این پیامک‌ها گفته ‌بود که سعید از ماجرا بو برده و ممکن است اقدامی بکند.

دفاعیات وکیل

وکیل‌مدافع سعید معتقد است، موکلش دست به این قتل نزده‌ است. او می‌گوید: هر چند مدارکی در پرونده وجود دارد که نشان می‌دهد سعید متهم است، اما مدارک زیادی هم وجود دارد که ثابت می‌کند او قاتل نیست. وضع مقتول برای همه مشخص است. او با زنان زیادی حتی افراد متاهل رابطه داشت. او با توجه به این رفتارهایش دشمنان زیادی داشت و ممکن است شوهر هرکدام از این زنان دست به قتل زده باشد. دوم این‌که در پرونده نام زنی به نام مریم مطرح شده‌ که رابطه بسیار نزدیکی با مقتول داشت. شوهر این زن، مقتول را تهدید کرده ‌بود. روز حادثه موبایل این زن در محدوده قتل ردیابی شده و از همه اینها مهم‌تر یک صدای ضبط شده است که از تلفن مقتول به‌دست آمده و شخصی او را تهدید به مرگ کرده ‌است. هر چند تشخیص داده نشده که این صدا متعلق به چه کسی است، اما متخصصان اعلام کرده‌اند این صدا متعلق به موکل من نیست. نمی‌دانم چرا این همه دلیل برای اثبات بی‌گناهی موکل من نادیده گرفته می‌شود و چرا بازپرس به این موضوع توجه نکرده ‌است.

وکیل‌مدافع در مورد ادعای موکلش در مورد تحت فشار قرار گرفتن، می‌گوید: من مدرکی در این خصوص ندارم. صحبت‌های او باید کاملا قانونی باشد؛ البته باید توضیح بدهم که متهم ممکن است هر ادعایی را در دفاع از خودش مطرح کند، اما آنچه من می‌گویم کاملا مطابق محتویات پرونده‌ است. مدارک برای تبرئه موکل من آن‌قدر زیاد است که اصلا نیازی نیست به مساله تحت فشار قرار گرفتن اشاره‌ای شود. البته در مورد رابطه مینا با مقتول هم مدارکی وجود دارد که این موضوع را تائید می‌کند. با این حال این نشان‌دهنده قاتل بودن موکل من نیست. موکلم چندبار اعتراف خود را پس گرفته و این نشان می‌دهد اعتراف واقعی نیست. من فکر می‌کنم مریم، زنی که رابطه نزدیکی با مقتول داشت، اطلاعات زیادی دارد و باید دوباره مورد بازجویی قرار گیرد. او مدت زمان زیادی با مقتول در ارتباط بود و شوهرش هم از این رابطه باخبر شده بود. مدارکی در پرونده وجود دارد که نشان می‌دهد مریم می‌تواند در این قتل دست یا حداقل اطلاعاتی داشته ‌باشد. من فکر می‌کنم او برای روشن شدن ماجرا باید یک‌بار دیگر مورد بازجویی قرار گیرد. البته دادسرا قرار منع تعقیب برای او صادر کرده ‌است، اما یک ماده قانونی وجود دارد که حتی در صورت صدور قرار منع تعقیب برای فردی، مدارک جدید می‌تواند باعث بازداشت او شود. قضات باید موقع صدور هیچ‌ شبهه‌ای در مورد قاتل بودن متهم نداشته ‌باشند، اما در این پرونده اقناع وجدانی به‌وجود نمی‌آید. بنابراین من درخواست کرده‌ام مریم یک‌بار دیگر بازداشت شود؛ ضمن این‌که یکی از متهمان پرونده جان خود را از دست داده و گفته‌های او را هم در دادگاه نداریم. اظهارات آن مرد هم می‌توانست بسیاری از واقعیت‌ها را مشخص کند. حالا که این مهره وجود ندارد باید واقعیت از راه‌های دیگر مشخص شود و اقناع وجدانی به‌وجود بیاید. دادگاه باید به شاهدانی که در پرونده از آنها نام برده شده نیز توجه کند. موکل من شاهدان زیادی دارد که می‌گویند او شب حادثه در محلی دیگر همراه دوستانش بوده‌ است.

من قاتل نیستم

سعید می‌گوید در قتل پسرعمه‌اش نقشی نداشته و مدارکی دارد که نشان می‌دهد او قاتل نیست. او ادعا می‌کند، روز قتل با دوستانش بود و شاهدان زیادی دارد که شهادت می‌دهند وی در این جنایت نقشی نداشته‌ است. متهم می‌گوید: من از رابطه‌ای که خواهرم با مقتول داشت خبر نداشتم، البته اگر می‌دانستم واکنش نشان می‌دادم و از مهران می‌خواستم به خانواده خیانت نکند؛ اما اصلا نمی‌دانستم او چه کرده ‌است. البته می‌دانستم با زنان زیادی رابطه دارد، اما این موضوع به من ربطی نداشت.

متهم درباره چگونگی دستگیری‌اش می‌گوید: خواهرم با من تماس گرفت و گفت مهران کشته شده‌ است و گفت ماموران به خانه ما رفته و سراغم را گرفته‌اند. من هم گفتم قتل او به من ربطی ندارد. وقتی به منزل خواهرم رفتم گفت باید برای توضیح به اداره آگاهی برویم. من هم که ریگی به کفشم نبود گفتم برویم. در آنجا متوجه شدم خواهر دیگرم بازداشت است و بعد هم بازجویی از من شروع شد و به ماموران گفتم از قتل خبر ندارم. تا زمانی که خواهرم اعتراف نکرده بود، چیزی نگفتم؛ وقتی شنیدم خواهرم اعتراف کرده با مهران رابطه داشت به دلیل این‌که دیگر نمی‌توانستم مقاومت کنم تصمیم گرفتم هر چه می‌خواهند بگویم. در حالی که حرف‌هایم واقعیت نداشت.

او در مورد این‌که چطور ممکن است گفته‌های ساختگی او با آنچه پلیس به دست آورد همخوانی داشته‌ باشد، می‌گوید: در طول مدتی که بازداشت بودم از لابه‌لای حرف‌های ماموران متوجه شدم مهران چطور کشته‌ شده است و بعد هم هرچه را فهمیده ‌بودم، گفتم. مهران پسرعمه من بود. من دوران کودکی‌ام را در خانه عمه‌ام گذرانده‌ام. خاطرات زیادی با مهران داشتم و حتی اگر می‌دانستم با خواهرم رابطه دارد، او را نمی‌کشتم. من اتهام قتل را قبول ندارم.

مرجان لقایی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها