خیلی دور نیست؛ 106 سال پیش خواندن و نوشتن برای مردم ایران در حد رویا بود؛ رویایی که فقط طبقات اعیان و اشراف میتوانستند به آن جامه عمل بپوشانند؛ آن روزها اگر کسی خواندن و نوشتن می‌دانست یک سر و گردن از مردم روزگار خود بالاتر بود، اما شرایط طوری رقم خورده بود تا این امکان برای اکثر مردم مهیا نباشد.
کد خبر: ۵۷۳۶۱۱

 

نگاهی به تاریخچه سوادآموزی در ایران گویای این واقعیت است که از آن سال ها تاکنون سوادآموزی در کشورمان راه پرفراز و نشیبی را طی کرده است، مشکلات و موانع بسیاری بر سر راه سوادآموزی ایرانی ها قرار گرفت تا روند با سوادشدن مردم در این سال ها گاه با کندی پیش برود و حتی در مواقعی متوقف شود، اما نیاز مردم به دانستن و آموختن موجب شد تا با وجود تمام محدودیت ها، تلاش ها برای باسوادکردن مردم تا تحقق این هدف هرگز متوقف نشود.

اجرای طرح های متعدد و اقدامات مختلف برای ریشه کنی بی سوادی در ایران از زمان راه اندازی اولین کلاس های اکابر تا حالا که کلاس های نهضت سوادآموزی جای آنها را گرفته اند، بیش از یک قرن زمان برد تا به ثمر بنشیند.

اداره تعلیمات اکابر

هرچند موضوع آموزش و سوادآموزی به طور رسمی با ظهور مکتب خانه ها در نقاط مختلف کشور از حدود یک هزار سال پیش با مدیریت مردم آغاز شد و در آن افراد تحصیلکرده و بخصوص ریش سفیدها، مسئولیت آموزش خردسالان را به عهده می گرفتند، اما بر اساس مستندات موجود اولین کلاس های اکابر در حالی که دولت برنامه مشخصی برای آموزش نداشت، از حدود سال 1286 در شیراز تشکیل شد.

سال 1315 اداره تعلیمات اکابر، اولین سازمانی بود که به طور رسمی برای باسواد کردن بزرگسالان در ایران راه اندازی شد و بر اساس قانون موظف شد در تمام مدارس روزانه، کلاس های شبانه مخصوص باسواد کردن بزرگسالان ایجاد کند.

اداره تعلیمات اکابر، یکی از ادارات وزارت معارف محسوب می شد که رئیس آن از طرف وزیر معارف انتخاب می شد، فعالیت کلاس های اکابر تا شهریور سال 1320 یعنی تا زمان سقوط رضاخان ادامه داشت و در این تاریخ کلاس ها منحل شد.

آموزش سالمندان

جنگ جهانی و شرایط اجتماعی و اقتصادی آن دوران، فعالیت های سوادآموزی را برای مدتی متوقف کرد، اما در سال 1322 کلاس های سوادآموزی بزرگسال با عنوان آموزش سالمندان، کار خود را آغاز کرد، این کلاس ها وابسته به وزارت آموزش و پرورش بود.

در فاصله سال های 1320 تا 1335 برداشت تازه ای از آموزش بزرگسالان با عنوان تعلیمات اساسی در جهان مورد توجه قرار گرفت، سازمان علمی، فرهنگی، تربیتی ملل متحد (یونسکو) بنیانگذار این تفکر بود و برای اولین بار برنامه ای آزمایشی را در کشورهای مصر، هندوستان، فیلیپین و مکزیک به اجرا درآورد که دولت ایران نیز سال 1323 تصمیم گرفت این برنامه را به طور مستقل اجرا کند.

برای اجرای این برنامه از هر استان چهار شهرستان و از هر شهرستان یک روستا در نظر گرفته شد، پس از انتخاب روستاهای مورد نظر افرادی با نام مربی تعلیمات اساسی از میان معلمان محلی هر استان انتخاب شدند تا پس از کارآموزی به روستاهای محل ماموریت خود بروند.

برنامه تعلیمات اساسی با توجه به هزینه سنگینی که داشت سال 1330 متوقف شد و اداره آن به بنگاه عمران وزارت کشور سپرده شد .

در این میان بنیاد خاور نزدیک با استفاده از این فلسفه، از سال 1328 فعالیت های خود را در منطقه ورامین آغاز کرد، این بنیاد آموزش خود را بر پایه آگاهی های شغلی و اجتماعی پایه گذاری کرد و هدفش این بود که از حدود خواندن و نوشتن فراتر رود و به رشد آگاهی مردم در زمینه بهداشت و تندرستی، کشاورزی، خانه داری، تربیت کودک و صنایع دستی کمک کند.

اگر چه این اهداف به نتیجه نرسید و در عمل، این برنامه نیز تنها به سوادآموزی برخی بی سوادن پرداخت، اما دست کم برای نخستین بار آموزش بزرگسالان به مفهوم واقعی خود نزدیک شد، هرچند اجرای این برنامه هزینه سنگینی داشت و گسترش آن در همه مناطق امکان پذیر نبود.

سازمان آموزش بزر گسالان

سومین سازمان رسمی وابسته به دولت در زمینه سوادآموزی به بزرگسالان ایران، سازمان آموزش بزرگسالان نام داشت، فعالیت کلاس های آموزش بزرگسالان سال 1335 با استفاده از تجارب گذشته از سر گرفته شد، در این دوره علاوه بر وزارت فرهنگ که اجرای برنامه های آموزش بزرگسالان را به عهده داشت، وزارتخانه های دیگری مانند کشاورزی، کار، جنگ و سازمان هایی از جمله بنیاد خاور نزدیک، اداره کل امور اجتماعی و عمران روستایی، ارتش، بانک عمران و سازمان پیشاهنگی نیز در امر سوادآموزی بزرگسالان مشارکت داشتند. کلاس های آموزش بزرگسالان تا سال 1345 به کار خود ادامه داد، اما به دلیل رشد سریع جمعیت و افزایش درصد بی سوادان جامعه نتوانست توفیق چندانی بدست آورد.

سپاه دانش

تاریخچه سوادآموزی ایران نشان می دهد که با وجود تمام تلاش های ظاهری و وضع قوانین مختلف در زمینه سوادآموزی بزرگسالان سال 1341 هنوز درصد زیادی از افراد که بالقوه می توانستند باسواد باشند از نعمت خواندن و نوشتن و کسب آگاهی محروم بودند.

به این ترتیب، درون ارتش «سپاه دانش» برای سوادآموزی کودکان لازم التعلیم و بزرگسالان، بخصوص در مناطق دور افتاده که فاقد امکانات آموزشی بودند، تاسیس شد.

در آن زمان حدود 68 در صد جمعیت ایران روستا نشین بودند و نسبت بی سوادی در میان بزرگسالان، بخصوص در مناطق دور افتاده از 95 درصد نیز فراتر نمی رفت.

به این ترتیب مقرر شد بخشی از جوانان دیپلمه در دوره سربازی خود به باسواد کردن بی سوادان در روستاها بپردازند، برای تکمیل این طرح سال1347 طرح مشابهی به نام قانون خدمات اجتماعی زنان به تصویب رسید.

طبق این قانون، زنان تحصیلکرده موظف بودند در فعالیت های اجتماعی و فرهنگی کشور به طور رسمی مشارکت کنند و به این ترتیب بخشی از برنامه های سوادآموزی به عهده آنان واگذار شد.

کمیته ملی پیکار با بی سوادی

دو سال پس از تشکیل سپاه دانش یعنی سال 1343، کمیته ملی پیکار جهانی با بی سوادی تشکیل شد تا به مساله سوادآموزی بزرگسالان بپردازد.

در این زمان، هنوز تعداد بی​سوادان جامعه در میان طبقات محروم به طور اعم و بویژه در میان روستائیان، زیاد بود. از این رو این سازمان تاسیس شد تا مسئولیت از بین بردن بی سوادی را در میان اقشار مختلف جامعه به عهده داشته باشد.

جهاد ملی سوادآموزی

سال 1354 با توجه به کمبودها و نارسایی ها و توفیق نیافتن برنامه های سوادآموزی و اهمیت مساله بار دیگر مـــــوضوع سوادآموزی در جامعه مطرح شد، این بار فعالیت های سوادآموزی در قالب کلماتی فریبنده تر مطرح شد و سازمان جهاد ملی سوادآموزی با برنامه ها و طرح جدیدی تشکیل شد.

هدف این طرح که از سال 1355 به اجرا درآمد، ریشه کن کردن بی سوادی طی 11 سال یعنی تا سال 1366 در ایران بود.

با این که در طرح جهاد ملی سوادآموزی کوشش فراوان شد تا مدیریت و سازماندهی سوادآموزی، برنامه ها و شیوه کار بسیار سودمند و موثر باشد، اما چون در عمل نتوانست تعداد قابل ملاحظه ای از افراد بی سواد را تحت پوشش قرار دهد، شکست خورده محسوب شد این طرح تا سقوط سلطنت شاهنشاهی در ایران ادامه داشت.

در آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با همه کوششی که به ظاهر در کار سوادآموزی بزرگسالان انجام شده بود، هنوز 70 درصد از افرادی که بالقوه می توانستند باسواد باشند، از توانایی خواندن و نوشتن محروم بودند.

نهضت سوادآموزی

سال 57 را می توان سال شکوفایی سوادآموزی در ایران دانست چراکه در این سال فصل جدیدی در تاریخ سوادآموزی ایران گشوده شد.

در آن سال با توجه به نیازی که بر اثر تغییرات سیاسی اجتماعی و فرهنگی جامعه برای کسب آگاهی و افزایش سطح سواد و فرهنگ مردم احساس می شد، هفتم دی 1358 به فرمان امام خمینی(ره) و بر اساس مصوبه شورای انقلاب اسلامی، سازمان جدیدی تحت عنوان نهضت سوادآموز تشکیل شد.

سال 1363 دولت با هدف تقویت و توسعه برنامه های مبارزه با بی سوادی در کشور اساسنامه سازمان را به تصویب مجلس رساند که در آن وظیفه اصلی نهضت، آموزش بزرگسالان در حد خواندن و نوشتن و آموختن حساب با استفاده از ابزارهای هنری و تشویق و ترغیب بی سوادان و کم سوادان در یادگیری بیشتر جمعیت بی سواد کشور تعیین شد.

با توجه به فضای انقلابی جامعه، با همکاری تمام نهادهای مردمی مانند (مساجد، کمیته های انقلاب، بسیج مستضعفین، کانون های فرهنگی، انجمن های اسلامی، نیروهای مسلح، کارخانه ها، کارگاه ها، اصناف و... به صورت خودجوش و گسترده، به آموزش باسوادان با همکاری آموزش و پرورش، برای یاددادن و تشکیل کلاس های سوادآموزی در تمام فضاهایی که امکان تشکیل کلاس در آنها وجود داشت، اقدام کردند.

>> جام جم/ پوران محمدی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها