جام جم آنلاین گزارش میدهد
نماینده دادستان کرج که کیفرخواستی را بهدلیل زورگیریها به دادگاه ارائه کرده است، میگوید: «متهمان سه جوان هستند که آذر امسال در پی شکایت دو دختر جوان که به عنوان مسافر سوار خودرویشان شده بودند، تعرض کرده و 13 مرد را مورد زورگیری قرار دادهاند. بازداشت متهمان با شکایت اولین دختر در دستور کار پلیس قرار گرفت و در حالی که تحقیقات ادامه داشت، پلیس با شکایت جدیدی روبهرو شد. در این شکایت دختر جوانی مدعیشده بود، از سوی سه مرد جوان در یک پراید که به نظر میرسید مسافرکش است مورد آزار جنسی و سرقت قرار گرفته است. در همین حین بود که ماموران متهمان را شناسایی و بازداشت کردند. متهمان در بازجوییها ابتدا منکر تجاوز شدند، اما شواهد، آنها را وادار به اعتراف کرد. همچنین این متهمان در اعترافات بعدی خود گفتند چگونه از 13 مرد زورگیری کردهاند. آنها شهروندان را به عنوان مسافر سوار میکردند و بعد با چاقو تهدید و اموال و حتی در بعضی موارد لباسهایشان را سرقت و در بیابان رهایشان میکردند. این سه مرد با تشکیل باندی در اطراف مترو، قربانیان خود را سوار ماشین میکردند.
آنها زورگیریها را پشت زندان کرج که مکانی خلوت است، انجام میدادند. آنطور که مدارک موجود در پرونده نشان میدهد متهمان دو دختر جوان را مورد آزار جنسی قرار دادند و اموال آنها را نیز به سرقت بردند.
او ادامه میدهد: «رسیدگی به این پرونده بنابر دلایل قانونی از ابتدای تحقیقات به عهده دادگاه کیفری استان است، اما در خصوص 13 مورد شکایت دیگر که زورگیری به عنف بوده است، به عنوان نماینده دادستان درخواست مجازات دارم. متهمان هر سه جوان هستند و تحت تاثیر یک اتفاق یا یک اشتباه دست به چنین اعمال مجرمانهای نزدند، آنها بارها جرم خود را تکرار کردند؛ بنابراین در مجرمبودن آنها از نظر دادسرا شکی وجود ندارد.»
کابوسهای وحشتناک
رویا یکی از دو دختر جوانی است که مورد آزارجنسی قرار گرفت. او میگوید، بعد از آن حادثه تلخ هنوز نتوانسته به زندگی عادی برگردد و هنوز شبها کابوس میبیند: «آن روز داشتم از سرکار به خانه میرفتم. بعد از این که از مترو پیاده شدم کنار ایستگاه منتظر تاکسی ایستادم. آنجا همیشه شلوغ است. چون تاکسی نبود، سوار پرایدی شدم که دو نفر دیگر بجز من سوارش بودند.
به نظر میرسید آنها مسافر هستند. خودرو از ایستگاه خارج شد و چند کیلومتری که رفتیم، متوجه شدم راننده مسیرش را تغییر داد. گفتم پیاده میشوم. خیلی ترسیده بودم. راننده توقف نکرد و هر سه مرد به من گفتند ساکت شوم. من فریاد زدم. میخواستم با صدایم توجه مردم را جلب کنم. فکر میکردم با این کار میتوانم خودم را نجات بدهم.
مردی که روی صندلی جلو نشسته بود به عقب آمد و چاقویی روی پهلوی من گذاشت و گفت اگر فریاد بزنی میکشمت. از ترس نمیتوانستم حرکت کنم. پشت زندان کرج آنها مرا به زور مورد آزار قرار دادند. خیلی التماس کردم، اما توجهی نکردند.
رویا که روزهای سختی را گذارنده است، ادامه میدهد: «در یک شرکت کار میکنم و در تمام این سالها سعی کردهام زندگی سالمی داشته باشم. سعی میکنم باری روی دوش خانوادهام نباشم، اما این سه جوان کاری با من کردند که از وحشت نمیتوانم از خانه خارج شوم. آن اتفاق به کابوس زندگیام تبدیل شده است. نمیدانم باید چه کنم و چطور این کابوس را از سر بگذرانم».
دختر جوان میگوید سه جوان نهتنها او را مورد آزار قرار دادند بلکه اموالش را هم سرقت کردند: «وقتی میخواستند مرا مورد آزار قرار دهند به آنها گفتم هر چه دارم برای شما؛ اما ولم کنید بروم. گوش ندادند.
بعد از آن مورد آزار قرار گرفتم، در حالی که حال خیلی بدی داشتم، کیفم را برداشتم و میخواستم فرار کنم که یکی از آنها جلویم را گرفت و گفت هرچه داری به ما بده. رمق مقاومت نداشتم کیف را از دستم کشید، تلفن همراه و مقدار بسیار کمی پول که داشتم گرفت.
یک انگشتر یادگاری هم همراهم بود که آن را هم از من گرفت و گفت حالا برو. پولی که من داشتم خیلی کم بود فقط آنقدر بود که به خانه برسم، اما آنها حتی آن پول را هم ندادند. در شرایطی که حالم بد بود از یکی از شهروندان کمک خواستم، با خانوادهام تماس گرفتم و موضوع را گفتم. آنها هم خیلی سریع آمدند. ما بلافاصله شکایت کردیم. من مشخصات پراید را دادم و مدتی بعد هم متهمان بازداشت شدند.
آنها میگویند از سر فقر این کار را کردند. اگر اموالم را سرقت میکردند، قبول میکردم که از سر فقر و به خاطر مشکلات مالی است، اما مرا مورد تجاوز قرار دادند. این کارشان از سر فقر نیست. من شکایتم را پس نمیگیرم و تا مجازات آنها منتظر میمانم.»
بعد از مرگ پدر
سعید میگوید وقتی به ارتکاب جرم روی آورد که پدرش فوت کرد و مجبور به تامین هزینههای زندگی مادر و خواهرانش شد: «کارگر ساده بودم و درآمد زیادی نداشتم. بخشی از درآمدم را در اختیار خانوادهام میگذاشتم و بقیه آن را پسانداز میکردم. خیلی مبلغ کمی بود، اما سعی میکردم با آن آیندهام را بسازم. همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا این که پدرم فوت شد و مسئولیت دو خواهر جوان و مادرم به دوش من افتاد. مجبور بودم هزینه زندگی آنها را تامین کنم. پول کمی که میگرفتم، کفاف هزینههای زندگی را نمیداد. خیلی سخت میگذراندیم و من نمیدانستم باید چه کنم. همه پساندازم هم از بین رفته بود .تا این که یکی از دوستانم که در این پرونده همدست من است پیشنهاد داد با هم به سرقت برویم. او میگفت درآمد خوبی دارد و من هم از این بدبختی نجات پیدا میکنم. قبول کردم و قرار شد به اتفاق فرهاد و حامد با هم سرقت کنیم. قرار این نبود که کسی را مورد تجاوز قرار دهیم یا اذیت کنیم. آنطور که فرهاد و حامد صحبت کرده بودند، فکر میکردم قرار است افرادی که مورد سرقت قرار میدهیم، مردان باشند. من اصلا در این کار مهارتی نداشتم. کارم این بود که روی صندلی عقب بنشینم و هر جا که لازم شد به کمک دوستانم بروم؛ البته نه در همه موارد. بیشتر کارم این بود اگر کتککاری شد به آنها کمک کنم.
پسر جوان میگوید فقط در یک زورگیری با دوستانش همکاری داشت و 12 مورد دیگر را قبول ندارد: «من فقط در یک زورگیری از مردان با آنها همراه شدم. البته وقتی دختران جوان را سوار کرده بودم، نمیخواستم به آنها تعرض کنم. دخترها خیلی ترسیده بودند من به فرهاد و حامد گفتم این کار را نکنید، اما آنها گفتند اشکالی ندارد. وقتی من به دختران تعرض میکردم، آنها اعتراضی نکردند».
سعید میگوید: «باید به همان درآمد کمی که داشتم، قانع میشدم و سختیها را تحمل میکردم. در آن زمان فشار شدیدی به من وارد شد و نتوانستم درست تصمیم بگیرم. از کاری که کردم پشیمان هستم و درخواست کردهام دختران جوان مرا ببخشند. این تنها کاری است که میتوانم بکنم. امیدوارم آنها مرا ببخشند. دو خواهر و مادرم خیلی سختی میکشند. آنها هم بیپول و هم بیآبرو شدهاند. آنها به همان درآمد کم و بیپولی بیشتر راضی بودند تا این اتفاقی که افتاده است. ای کاش هیچوقت با حامد و فرهاد رفاقت نمیکردم. آنها عامل اصلی بدبختی و نابودیام هستند. آنها باعث شدند من به این وضع بیفتم و نمیدانم باید چه کنم. حالا با حکم اعدام روبهرو هستم و زندگیام به بنبست رسیده است. کاش راه بازگشتی بود. کاش وقتی داشتم این کار را میکردم میدانستم چه مجازاتی در انتظارم است.
مرجان لقایی
جام جم آنلاین گزارش میدهد
جام جم آنلاین گزارش میدهد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد؛
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک فعال سیاسی:
یک نماینده مجلس:
در گفتوگوی «جامجم» با استاد حوزه و مبلغ بینالملل بررسی شد
گفتوگو با موسی اکبری،درخصوص تشکیل کمپین«سرزمین من»وساخت و مرمت۵۰خانه در منطقه زنده جان