بهاءالدین خرمشاهی، پژوهشگر:

اگر نیما زنده بود به غزل ایمان می‌آورد

نویسنده، مترجم، روزنامه‌نگار، طنزپرداز، فرهنگ‌نویس، شاعر، پژوهشگر و استاد دانشگاه که تألیفاتی در حافظ‌شناسی و تفسیر اشعار او دارد. او همچنین از ویراستاران دانشنامه تشیع است. عضویت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی را نیز در کارنامه ادبی خود دارد. او کسی نیست جز بهاءالدین خرمشاهی که امسال داوری بخش کلاسیک هفتمین دوره جشنواره شعر فجر را به عهده گرفته است. او سطح آثار این دوره را فراتر از انتظارش توصیف می‌کند و در پاسخ به کسانی که می‌گویند عمر غزل به سر آمده است، می‌گوید: اگر نیما زنده بود به این غزل‌ها ایمان می‌آورد.
کد خبر: ۵۴۷۱۷۰

سطح آثار کلاسیک را در این دوره از جشنواره چگونه دیدید؟

سطح آثار در مجموع حتی از انتظاری که من داشتم، بالاتر بود. به‌طور عمده داوران بخش شعر کلاسیک به این نتیجه رسیدیم که قالب‌های کهن ما منهای قصیده که این روزها کمتر گفته می‌شود، در دوران جدید به شیوه‌ای نو گفته می‌شود. مخصوصا این موضوع در رباعی و غزل محسوس است. ما می‌توانیم بگوییم اگر به رباعی و غزل امروز 70 سال پیش رسیده بودیم، شاید خیلی جلوتر بودیم.

آیا غزل‌ها همچنان رویکردی تغزلی داشتند یا دیگر مضامین هم در آنها دیده می‌شد؟

در آنها حس اجتماعی وجود دارد و تغزل محض نیست. در غزل‌ها فکر اجتماعی و حتی نگره‌های دینی و اشارات اخلاقی وجود دارد. در مجموع برای من که حدود 50 سال است شعر می‌خوانم و شعر می‌گویم و شعر می‌پژوهم آثار این دوره از جشنواره جالب بود.

معیارهای داوران این بخش چه بود؟

در درجه اول اندیشه نو مد نظر ما بود. مهم نبود این اندیشه سیاسی یا اجتماعی باشد یا خاطرات شخصی شاعر باشد که قدیم به آن وقوع می‌گفتند.

روند داوری چقدر طول کشید؟

داوری‌ها در یک روز کاری فشرده انجام شد. همه داوران دور هم جمع شدیم و آثاری را که به مرحله نیمه‌نهایی راه یافته بود و حدود 80 اثر می‌شد، خواندیم. ما مدام آثار را می‌خواندیم و کم می‌کردیم و در نهایت با توافق همه داوران انتخاب‌ها صورت گرفت. در واقع انتخاب نهایی با توافق جمعی داوران مشخص شد و این‌طور نبود که یک داور آثار برگزیده را معرفی کند.

بجز قالب غزل که احتمالا بیشتر آثار این دوره از بخش کلاسیک جشنواره را شامل می‌شد، چه قالب‌های دیگری وجود داشت؟

قطعه هم بود. مثنوی و رباعی هم در آثار دیده می‌شد. اما قالبِ غالب غزل بود.

آقای خرمشاهی، شما خودتان پژوهش‌های ارزنده‌ای در زمینه شعر و غزل فارسی انجام داده‌اید. آثار پژوهشی شما در زمینه غزل حافظ نیز منتشر شده است. می‌دانید که برخی منتقدان می‌گویند عمر غزل به سر آمده است و با وجود غزل‌های سعدی و حافظ، دیگر نیازی به غزل در دوره جدید حس نمی‌شود. آیا در آثار بخش کلاسیک جشنواره، غزل‌هایی بود که حرف این دسته از منتقدان را رد کند؟

تردید نکنید، نه فقط در شعرهایی که ارزیابی شد، بلکه در دفترهایی هم که دهه 80 و 90 منتشر شده، غزل‌های ارزنده‌ای وجود دارد که نگاهی نو دارند.

به‌طوری که دیگر این دسته از منتقدان نمی‌توانند از غزل به عنوان شاخص‌ترین، رایج‌ترین و کهن‌ترین قالب شعر فارسی (چون غزل پیش از رودکی هم وجود داشته است) انتقاد کنند. ضیاء موحد که یکی از دوستان ماست به طنز می‌گوید ای بزرگان غزلسرا آنقدر غزل نگویید. چون وقتی غزلی را می‌خوانیم انگار نصفش را قبلا گفته‌اند.

امروز غزل‌ها ‌طوری است که اگر نیما هم زنده بود و آنها را می‌خواند، ایمان می‌آورد. پس اشکال از قالب غزل نیست.

اگر هم منتقدان انتقادی دارند، متوجه شاعرانی است که نمی‌توانند معانی جدید را در غزل بیاورند. در این دوره از جشنواره ما غزل‌هایی دیدیم که بی‌آن‌که تقلیدی از قدما باشد، استقلال رأی، نوگرایی و سبک شاعرانه داشتند. به همین دلیل می‌گویم سطح آثار خشنود‌کننده بود.

من پیشنهادی برای جشنواره شعر فجر دارم. حالا که هفت دوره از برگزاری این جشنواره می‌گذرد خوب است دفتر شعرهای برگزیده و تقدیری جشنواره را در بخش‌های مختلف منتشر کنند.

اگر هم تعداد شعرها کم است، حداقل در پایان دوره دهم، دفتر یک دهه شعر جشنواره فجر را منتشر کنند. این‌طور دیگران هم شعرها را می‌بینند و می‌توانند داوری‌ها را قضاوت کنند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها