محاکمه مردی که زنش را کشت و جسدش را رها کرد

قتل زن شیشه‌ای به دست شوهر

یک سال قبل نیوشا وقتی بعد از چند روز وارد خانه شد صحنه‌ای را دید که برای همیشه در ذهنش باقی ماند. او مادرش را در حالی که صورتش کبود شده‌ بود و جانش را از دست داده‌ بود، دید.
کد خبر: ۴۸۹۱۱۰

نیوشا بلافاصله پلیس را خبر کرد و انگشت اتهام را به سمت پدرش گرفت.

حالا بعد از گذشت یک سال از تشکیل این پرونده پدر نیوشا با شکایت اولیای‌دم در جایگاه متهم ایستاده ‌است.

روشن، نماینده دادستان تهران که کیفرخواست علیه متهم را در دادگاه خواند، می‌گوید: با توجه به محتویات پرونده، شکیب متهم پرونده، همسرش را با ضرب و جرح به قتل رسانده ‌است.

او در مورد جزئیات این پرونده می‌گوید: آن‌طور که پلیس گزارش داده، نیوشا دختر نوجوان این خانواده با ماموران تماس گرفته و مدعی می‌شود که مادرش در خانه به قتل رسیده‌ است. وقتی ماموران به آدرسی که این دختر داده ‌بود مراجعه می‌کنند، متوجه می‌شوند زن جوانی که آثار جراحت فراوانی روی بدنش مشاهده می‌شد در اتاقی رها شده و چند ساعت از زمان مرگ او می‌گذرد. جسد به پزشکی قانونی منتقل می‌شود و بلافاصله ماموران تحقیقات خود را آغاز می‌کنند. دختر نوجوان انگشت اتهام را به سمت پدرش می‌گیرد و می‌گوید چون با مادرش درگیری داشته بنابراین احتمال این‌که او دست به قتل زده ‌باشد زیاد است. ماموران بعد از چند روز، شکیب مرد متهم را بازداشت می‌کنند و این مرد در بازجویی‌ها به قتل اعتراف می‌کند.

نماینده دادستان تهران ادامه ‌می‌دهد: شکیب در بازجویی‌ها اعتراف کرد که از مدتها قبل با همسرش درگیری داشته و آن روز هم به‌خاطر اعتیاد همسرش به شیشه، با او درگیر شده و او را به قتل رسانده ‌است.

او اعتراف کرد ابتدا با جسمی سخت چند ضربه به سرش زده و بعد هم بشدت این زن را کتک زده و به قتل رسانده ‌است.

نماینده دادستان تهران در مورد این‌که شاهدی بر این قتل وجود داشته یا نه، می‌گوید: هیچ شاهدی وجود ندارد. متهم با همسرش در خانه تنها بوده و دخترشان هم به خاطر درگیری این دو نفر در خانه نمی‌ماند و بیشتر وقتش را در خانه مادربزرگش می‌گذراند. بنابراین کسی شاهد این قتل نبوده اما متهم در مراحل مختلف تحقیقات به قتل اعتراف کرده و جزئیات را هم توضیح داده‌ است. اعترافات متهم به‌طور کامل با واقعیت منطبق است. بنابراین من به‌عنوان نماینده دادستان می‌خواهم با توجه به درخواستی که اولیای‌دم کرده‌اند برای متهم مجازات تعیین شود.از نظر دادسرا این مرد مجرم است.

زنم خودزنی کرد

شکیب که حدود 45 سال دارد، می‌گوید اتهامش را قبول ندارد و احتمال این‌که همسرش خودزنی کرده‌ باشد، وجود دارد.

چرا همسرت را کشتی؟

من او را نکشتم و فقط کتکش زدم.

اما تو اعتراف کردی که او را کشتی؟

در دادسرا اعتراف کردم اما اعترافاتم را قبول ندارم.

چرا با زنت دعوا کردی؟

ما همیشه درگیر می‌شدیم. او معتاد بود و حاضر هم نبود اعتیادش را ترک کند.

دخترت گفته هردوی شما اعتیاد داشتید.

قبول ندارم.من معتاد نبودم و فقط تفریحی گاهی مواد می‌کشیدم. اما زنم به شدت معتاد بود و تقریبا همیشه مواد می‌کشید.

همسرت به چه چیزی اعتیاد داشت؟

به شیشه.

چطور معتاد شد؟

دوستی داشت که من از او خوشم نمی‌آمد اما همسرم با او در ارتباط بود و می‌گفت آدم خوبی است. بعد از مدتی هم از طریق همان زن، معتاد شد.

گفتی معتاد نبودی، پس چرا با همسرت مواد مصرف می‌کردی؟

تفریحی این‌کار را می‌کردم. من معتاد نبودم. همسرم می‌گفت خوب است من هم گاهی که حالم خوب نبود با او مواد می‌کشیدم اما معتاد نبودم.

تلاش کردی کاری کنی که همسرت ترک کند؟

او حاضر نبود ترک کند. می‌گفت دوست دارد همین‌طور زندگی کند. من هم که دیگر کاری از دستم بر نمی‌آمد، گفتم هر طور دوست داری اما اگر می‌خواهی به این راه ادامه دهی باید از هم جدا شویم.

واکنش همسرت چه بود؟

قبول نمی‌کرد و می‌گفت نمی‌رود و در همین خانه می‌ماند. می‌گفت به‌خاطر نیوشا می‌ماند اما من می‌دانم اگر او دخترمان را دوست داشت این‌کار را نمی‌کرد.

شما خیلی دعوا می‌کردید؟

بله تقریبا همیشه با هم دعوا داشتیم.

آن روز چرا درگیر شدید؟

به خاطر کارهایی که همسرم می‌کرد. از وقتی به او پول نمی‌دادم که مواد بخرد از جیبم دزدی می‌کرد. وقتی فهمیدم و جلویش را گرفتم کم‌کم وسایل خانه را می‌فروخت.زنم حاضر بود برای مواد هرکاری بکند.

آن روز هم چیزی از خانه کم شده‌ بود؟

چند شب قبل چیزی از خانه برداشته و فروخته بود.من هم با او دعوا کردم. دعوای ما ادامه داشت تا این‌که روز حادثه من او را زدم.

چرا همسرت را زدی؟

چون مواد می‌کشید و من را عصبی می‌کرد. او با پلیس تماس گرفته و گفته بود که از خانه دزدی شده ‌است. ماموران آمدند تا وضعیت خانه را بررسی کنند. زنم به آنها گفت که من از کیفش 1500 تومان پول برداشتم. آنها از شنیدن این حرف تعجب کردند. من کیف پولم را باز کردم و به ماموران نشان دادم. در کیفم چند تروال چک بود. به آنها گفتم چه نیازی هست که من پول او را بردارم. آنها هم به ما پیشنهاد کردند با هم آشتی کنیم و من را بازداشت نکردند. بعد از آن دیگر من با همسرم هیچ کاری نداشتم.

تو در بازجویی‌ها گفته‌ای که همسرت را با ضربه جسمی سنگین زده‌ای. این را قبول داری؟

بله من با لیوان چند ضربه به سر همسرم زدم اما آسیب جدی به او وارد نشد. البته این اتفاق قبل از این بود که پلیس بیاید. بعد از این‌که پلیس آمد دیگر با هم دعوا نکردیم.

بعد از این‌که آشتی کردید چه اتفاقی افتاد؟

همسرم به حمام رفت و شیشه کشید و بعد هم به اتاق خواب رفت و خوابید. من هم از خانه بیرون رفتم و تا 24 ساعت برنگشتم.

روی بدن همسرت آثار جراحت وجود دارد و پزشکی‌قانونی هم گفته علت اصلی مرگ ضربات کشنده‌ای است که بر اثر ضرب و جرح بر بدن او وارد شده. اگر تو او را نزدی پس چه کسی این‌کار را کرده‌ است؟

نمی‌دانم. اما من این‌کار را نکردم. شاید خودزنی کرده‌ باشد.

مگر می‌شود فردی این‌طوری خود زنی کند. ضمن این‌که پزشکی قانونی اعلام کرده آثار جراحت به 24 ساعت قبل از پیدا شدن جسد برمی‌گردد و این درست زمانی است که تو در خانه بودی.

قبول ندارم. من زنم را نکشتم.

قاتل باید قصاص شود

پدر و مادر مقتول می‌گویند، حتی اگر فرزندشان معتاد بوده شوهرش حق کشتن او را نداشته و باید قصاص شود. آنها حاضر به دادن رضایت نیستند، اما نیوشا دختر مقتول رضایت داده ‌است. او می‌گوید: پدرم تنها کسی است که من در زندگی دارم. مادرم را از دست دادم و نمی‌خواهم بیشتر از این تنها شوم.

او می‌گوید: آنها همیشه دعوا داشتند، هر دو معتاد بودند و مرا اذیت می‌کردند اما دوستشان داشتم و می‌خواستم کنارم باشند.

چند روز قبل از مرگ مادرم هم وقتی دیدم دعوا می‌کنند طبق معمول به خانه مادربزرگم رفتم. هر وقت پدر و مادرم دعوا می‌کردند من پیش مادربزرگم می‌رفتم تا شاهد درگیری آنها نباشم. روز حادثه به خانه تلفن کردم، کسی گوشی را برنداشت. فکر کردم کسی در خانه نیست برای این‌که وسایلم را بردارم به خانه رفتم. دیدم در باز است و بعد هم جسد مادرم را پیدا کردم.

نیوشا که صحنه دردناکی را دیده ‌است، می‌گوید: تا پایان عمرم آن صحنه را فراموش نمی‌کنم. خیلی بد بود. مادرم را در حالی‌که دیگر جان نداشت و بشدت کتک خورده بود دیدم و هر شب خواب آن صحنه را می‌بینم. خیلی نگرانم و نمی‌دانم باید چه کنم تا این تلخی از یادم برود. آنها سرنوشت مرا با کارهایشان خراب کردند و من دیگر آینده‌ای ندارم. حالا پدرم تنها کسی است که من دوستش دارم و برایم مانده و نمی‌خواهم او را از دست بدهم.

علیرضا رحیمی‌نژاد

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها