در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در این میان، گروهها و دستهجات مختلف در تلاشند تا در رقابتی نزدیک آرای مردم را از آن خود کنند. اصولگرایان که 2 دوره است مجلس شورای اسلامی را با حضور اکثریتی خود اداره میکنند در انتخابات فرا رو همبستگی پیشین خود را از دست داده و در قالب دو تشکل اصلی جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری در صحنه ظاهر شده اند.
بیژن نوباوه نماینده تهران و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس از جمله نمایندگان اصولگرایی است که در انتخابات مجلس هشتم در قالب فهرست جبهه پایداری فعالیت می کند.
این خبرنگار باسابقه در انتخابات قبلی در فهرستی با عنوان «رایحه خوش خدمت» به مردم تهران معرفی شد و توانست رای اعتماد پایتختنشینان را بهدست آورد.
وی عقیده دارد فهرستهای ارائهشده از سوی گروههای اصولگرا از جمله طیف پایداری برمبنای شعار تشنگان خدمت، نه شیفتگان قدرت تهیه شده است.
نوباوه با تاکید بر محور دینمداری و ولایتمداری کاندیداها تاکید کرد که مردم با شناخت کاملی که از عملکرد مسوولان دارند قطعا گزینههای مناسب را روانه مجلس خواهند کرد.
وی در گفتوگویی با «جامجم» به سوالات ما درخصوص دلایل جدا شدن جبهه پایداری از جبهه متحد اصولگرایان و عملکرد این طیف و مباحث فرهنگی کشور پاسخ داده است که متن آن را میخوانید.
به عنوان کاندیدای اختصاصی جبهه پایداری، بگویید چرا جبهه پایداری از دل اصولگرایان بیرون آمد و به نظر شما این جبهه چه شاخصهایی نسبت به دیگر اصولگرایان دارد؟
جبهه پایداری گفتمان جدیدی را براساس اصولگرایی پایهریزی کرده، قبلا هم این جبهه اعلام کرده است که هیچ گروه اصولگرایی را نفی نمیکند و عقیده دارد که اصولگرایان باید حول یک محور حرکت کنند.
البته تعبیری را آیتالله مصباح یزدی به کار بردند و گفتند که اصولگرایان مانند دایرهای متحدالمرکز هستند که محوریت آنها اصل نظام، خدمت به مردم و دوری از مسائل دنیوی است. به هر حال بعد از ماجرای فتنه سال 88، بعضی از افراد، مواضع خاصی را اتخاذ کردند یا سکوت کردند یا طرفداری از جناح خاصی را در دستور خود قرار دادند. لذا ما بعد از این قضایا تاکید بر تعهد را مطرح کردیم و در این زمینه دیدگاههای خاصی بیان شد.
ما در جبهه پایداری تاکید داشتیم کاندیداهایی که باید به مجلس راه یابند، باید نگاه ملی داشته باشند. بعد از اینکه جبهه پایداری متوجه شد که با جبهه متحد اصولگرایان سلایق متفاوتی دارد، اما در اصول متحد و واحد است تصمیم گرفت فهرست جداگانهای ارائه کند.
اهدافی که جبهه پایداری دنبال میکند در مخاطب هم تاثیر دارد و حق انتخاب را برای طیفهای مختلف مخاطبان ما فراهم میکند.
حضور جبهه پایداری در کنار جبهه متحد اصولگرایان قطعا میتواند یک رقابت سالم با سلیقههای گوناگون حول یک محور را رقم بزند، شور و هیجان بیشتری را به انتخابات داده و طیف بیشتری از جوانان را به شرکت در انتخابات جلب کند.
آیا جداشدن دو طیف اصولگرا تنها براساس رقابت و شور انتخاباتی بوده است؟
بله، بعد از سخنان مقام معظم رهبری که فرمودند: انتخابات باید سالم و رقابتی باشد، جبهه پایداری هم این تعبیر را داشت که میتواند در پروسه انتخابات یک رقابت سالم و منطقی داشته باشد که با سلیقههای گوناگون و طیفهای متفاوت در مجلس آینده حضور پیدا کند.
طیف فکری جبهه پایداری به دنبال چه چیزی است و اصلا تفاوت شما با جبهه متحد اصولگرایی در چیست و چرا ترجیح دادید بدون وحدت با همفکران خود وارد انتخابات شوید؟
ما هیچ تفاوتی نداریم اما ما جبهه متحد اصولگرا را جبهه تمامی اصولگرایان تلقی نمیکنیم، چون چند گروه خاص در این طیف هستند.
البته جبهه متحد اصولگرایان به دلیل شرایطی که به وجود آمد، نتوانست همه گروهها را آن طور که باید جذب کند. جبهه پایداری تلاش کرد شرایطی را ایجاد کرده و طیفهای مختلفی از اصولگرایان را جذب کند که خوشبختانه این اتفاق رخ داده است.
جبهه پایداری از نظر اصول و اهداف هیچ تفاوتی با اصولگرایان ندارد، ولی ما نسبت به برخی افراد که در قضیه فتنه 88 موضع مخالف یا خاموش گرفتند و خودشان هم به آن اذعان دارند یک موضع خاص داریم.
جبهه پایداری عقیده دارد که این افراد نباید در گروههای اصولگرا جای بگیرند، چون همه این افراد توان مشترک و برابر ندارند. لذا این مهمترین اشکالی بود که باعث شد در سلیقه، اختلاف نظر داشته باشیم.
در حال حاضر چه تغییری در مورد جبهه پایداری که در گذشته نامش رایحه خوش خدمت بود وجود دارد که باعث شده تغییر نام در این زمینه صورت گیرد؟ آیا غیر از نام تفاوت دیگری هم وجود دارد؟
رایجه خوشخدمت در زمان دولت و برای حمایت از آن شکل گرفت، ولی بعد از ماجراهایی که در دولت اتفاق افتاد و جریان انحرافی که به وجود آمد و طیفی در مخالفت با جریان انحرافی ایجاد شد، جبهه پایداری را حول محور ولایت تشکیل دادیم. لذا جبهه پایداری در حمایت از اساس ولایت و نظام به وجود آمده است. اساس شکلگیری جبهه پایداری از درون فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس هفتم شورای اسلامی و برای تبری جستن از جریان انحرافی بود.
البته براساس اطلاعیهای که از طرف برخی طرفداران دولت بیرون آمده است الان جبهه پایداری خودش یک جریان انحرافی معرفی شده است. البته این اطلاعیه به نوعی تمام شائبهها را از بین برد که جبهه پایداری هیچ ارتباطی به دولت ندارد و اصلا ربطی هم به رایحه خوش خدمت پیدا نمیکند.
کار بزرگی که صورت گرفت، این بود که افرادی که بعد از آن جریانات، سرخورده شده بودند و تکلیف خودشان را نمیدانستند، توسط جبهه پایداری دوباره متمرکز شدند و مجددا توانشان در خدمت کشور و ولایت قرار گرفت. لذا باید گفت به نظر دوستان ما جبهه پایداری جریان خالص ولایی، در درون اصولگرایان است. اکثریت جامعه اگر شناخت خوبی نسبت به جبهه پایداری پیدا کنند قطعا میتوانند جریان خالصتر اصولگرایی را ببینند.
یعنی شما هنوز همان طرفداران آقای احمدینژاد هستید؟ یا رگههایی از تفاوت با آنها را تایید میکنید؟
نه، من نمیخواهم اسم رییسجمهور برده شود، چون ایشان رییس دولت هستند و کارشان را میکنند.
اما در مجلس هفتم شما به عنوان رایحه خوش خدمت و حامیان رئیسجمهور وارد مجلس شدید، اینطور نیست؟
جبهه پایداری الان اصلا ربطی به آن مورد ندارد. زمانی جبهه پایداری شکل گرفت که مخالفت با جریانات انحرافی وجود داشت، لذا جبهه پایداری 180 درجه با رایحه خوش خدمت تفاوت دارد و این جبهه ظرفیت جدیدی را از اصولگرایان نشان داد.
یعنی شما بعد از دیدن اشکالات، طیف جدیدی را تشکیل دادید و جدا شدید؟
بله، جبهه پایداری زمانی به وجود آمد که اشکالات را در مورد جریان انحرافی دید.
به هر حال بعد از اتفاقاتی که در وزارت اطلاعات افتاد و دولت از راه دور تشکیل شد، این رفتارها باعث شد که ما این اقدامات را در تعارض با ولایت ببینیم و اصلا این رفتار را نپذیریم.
جریان انحرافی، جریانی بود که جبهه پایداری علیه آن اقدام کرد و اعلام میکنم هیچ ارتباطی امروز میان جبهه پایداری و دولت به شکل سازمانی برای شکلگیری یک جبهه وجود ندارد.
درخصوص جبهه پایداری و جبهه متحد اصولگرایان و اشتراکها و افتراقها صحبت کردید. این تفاوتهایی که از آن صحبت کردید، بالاخره چه سطح و عمقی دارد؟
نوباوه: ما تاکید داریم باید نیروهای جدیدی در مجلس حضور یابند که تلاش بیشتری داشته باشند. ما در این قضیه با جبهه متحد اصولگرایان اختلاف داشته و داعیه نوگرایی در چارچوب اصول را داریم
موارد سطحی و قابل حل است. باید گفت بسیاری از جریانات اصولگرا، سنتی هستند و همسو با توقعات تغییر نکردند. مثال میزنم در بحث اجتهاد که به معنی حرکت دین در مجرای زمان است، هر وقت فتوای جدید نیاز باشد و شرایط جدیدی ایجاد میشود، مجتهد با تطبیق شرایط میتواند فتوا صادر کند. مثلا یک ماهی که تا دیروز حرام اعلام شده بود بعد از بررسی یک مجتهد و رسیدن به این که فلسهای کوچکی دارد، میتواند حکم حلال بودنش اعلام شود.
ما نمیتوانیم به عنوان یک دین پویا ساکت باشیم، چون جامعه امروز ما که جوانترین جامعه دنیاست، نمیتواند با الگوهای گذشته کار کند و شاید نتواند پاسخگوی جامعه باشد.
همین امر در رسانهها نیز صدق میکند. آیا روزنامههای امروز با رسانههای 20 سال پیش متفاوت نیست؟ آیا نگاه شما نسبت به گذشته متفاوت نیست!
جبهه پایداری امروز سعی کرده است براساس یک دید اسلامی و ولایتمدار و اصولگرایانه نگاه جدیدتری به جامعه داشته باشد.
ما در تظاهرات 22 بهمن امسال دیدیم که میانگین سنی شرکتکنندگان بین 20 تا 30 سال است که این نشان میدهد خون انقلاب در رگهای جوانان است که این یعنی تضمین انقلاب.
در مراسم 22 بهمن امسال حتی تیپهایی دیده شدند که نسل سوم انقلاب بودند، لذا با در نظر گرفتن نیاز این نسل که نیاز جدیدی است، جبهه پایداری هم تلاش کرد که نیازهای نسل سوم انقلاب را تامین کند.
جبهه پایداری فکر میکند نگاه جبهه متحد اصولگرا بهسمت راست سنتی و قدیمی پررنگ است، چون بسیاری از کسانی که در فهرست این جبهه هستند از افرادی انتخاب شده اند که شش دوره نماینده بوده و هستند. باید از این جبهه پرسید آیا عملکرد این افراد که 6 دوره نماینده مجلس بوده اند بررسی شده است؟ و همه مثبت بوده است؟
ما تاکید داریم که باید نیروهای جدیدی در مجلس حضور یابند که تلاش بیشتری داشته باشند که این حرف خیلی بدی نیست و همه نیز چنین توقعی را دارند بنابراین ما در این قضیه باجبهه متحد اصولگرا در یک اختلاف سلیقه به سر میبریم. لذا باید گفت اختلافات کاملا عمقی و مبنایی نیست، بلکه مصداقی است و ما داعیه نوگرایی در چارچوب اصول را داریم.
میزان اقبال مردم نسبت به جبهه پایداری را تا چه اندازه میدانید؟ آیا مردم میتوانند این جبهه را در کنار جبهه متحد اصولگرا بپذیرند؟ یا این که فکر میکنید از آنها نیز پیش خواهید افتاد؟
شما باید این سوال را در مورد همه جبههها بپرسید. باید دید اقبال مردم به کجا بیشتر است. مردم هیچ گاه به اسم توجه نمیکنند و حتی دیدیم در انتخابات، لیستهایی هم که ارائه شد در ترکیب نهایی تفاوتهایی داشت. به طور مثال اسم من، نفر سیام لیست بود ولی در انتخابات مجلس هشتم نفر هفتم شدم، یعنی اگر مردم میخواستند لیستی رای بدهند، چنین اتفاقی نمیافتاد.
مردم به روحانیت اطمینان دارند که مهمترین بحث است و ولایتپذیری یک نماینده که به معنای خدمت است را از اساسیترین اصول میدانند. بنابراین اگر نمایندهای اعتقادش به روحانیت و جریان فکری اسلام ضعیف باشد، هیچ مقبول جامعه نخواهد بود.
وقتی جبهه پایداری تشکیل شد، آیتالله مهدوی کنی و اعضای داوران گروه 8+7 تلاش زیادی کردند این جبهه با جبهه متحد اصولگرا و حتی دیگر همفکران متحد شود، اما برخی اصولگرایان اعلام کردند جبهه پایداری با نپذیرفتن شرایط اصولگرایان، اتحاد را کمی سخت کرده است. حالا با در نظر گرفتن این شرایط آیا فکر نمیکنید مردم به دلیل مخالفت شما با اتحاد، علاقهای به شما نداشته باشند.
آقای مهدوی کنی هیچ جبههای را قبول و رد نکردند و ایشان نظرشان بر اتحاد بود.
حضرت آیتالله مهدوی کنی، عزیز ما و از بهترین یادگاران انقلاب هستند و کسی در مورد صحبتهای ایشان بحثی ندارد. مگر تفاوتی میان حضرت آیتالله مهدوی با آیتالله مصباح یزدی است؟ همه این افراد از جامعه روحانیت مبارز هستند، اما تنها بحث اختلاف سلیقه است.
زمانی که رهبری و ولایت فقیه در جامعه نیاز به حمایت داشت، ما دیدیم برخی افراد خاموش بودند. حالا سوال اینجاست که آیا شما این افراد را قبول دارید یا ندارید؟ آیا رهبری نفرمودند که امروز روز سکوت خواص نیست؟ حالا اگر عدهای از این خواص که سکوت کردند و امروز در لیست جبهه متحد هستند نباید مورد محک مردم قرار بگیرند؟! حضرت آیتالله مهدوی کنی در مصاحبهای که داشتند هم گفتند کسانی در لیست جبهه متحد اصولگرایان هستند که صددرصد مورد پذیرش نیستند. لذا مردم اگر به این نکات و قضایا توجه کنند قطعا میبینیم اقبال به جبهه پایداری بیشتر خواهد بود.
برخی رسانههای بیگانه وجود چند لیست در جبهه اصولگرایی و نپیوستن جبهه پایداری به جبهه متحد را یک اختلاف تلقی کردهاند. آیا با توجه به این تحلیلها شکافی وجود دارد؟
به عنوان یک فرد رسانهای اعلام میکنم این سخنان بیشتر یک القا برای طرح اختلاف است. اختلافات اصولگرایان تنها در مورد رویه رفتاری است وگرنه اختلافات جدی نیست. البته تاکید میکنم عدهای علاقه دارند بین اصولگرایان اختلافنظر باشد که باید به آنها بگوییم چنین چیزی نیست. این اختلافات درون خانوادگی است و اساس ایدئولوژیک ندارد.
مشارکت و حضور حداکثری مردم، ضریب امنیتی کشور را بالا میبرد. برای این که شرایط فعلی جهانی که تهدیدات و تحریمها علیه ایران را شکل دادهاند، شکست بخورد و ضریب امنیتی کشور بالا برود، چه برنامههایی باید از سوی طیفهای سیاسی مدنظر قرار گیرد؟
اگر این سوال را قبل از 22 بهمن میکردید، شاید با تانی و ملاحظات خاصی به آن پاسخ میدادم. ولی مراسم 22 بهمن امسال دریچه تازهای را برای کشور گشود و افق تازهای را به مسوولان و دنیا نشان داد و همه دیدند مردم، اساس منافع کشور و نظام را بخوبی درک میکنند.
من حتی در مصاحبهای که در تلویزیون پخش شد، دیدم فردی اعلام کرد شاید خیلی سیاستها را نپذیرد، اما اصل نظام را قبول دارد که این امر دقیقا همان رفتاری است که ما باید به آن برسیم.
امروز مردم کاملا واقف هستند که عمل به نیازهای آنان است که میتواند کشور را پیش ببرد و البته آنها نیاز به مسوولانی دارند که بتوانند بخوبی به آنان خدمت کنند.
اگر امروز ما نمایندگانی به مجلس بفرستیم که تخصص و تعهد لازم را داشته باشند، بیشترین جذابیت برای مردم در عرصه انقلاب را فراهم کردهایم، لذا معرفی کاندیداهای باصلاحیت و پاسخگو به مردم و مصوب کردن قوانین مناسب میتواند در مردم دلگرمی ایجاد کند. بنابراین هر چقدر دلگرمی مردم نسبت به نمایندگان برای پیگیری منافع ملی بیشتر باشد، به نظر میرسد که مشارکت مردمی بالاتر خواهد رفت.
ما هر چقدر بتوانیم افرادی را معرفی کنیم که دارای عقبه شفافتر و سابقه بهتری باشند، مطمئنا مشارکت در انتخابات بیشتر خواهد بود.
با توجه به عقبه رسانهای شما فکر میکنید نقش و عملکرد رسانهها در دوران انتخابات باید چگونه باشد؟
دو وظیفه را میشود برای رسانه قائل شد، مهمترین وظیفه، آگاهیبخشی است.
البته به دلیل قدمت انقلاب اسلامی و رشد سن جامعه در دوران 33 ساله، دعوت رسانهها برای حضور مردم در عرصههای مهم، امری ضروری نیست، چون جامعه ما از مراحل اولیه خود عبور کرده است، اما الان توقعی که از رسانهها میرود این است که برای برگزاری یک انتخابات موفق تلاش کنند تا مردم بتوانند انتخاب بهتری داشته باشند.
رسانهها باید تلاش کنند کاندیداها را بخوبی معرفی کنند و نیازهای جامعه را بخوبی مطرح نمایند تا مردم متناسب با نیازها، بتوانند به فرد اصلح رای مناسب بدهند.
بحث بعدی این است که دنیا در تلاش است به مردم القا کند که در انتخابات شرکت نکنند، اما رسانهها میتوانند برای از بین بردن این پارادوکس و باز کردن این تعارض در مورد تبلیغات سوء بهترین نقش را داشته باشند. اگر رسانهای بتواند ابعاد توطئه دشمنان را باز کند، مردم قطعا متوجه خواهندشد که از کجا ممکن است کلاه سرشان برود و ضربه بخورند. لذا در شرایط کنونی کشور باز کردن ابعاد توطئههای خارجی و تلاش آنها برای عدم حضور مردم باید توسط رسانههای داخلی بخوبی
مشخص شود.
آیا هجمههای فراوان رسانهای غرب میتواند توسط رسانهها در جمهوری اسلامی ایران دفع شود؟
نوباوه: ما نمیتوانیم ایران را جدا از اسلام بدانیم، ما ایرانیانی هستیم که تفکر اسلامی داریم و همه میدانند که این دو ظرفیت با یکدیگر ممزوج شده است. اگر جریانی بخواهد یکی از این جریانات را جدا کند، اگر نمیخواهد خیانت کند، خدمت هم نمیخواهد بکند
رسانههای غربی و مهاجم از شکافها و خلأهای موجود استفاده میکنند. به طور مثال اگر اطلاعرسانیها کامل نباشد رسانههای غربی دست روی نقاط ضعف میگذارند و ایجاد هیجان و شور میکنند و دروغ را به مردم القا میکنند یا درصدد پاسخگویی مجازی برمیآیند تا مخاطب را به خودشان جذب کنند و حرفهای حقیقی رسانههای داخلی را خنثی سازند.
امر رسانه یک بحث علمی است، لذا ما هر چه بتوانیم شکافها را آسیبشناسی و آن را پر کرده و پاسخگوی نیاز مخاطب باشیم، قطعا توانستهایم از تاثیرگذاری رسانههای خارجی کم کنیم و این مهمترین مساله است که امروز وجود دارد.
بحثی مطرح میشود که برخی بداخلاقیهای رسانهای و انتخاباتی میتواند نقش چشمگیر مردم برای حضور در انتخابات را کاهش دهد. برای این که فضای رقابتی عاری از این بداخلاقیها باشد، چه تلاشی باید انجام گیرد؟
بداخلاقی رسانهای در داخل کشور که رسانههای انقلابی هستند، اکثرا سلیقهای صورت میگیرد. به طور مثال برخی مطبوعات، مصاحبهها و گزارشهای خود را به صورت القایی تنظیم میکنند تا برخلاف جریان جاری کشور باشد.
مثلا در بحث هنرمندان یک کشور، باید گفت این طیف اصولا تیپ حاکمیتگریز دارند و این به معنای مخالفت آنان با حکومت نیست، بلکه تیپ کاری و زندگی آنان نهتنها در ایران، بلکه در کشورهای غربی هم چنین است.
برخی رسانهها با شناخت این تفکر و سلیقه به نوعی اخبار و مصاحبههای خود را براساس نگاه حاکمیتگریز تنظیم میکنند که برای خودشان مقبولیت ایجاد کنند.
این نوع نگاه ممکن است گاهی به کژاندیشی یا بدسلیقگی در امر رسانه تبدیل شود که من مشخصا با این رفتار مخالفت نمیکنم، چون سلیقههای مختلف درون یک خانواده میتواند به بیان طرز تفکرات مختلف بینجامد و اجازه ندهد رسانههای غربی بیانکننده تفکرات داخل نظام باشند.
به عملکرد مجلس و تعامل این قوه با قوه مجریه هم میپردازم. از آنجا که شما عضو کمیسیون فرهنگی هستید، اطلاع دارید که اختلافی بر سر تهاجم فرهنگی میان 2 قوه به وجود آمد. آیا شما عملکرد قوه مجریه را در بخش فرهنگ مناسب میدانید؟
این اختلاف نظری را که مطرح میکنید، یک اختلاف در سلیقه و رویه بود. به طور مثال در دولت درخصوص نحوه برخورد با بدحجابی با مجلس اختلافنظرهایی وجود داشت؛ دولت اعتقاد داشت که در کشور بحث عفاف و حجاب خوب است و مجلس هم نمیگفت که دولت مروج بدحجابی است، اما نوع تعامل و رفتاری که دولت و مجلس اعتقاد داشت، متفاوت بود.
در زمینه حجاب، برخی عقیده داشتند نیروی انتظامی موظف به مبارزه با بدحجابی است در صورتی که این نیرو عقیده داشت نیروی انتظامی نیروی اجرایی نهایی است.
مجلس عقیده دارد عفاف و حجاب در کشور قانون دارد و باید براساس آن عمل شود و مجری باید آن را عملیاتی کند.
آیا کمیسیون فرهنگی در بحث تهاجم فرهنگی عملکرد مثبتی داشت؟
قبل از همه باید بحث فرهنگی و نگاه آن را در کشور مد نظر قرار داد.
بحث این است که آیا بودجهای که برای بخش صنعت مدنظر قرار میگیرد، به اندازه بودجه فرهنگی است؟ در جامعه ما که ادعای انقلاب فرهنگی دارد بودجه فرهنگی ما زیر پنج درصد است.
پس جریان فرهنگی در کشور ما دچار ضعف است، چون طرحها و لوایح فرهنگی کمتر مورد توجه قرار میگیرد.
البته همه مساله مربوط به بودجه و پول نیست و گاهی باید پرسید که بودجه فرهنگی که در اختیار دولت قرار گرفته چه شده است؟!
براساس آنچه آقای حدادعادل رئیس کمیسیون فرهنگی گفتند، عرصه فرهنگ نیاز به قانون ندارد، بلکه نیازمند سیاستگذاری است و در این زمینه شورای عالی انقلاب فرهنگی بیشتر تاثیرگذار است.
البته باید گفت ظرفیت کمیسیون فرهنگی مجلس بسیار بالاست، اما متاسفانه به اندازه ظرفیتهایش از آن استفاده نمیشود، چون نگاه ضعیف فرهنگی و قوانین بالادستی نیز در این خصوص وجود دارد.
33 سال از انقلاب اسلامی ایران گذشته است، اما هنوز در مورد مباحث فرهنگی کشور حرف و حدیث وجود دارد، چرا و چه باید کرد؟
گاهی مسائل سیاسی برای استفاده از ظرفیتهای فرهنگی یک روش خاص را پیشه میکند.
ما شاید اوایل انقلاب بحث ایرانیت و اسلامیت را داشتیم، اما بعدا همه به این نتیجه رسیدند که ما ایران اسلامی داریم.
ما نمیتوانیم ایران را جدا از اسلام بدانیم، ما ایرانیانی هستیم که تفکر اسلامی داریم و همه میدانند که این دو ظرفیت با یکدیگر ممزوج شده است. به گفته رهبرمعظمانقلاب، در قرون پنجم و ششم ظرفیت اسلامی ایران از همه جهان اسلام بالاتر بوده است.
حالا اگر جریانی خواست یکی از این جریانات را جدا کند، باید گفت اگر نمیخواهد خیانت کند، خدمت هم نمیخواهد بکند.
ما شاهد بودیم که برخی از ظرفیتها، قصد داشتند ایرانیت را از اسلامیت جدا کنند که این اتفاق خیانت بزرگی به ایران امروز محسوب میشود.
به نظر شما وضعیت فرهنگی و رسانهای کشور در آینده و براساس سیاستگذاریهای مناسب، باید در چه مسیری قرار بگیرد؟
من اصلا اعتقاد ندارم که وضعیت فرهنگی کشور ما بد است. فرهنگ و ارزشهای جامعه ما امروز مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار دارد. این زیرساخت فرهنگی موجب شده که ما در حال حاضر در زمینههای مختلف رشد چشمگیری داشته باشیم.
ما همین الان جزو هشت کشوری هستیم که چرخه سوخت هستهای دارند، جزو کشورهایی هستیم که قدرت پرتاب ماهواره به فضا را دارند، آیا ما در نانوتکنولوژی و صنایع هایتک حرف برای گفتن نداریم؟
لذا باید گفت این برآیندهای مثبت، ناشی از رشد فرهنگی کشور است و نشان میدهد ما وضعیت بسیار خوبی داریم.
مردم کشور ما در فرهنگ سیاسی یگانه دنیا هستند، ولی در قضیه رفتارهای اجتماعی در بسیاری موارد نیازمند تجدید نظر میباشند، البته بزرگترین سندی که از فرهنگ ما به دیگر کشورها رفته بیداری اسلامی است و همین امر نشان میدهد ما دارای فرهنگ برتری هستیم که توانستیم حرف برتر را بزنیم.
لذا باید تاکید کرد کسانی که قصد دارند ما را زیرسوال ببرند افراد ناآگاهی هستند. فرهنگ یعنی همه چیز و همه چیز یعنی فرهنگ، اگر چه هنوز ما همه چیزمان صددرصد انقلابی نشده است، اما بسیاری از رفتارهایمان الگوی جهانیان است، ما ایرانیان مسلمانی هستیم که بهترین عملکرد را در دفاع مقدس و در رشد و علوم و تکنولوژی کشور و ارتقای جایگاه انسانی داشتیم که نشان از مسائل و ظرفیت و توانمندی فرهنگی بالای کشور دارد.
فاطمه امیری - گروه سیاسیدر یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد