در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
ماجرا مربوط به جوانی حدود 30 ساله بود که به خاطر فقر چیزی نمانده بود از هر دو پا فلج شود. این جوان تصادف کرده بود و کارشناسان هم او را در این تصادف مقصر دانسته بودند. پرونده شکایت او به دادگستری آمد و با توجه به اینکه کارشناسان خود او را مقصر صد درصد تصادف میدانستند هیچ دیهای به او تعلق نمیگرفت.
طبیعتا هیچ رئیس دادگستری در جریان ریز پروندههایی که در حوزه استحفاظی او اتفاق میافتد قرار نمیگیرد و من هم در جریان این پرونده نبودم. تا اینکه یکی از دوستانم به من گفت شخصی را میشناسد که نیاز به کمک دارد. گاهی وقتها که چنین موردی پیش میآمد و کسی کمک میخواست ما این کار را میکردیم، اما اینبار ماجرا فرق میکرد. دوستم به من گفت بهتر است این جوان را ببینی چون وضعیت بدی دارد. من دوست ندارم اگر به کسی کمکی مالی میکنم او را ببینم اما اینبار دوستم خیلی اصرار کرد. او میگفت این بیماری خیلی نادر است و تا زمانی که او را نبینی متوجه نمیشوی چه میگویم. با اصرار زیاد او قرار شد به عنوان یک شهروند عادی بروم و او را ببینم و صحبتی هم از اینکه میخواهم به او کمک کنم، نباشد. ما به خانه آن جوان رفتیم. وقتی وارد خانهاش شدم او را در وضعیت اسفباری دیدم. او تنها نانآور خانوادهای 5 نفری بود که با موتور کار میکرد و بر اثر تصادف هم موتورش از دست رفته بود و هم خودش دیگر نمیتوانست کار کند. وقتی بالای سر آن جوان حاضر شدم صحنه بسیار وحشتناکی را دیدم. پای راست او بهخاطر زخمهایی که برایش به وجود آمده بود به اندازه تنه یک درخت شده بود. آنطور که پزشکان گفته بودند عفونت تمام پای او را فرا گرفته بود. از او پرسیدم دقیقا چه شده. گفت با ماشین تصادف کرده و چون جهت مخالف میآمده و به ماشینی که ایستاده بود زده است او را مقصر دانستهاند. چند روزی هم در بیمارستان بستری شده بود، اما چون نتوانسته بود هزینههای بیمارستان را بپردازد به خانه برگشته بود.
وقتی جوان را دیدم که در اوج جوانیاش منتظر مرگ بود خیلی ناراحت شدم. برای مدتی او شده بود تنها فکری که در ذهن داشتم. تصمیم گرفتم هر طور شده به او کمک کنم. او جوانی بود که 5 عضو خانوادهاش به او تکیه داشتند. چهره غمگین مادر این پسر را نمیتوانستم فراموش کنم. روز بعد وقتی به محل کارم آمدم موضوع را با همکارانم مطرح کردم و قرار شد هرکس هرچقدر میتواند کمک کند. یکی از همکارانم هم که دوستی پزشک داشت او را معرفی کرد. او به پول زیادی نیاز داشت و آنچه ما برای کمک به این جوان کرده بودیم کافی نبود. به همین خاطر از دوستان رسانهای درخواست کمک کردیم و آنها با انتشار این خبر کمکهای مردمی را جمعآوری کردند.
بعد از چند ماه جوان 30 ساله مورد عمل جراحی قرار گرفت و با اینکه پزشکان میگفتند خیلی دیر شده اما نجات پیدا کرد.
چند ماه بعد این جوان را دیدم که با عصا حرکت میکرد و داشت از پلههای دادگستری بالا میآمد. یک جعبه شیرینی هم دست مادرش بود. آنها وقتی من را دیدند با خوشحالی زیادی به سمتم آمدند و گفتند برای دیدنم آمدهاند. من آنها را به اتاقم دعوت کردم. پسر جوان به من گفت باید از من حلالیت بگیرد. وقتی این حرف را شنیدم تعجب کردم، چون ما مشکلی با هم نداشتیم و مسالهای هم پیش نیامده بود.
اما وقتی این جوان صحبت کرد متوجه شدم وقتی پرونده شکایتش مختومه اعلام شد، او علیه من حرفهایی زده بود.
این جوان گفت: من فکر می کردم شما بیعدالتی کردید یا اینکه متهم به قاضی پول داده است. چند بار هم مادرم آمده بود تا شما را ببیند، اما نتوانسته بود. به همین خاطر من همیشه شما را نفرین میکردم. وقتی آمدی و به من کمک کردی اول نمیدانستم چه کسی آمده است، اما بعد از یک هفته متوجه شدم شما چه کسی هستید. حالا خیلی عذرخواهی میکنم و میخواهم از قاضیای که چنین فکری در موردش کردم هم عذرخواهی کنم.
این جوان بعد به سراغ تکتک همکارانم رفت و از آنها عذرخواهی و تشکر کرد.
با کاری که من و همکارانم کردیم طرز فکر مرد جوان در مورد قضات و دادگستری تغییر کرد. اگر مردمی که فکر می کنند در دادگستری به آنها ظلم شده است کمی به قوانین آگاهی داشته باشند هیچ وقت در مورد قضات فکر بد نمیکنند. البته به نظر من باید کار فرهنگی هم بکنیم و دستگاه قضایی باید اعتمادسازی هم بکند و به قضات یاد بدهد طوری با طرفین پرونده رفتار کنند که حتی اگر رای صادره به نفع آنها نباشد بدانند خصومتی در میان نیست و قاضی جانبداری نکرده و رای بر عدالت داده. در این صورت فردی که محکوم شده دیگر از قاضی کینه نمیگیرد و به دنبال اشکال کار خود میرود.
ولیالله حسینی
قاضی دادگاه کیفری استان تهران
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر
یک کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با جام جم آنلاین:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد