پسرک لاغراندام و صاف و صادق خرم‌آبادی 14 سال بیشتر نداشت ولی قدش به مرز 193 سانتی‌متر رسیده بود! خیلی از دوستان و آشنایان، از روی خیرخواهی و تحت تاثیر قد و قامت کشیده‌اش به او حرف‌‌های مختلفی می‌زدند و هر یک شغل خاصی را به او پیشنهاد می‌کردند از جمله این که بعضی‌ها می‌گفتند: آرش‌جان برو تهران و بگو من والیبالیستم. با این قد و قامت تو را می‌پذیرند. آرش نوجوان هم بالاخره پذیرفت و روزی به پیکانشهر رفت و خود را به مسوولان باشگاه پیکان معرفی کرد. در کمال تعجب، مدیران والیبال پیکان هم بازیکن آینده خود را قبول کردند و به دست مصطفی حسینی و سیروس سلیمانی، 2 مربی زحمتکش تیم‌های پایه باشگاه سپردند.
کد خبر: ۴۳۶۰۶۴

آرش نوجوان با ذوق و شوقی کامل، تمریناتش را به طور اصولی و بر اساس برنامه‌ای سازمان‌یافته در تیم نوجوانان پیکان شروع و ادامه داد تا روزی ایوان بوگانیکف روس او را به اردوی تیم ملی جوانان دعوت کرد. رشد و پیشرفت رعنای لرستانی با سرعت صورت می‌گرفت و او به موازات گذر قامتش از 2 متر، افتخارات فراوانی را با تیم‌های ملی نوجوانان و جوانان ایران در عرصه‌های آسیایی و جهانی کسب کرد.

حالا آرش کمالوند در عین جوانی، کوله‌باری از موفقیت را به همراه مربیانی چون ست‌کوویچ، کارخانه، معمری و ... در کارنامه داشت و حتی شکستگی پا نیز او را از ادامه روند موفقیت بازنمی‌داشت تا این که روزی حسین معدنی، سرمربی وقت تیم ملی نیز تصمیم گرفت این بازیکن جوان را به تیم ملی دعوت کند.

وقتی انتقادها از معدنی برای دعوت از جوانانی مثل کمالوند و در عین حال خط خوردن برخی ستاره‌های پرتجربه بالا گرفت ، معدنی نتوانست او را در ترکیب اصلی تیمش و به عنوان دریافت‌کننده قدرتی قرار دهد هر چند کمالوند در رقابت‌های جهانی و در دیدار حماسی ایران ـ ایتالیا نیز توانست 3 ست بازی کند.

به هر حال، مصدومیت بازیکنی مثل فرهاد نظری افشار (ستاره AVC کاپ) ولاسکو، مربی نامدار تیم ملی را وادار به دعوت دیرهنگام کمالوند (که حالا 2 سالی است با پیراهن نارنجی سایپا به میدان می‌رود) کرد. کمالوند هم از همین فرصت کوچک، نهایت استفاده را کرد و در کمال حیرت همگان، در نخستین حضور فیکس ملی خود، به برترین بازیکن جام ملت‌های آسیا تبدیل شد.

معرفی آرش کمالوند به عنوان برترین بازیکن آسیا فرصت مغتنمی بود تا با او در تحریریه روزنامه «جام‌جم» به گفت‌وگویی مفصل بپردازیم. او هم با روحیه‌ای مثبت و ورزشکارانه به گرمی دعوتمان را پاسخ گفت.

آرش کمالوند در نخستین حضور خود در ترکیب ثابت تیم ملی والیبال ایران به عنوان بهترین بازیکن آسیا شناخته شد در حالی که پیش از آن بعضا به تیم ملی دعوت هم نمی‌شد، چه تحولی اتفاق افتاد که چنین پیشرفت خیره کننده‌ای را از شما شاهد بودیم؟

فکر می‌کنم این تحول نه فقط در من، بلکه در اغلب ملی پوشانمان نیز به وجود آمده است و شاید بیش از هر عاملی به آمدن خولیو ولاسکو(سرمربی ایتالیایی تیم ملی ایران) مربوط می‌شود.

ما پیش از آمدن ولاسکو هم والیبال خیلی خوبی انجام می‌دادیم که نمونه آن را همه در بازی‌های آسیایی گوانگجو دیدند. در گوانگجو با توجه به بردهای متوالی 3 بر صفرمان، همه مردم انتظار کسب طلای آن بازی‌ها را از ما داشتند، اما اتفاقی پیش از فینال آن بازی‌ها افتاد که موجب شد ما از لحاظ روانی آماده دیدار با ژاپن نباشیم و در مصاف با آنها ناکام بمانیم اما ولاسکو پس از برعهده گرفتن سرمربیگری تیم ملی ایران ، کار خود را از بعد روانشناختی آغاز کرد. او بازیکنان را از ابعاد روانی تغییر داد، یعنی با کار روی ذهن والیبالیست‌ها، فکر حرفه‌ای را در مغز آنها تزریق کرد. تاثیر القائات مثبت روانشناختی ولاسکو به نحوی بود که اگر بازیکنان را آزاد هم می‌گذاشت کسی به فکر بیرون رفتن و پرداختن به حواشی نبود. او حس جنگجویی و از خودگذشتگی را در بین بازیکنان زنده کرد؛ فاکتورهایی که شکوفایی آن در هر ورزشی از جمله ورزش گروهی والیبال خیلی مهم است.

در مورد خودم هم اعتراف می‌کنم که در من تغییرات زیادی انجام شد. او به من می‌گفت تو در بعضی مواقع حین بازی تمرکزت را از دست می‌دهی، در حالی که باید طوری تمرین کنی تا لحظه آخر در جریان بازی باقی بمانی . من این نکته را خیلی جدی گرفتم و روی برطرف کردن این نقطه ضعفم کار زیادی کردم.

یعنی تصور می‌کنید همین تغییرات ذهنی و روانی، چنین تحولی را در شما به وجود آورده است یا در کنار آن، کار فنی نیز تعیین کننده بوده است؟

مسلما کار فنی ولاسکو نیز فوق العاده است . او به‌روزترین شیوه‌های فنی جهان را در تیم ملی ما پیاده می‌کند و از لحاظ درک والیبال و مهره چینی، بسیار ماهر است. شیوه‌های جدیدی که او به ما می‌آموزد برایمان کاملا حیرت آور است از جمله این‌که او در بدنسازی از به‌روزترین سیستم‌های دنیا استفاده می‌کند. ولاسکو در بحث گرم کردن، سیستم‌های پیشین گرم کردن بازیکنان را هم تغییر داد. او اعتقادی به دویدن ندارد و با تکنیک‌های موثر دیگری این کار را انجام می‌دهد. اتفاقا همین روش پیش از دیدار فینال و وقتی با تاخیر به سالن رسیده بودیم به داد ما رسید و در حالی که فقط 7 دقیقه زمان برای گرم کردن در اختیار داشتیم با استفاده از همان روش‌های پیشرفته، خود را مهیای بازی کردیم. اما این‌که من نکته کلیدی تحول تیم ملی را در تغییرات ذهنی و فکری و روحی تیم توصیف کردم به این دلیل است که ما ایرانی‌ها مردم احساسی هستیم که در ورزش با روح خود به میدان می‌رویم و همین عامل مثبت، در عین حال بیشتر جاها به ضررمان تمام شده است.

-پیش از مسابقه‌های جام ملت‌های آسیا در تهران برخی معتقد بودند که تیم والیبال ما با توجه به شکست‌هایی که در فینال تورنمنت‌های قبلی داشته است، توانایی پیروزی در فینال تهران را هم ندارد و به زعم آنها تیم ملی به نوعی به سندر‌م فینال دچار شده بود....

شاید این مساله، ریشه روحی داشت اما به هر ترتیب به لحاظ روانشناسی تیم ما تغییر کرد و تیم ما به اعتماد به نفس بالایی رسیده بود.

درخشش امیر غفور جوان در ترکیب تیم ملی را چطور دیدید؟

به نظر من غفور بازیکنی است که استرس نمی‌شناسد. او در شرایط بازی خیلی بیشتر از این می‌تواند موفق باشد. غفور در لیگ سال گذشته هم توان خود را نشان داد. حضور بازیکنان باتجربه‌ای چون مهدی بازارگرد، علیرضا نادی و امیر حسینی در کنار بازیکن جوانی چون امیر غفور نشان داد ولاسکو به سن و سال توجهی ندارد و بهترین‌ و آماده‌ترین‌ها را در ترکیب تیم قرار می‌دهد.

موفقیت تیم ملی در جام ملت‌های آسیا در شرایطی حاصل شد که تیم ما برای راهیابی به لیگ جهانی با ولاسکو ناکام شد.

بله. باخت به چین در راهیابی به لیگ جهانی، ذهنیت برخی‌ها را نسبت به کارایی سرمربی تیم ملی تضعیف کرده بود، در حالی که قهرمانی مقتدرانه در جام ملت‌های آسیا آن افکار را ترمیم کرد و نشان داد باخت به چین، اتفاقی بیش نبوده که آن هم بیشتر به دلیل در اختیار نداشتن مهره‌‌های ملی‌پوش بود. من که به دلیل سرباز بودن، آن زمان در خدمت تیم نیروهای مسلح بودم و بیشتر ملی‌پوشان فیکس، با آسیب‌دیدگی مواجه بودند. وقتی دربرزیل به من خبر دادند تیم ملی ما باید تا چند روز بعد در راه لیگ جهانی در چین به مصاف تیم ملی این کشور برود کاملا متحیر شدم. به هر حال آن اتفاق افتاد و تجربه تلخی برایمان باقی ماند.

فکر می‌کنید چند درصد از سهم قهرمانی ما در رقابت‌های اخیر جام ملت‌های آسیا به میزبانی‌مان ارتباط داشت؟ یا به تعبیر دیگر ، آیا بدون میزبانی هم قهرمان می‌شدیم؟

ابتدا باید بگویم ما بدون میزبانی هم قهرمان می‌شدیم، چون تیممان در آمادگی بسیار بالایی به سر می‌برد، طوری که پیش از شروع این بازی‌ها در تورنمنت اسلوونی تیم‌های قدرتمندی از اروپا مثل اسلواکی، فنلاند و اسلوونی را شکست دادیم. اسلواکی که از 3 دیدار خانگی با ایران 2 بار باخت، از تیم‌های مطرح اروپاست و همان تیمی است که در جام ملت‌های اروپا قدرت‌هایی مثل بلغارستان و لهستان را شکست داد. پیروزی بر چنین تیمی اعتماد به نفس تیم ما را آنقدر بالا برد که دریافتیم از سطح والیبال آسیا جدا شده‌ایم و فقط به قهرمانی در جام ملت‌های آسیا می‌اندیشیدیم.

با این حال معتقدم حضور یکپارچه و غیر قابل تصور علاقه‌مندان والیبال و جوی که در حمایت از تیم ملی ایجاد کرده بودند ما را هم در ابتدای بازی با چین وکره جنوبی آنچنان به وجد آورده بود که از سیستم منظم خود خارج شدیم وگیم‌های نخست این دو دیدار را واگذار کردیم، در حالی که در ادامه به سیستم بازی خود برگشتیم و با قدرت مسابقه را ادامه دادیم.

این‌که تیم ما پیش از راهیابی به مرحله نیمه نهایی حتی یک گیم را به حریفان واگذار نکرد، اما در مرحله نیمه‌نهایی و فینال گیم اول را به حریفان واگذار کرد، مفهوم ویژه‌ای ندارد؟

چرا اتفاقا همین مفهوم را می‌رساند که ما ابتدا تحت تاثیر شور تماشاگران پرشمارمان، احساساتی شده بودیم ولی به مرور به خود آمدیم و با قدرت جبران کردیم. اتفاقا ولاسکو هم پیش‌بینی چنین اتفاقی را کرده بود و ما از قبل برای این منظور تصویرسازی ذهنی برقرار کرده بودیم که چطور بعد از واگذاری گیم نخست، بتوانیم بر استرسمان غلبه کرده و به بازی برگردیم.

شما جایی گفته بودید ولاسکو از بروز استرس در تیم استقبال کرده و معتقد بوده که وارد آمدن چنین استرس‌هایی به تیم ما در مواجهه بهتر با تیم‌های بزرگ تر مفید و سازنده است.

بله همین طور است. ما حتی در نخستین بازی خود با افغانستان هم دچار استرس شدیم چون این تیم ناشناخته برای اولین بار خود را معرفی می‌کرد و موج بزرگ انتظارات روی دوشمان سنگینی می‌کرد. کافی بود حتی یک گیم را به این تیم واگذار کنیم تا دیگر زیر خجالت خانواده‌ها، دوستان و مردم قادر به پاسخگویی نباشیم. خوشبختانه خدا کمک کرد و ما تا قبل از نیمه نهایی حتی یک ست به هیچ یک از حریفان واگذار نکردیم.

مهم‌ترین مشخصه فنی ولاسکو چیست، به عبارتی شما به عنوان یکی از شاگردان این مربی فکر می‌کنید چه خصوصیت فنی، او را از مربیان ایرانی متمایز می‌کند؟

در زمینه کارهای فنی شاید خیلی از مربیان دنیا با شیوه‌های روز آشنا باشند، اما آن چیزی که مربی از بازیکن می‌خواهد بسیار مهم است؛ این‌که چه کاری باید انجام دهد تا درصد موفقیت بازیکن و تیم را افزایش دهد. کار گروهی موفق مستلزم این است که تمام افراد کار خود را به بهترین شکل انجام دهند. کاری که مربی از بازیکن می‌خواهد و بر آن تاکید می‌کند باعث می‌شود تیم رشد کند و گرنه همه مربیان مطرح ایران ازسطح اول آموزش بین‌المللی برخوردارند. اما کاری که مربی از بازیکن می‌خواهد مهم است، این خصوصیت را ولاسکو دارد.

فکر می‌کنید سقف توانایی والیبال ایران همین قهرمانی در جام ملت‌های آسیاست یا این‌که تیم ما می‌تواند به مراتب پرقدرت تر از اینها هم ظاهر شود؟

یقینا تیم ما خیلی بهتر از اینها هم می‌تواند ظاهر شود و خود را در دنیا مطرح کند، چرا که به نظر من بازی کردن با حریفان درجه یک آسیایی از برخی کشورهای اروپایی خیلی سخت‌تر است. بازی کردن با کره جنوبی، چین، ژاپن و حتی تایوان خیلی سخت است چون کارها و شیوه بازی آنها ترکیبی است، ولی وقتی در اسلوونی بازی می‌کردیم کار متفاوت بود، ما با آنها خیلی راحت‌تر بازی می‌کردیم. بنا براین تیم ما خیلی جای پیشرفت دارد و قهرمانی در جام ملت‌های آسیا تازه سرآغاز قدرت‌نمایی والیبال ایران است. چون هنوز سیستم کاری ولاسکو به طور کامل در والیبال ایران پیاده نشده است. باید به سمتی برویم که همه باشگاه‌های ما هم چنین شیوه‌ای را در پیش بگیرند تا هم باشگاه‌ها و هم تیم ملی با یک شیوه مشخص پیش بروند. باید وضعیت طوری باشد که بازیکنان از بازی کردن در باشگاه و تیم ملی دچار دوگانگی نشوند، یعنی سیستم یکپارچه و واحد بر والیبال ایران حاکم باشد. چرا که در غیر این صورت حضور بازیکن در باشگاه‌ها و بازگشت به اردوی تیم ملی باعث می‌شود که بازیکنان دوباره با همان شیوه سابق کار کنند و برای برگشتن به سیستم تیم ملی، یکی دو ماه وقت تلف ‌شود. خوشبختانه مثل این‌که قرار است این برنامه در باشگاه‌ها پیاده شود و قرار است ولاسکو طی یک سمینار با مربیان باشگاه‌ها این موضوع را در میان بگذارد.

نکته ‌ بارز در تیم ملی والیبال در جام ملت‌های آسیا این بود که بر خلاف همیشه تیم ملی ما در دفاع عقب زمین مشکل چندانی نداشت و بازیکنان به خوبی توپ‌ها را دریافت می‌کردند. این وضعیت را چطور ارزیابی می‌کنید؟

کمالوند: ایجاد هماهنگی بین باشگاه‌ها و تیم ملی ضروری است، امیدوارم شرایط به‌گونه‌ای شود که همه باشگاه‌ها از شیوه و سبک کار خولیو ولاسکو الگوبرداری کنند مطمئن باشید در این صورت والیبال ایران جهش خیره‌کننده‌ای خواهد داشت

دلیلش این بود که خیلی روی هماهنگی بین دفاع جلو و عقب کار کرده بودیم. ولاسکو در اردوی اسلوونی به حدی روی تیم کار کرد که منِ بازیکن شب‌ها فیلم بازی‌ها را نگاه می‌کردم تا به نقاط ضعف خودم واقف شوم. این است که می‌گویم آن چیزی که مربی از بازیکن می‌خواهد خیلی مهم است یعنی به حدی روی نکات مختلف تاکید می‌کرد که این فکر در ما نهادینه می‌شد که باید این نکات را رعایت کنیم. یکی از تاکیدات ولاسکو همین بحث هماهنگی دفاع جلو و عقب زمین بود. ولاسکو می‌گفت باید‌ آنقدر فیلم بازی‌ها را نگاه کنید تا خود بفهمید مشکل چیست.

امیر حسینی هم همین نکته را می‌گفت. این‌که ولاسکو پس از آن‌که یک نکته فنی را به بازیکن می‌گفت 10 دقیقه هم توضیح می‌داد که چرا باید این کار انجام شود تا بازیکن نه در ظاهر که در فکر خود این موضوع را بپذیرد.

بله، به عنوان مثال ولاسکو وقتی می‌گفت سیستم دویدن و گرم‌کردن در ایران درست نیست، همه دلایل آن را ذکر می‌کرد و در ابعاد مختلف از جمله بعد فیزیولوژیک، آن را توضیح می‌داد. به هر حال اغلب بازیکنان تیم ملی دانشجو هستند و ما هم می‌پذیرفتیم چون علم ولاسکو کاملا به‌روز است.

یکی از مشکلات کنونی والیبال ما در حال حاضر که خود ولاسکو هم بر آن اذعان داشته، این است که متاسفانه مربیان ایرانی از حضور او استقبال چندانی نمی‌کنند و حتی حاضر نیستند در تمرینات تیم ملی حضور یافته و بیشتر با شیوه کار این مربی آشنا شوند ! به هر حال ولاسکو بهترین مربی دنیاست و حضور مربیان ما در تمرینات تیم ملی می‌تواند در نوع خود، یک کلاس آموزشی باشد.

هر مربی شیوه کاری خودش را دارد و این شیوه هم قابل احترام است. اما به نظر من اگر مربیان ما از خودگذشتگی داشته باشند و همه در یک سیستم که همان سیستم ولاسکو است کار کنند مطمئن باشید والیبال ایران جهش خیره کننده‌ای پیدا می‌کند.

برخی اعتقاد دارند که والیبال ایران توانایی قرار گرفتن در جمع 8 تیم برتر دنیا را دارد، این دیدگاه منطقی یا دور از ذهن است؟

اصلا دور از ذهن نیست، همان‌طور که الان در رده بندی فدراسیون جهانی در رده 14 قرار گرفته‌ایم و در جمع تیم‌های آسیایی تنها چین بالاتر از ما قرار دارد می‌توانیم در سطح اول والیبال جهان و از جمله لیگ جهانی عرض اندام کنیم. با بازی‌هایی که در تهران انجام دادیم نشان دادیم اصلا برایمان مهم نیست مقابل چه تیمی بازی می‌کنیم و با چه نتیجه‌ای بازی دنبال می‌شود، چون ما کار خودمان را می‌کنیم و روی آن نیز تمرکز داریم. وقتی گیم اول را به کره جنوبی و چین باختیم اصلا روحیه خودمان را از دست ندادیم چون از هر لحاظ آماده بودیم. حتی اگر 2 گیم را می‌باختیم باز هم این آمادگی را داشتیم که 3 گیم پیاپی را ببریم. همه اینها بستگی به شرایط روحی و روانی دارد. تا قبل از آمدن ولاسکو ما خیلی از تیم‌های پرقدرت شرق‌ آسیا می‌ترسیدیم. بویژه از ژاپن که اگر در فینال گوانگجو هم این ترس را نداشتیم می‌توانستیم این تیم را هم شکست دهیم.

یکی از مباحثی که پیش از این دوره‌ رقابت‌های جام ملت‌های آسیا درباره تیم ملی وجود داشت بحث کنار رفتن سعید معروف از تیم ملی بود. به هر حال او اختلاف نظرهایی با امیر حسینی داشت، درست مثل زمان قبل از ولاسکو که امیر حسینی در تیم ملی والیبال جایی نداشت، این درحالی است که این دو بازیکن، از جمله بهترین پاسورهای آسیا هستند فکر نمی‌کنید اگر ولاسکو این موضوع را مدیریت می‌کرد تیم ملی وضعیت به مراتب بهتری داشت؟

معروف و حسینی، 2 نفر از پاسورهای فوق‌العاده ایران هستند، به هر حال شرایطی پیش آمد و ولاسکو، حسینی را به عنوان پاسور اول معرفی کرد، این موضوع در حیطه اختیارات سرمربی بوده و بهتر است من درباره آن اظهار نظر نکنم.

اجازه بدهید از یک زاویه دیگر قهرمانی تیم ملی را مورد بررسی قرار دهیم این‌که این قهرمانی مقتدرانه تا حد زیادی انتظارات را از این تیم بالا برده است، به عنوان یکی از اعضای این تیم موفق افزایش سطح انتظارات را چطور می‌بینید؟

من افزایش سطح انتظارات را بسیار خوب می‌‌دانم، چرا که اعتماد به نفس ما را بالا برده است. ما از همان اول هدف اصلی خود را صعود به المپیک قرار داده‌ایم. طبیعی است در این حالت جام ملت‌های آسیا برای ما کار ساده‌ای باشد و از این قهرمانی مغرور نمی‌شویم، نباید نگران این موضوع بود چرا که فدراسیون والیبال هم برای رسیدن به همین هدف یعنی صعود به المپیک به ولاسکو اختیار تام داده است تا هرگونه صلاح می‌داند به اجرای برنامه‌های خود بپردازد.

خب، حالا برای تداوم این موفقیت و رسیدن تیم ملی والیبال به المپیک شرایط و زمینه کار چگونه باید شکل بگیرد؟

به نظر من با قهرمانی تهران ما تازه یک پله پیش رفته‌ایم. طبیعی است که مسوولان وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک باید همچنان از والیبال حمایت کنند چون رشته گروهی شرایط خاص خودش را دارد. یکی از مهم‌ترین برنامه‌هایی که می‌تواند زمینه‌ساز تداوم موفقیت‌ها باشد بحث دیدارها و اردوهای تدارکاتی خارج از کشور است در حالی که چند نفر از ملی پوشان، از جمله خود من سرباز هستیم، برای حضور در اردوهای خارجی نباید با مشکل خروج از کشور مواجه باشیم. یکی از دلایل موفقت در رقابت‌های تهران برپایی اردوی تدارکاتی در اسلوونی بود که باعث شد اعتماد به نفس ما بالا برود. مطمئنا برای تداوم موفقیت‌ها باید این نکته را مد نظر داشته باشند.

شرایط برای المپیکی‌شدن والیبال فراهم است؟

در کل، کار خیلی سختی در پیش داریم البته حتی اگر در جام جهانی ژاپن نتوانیم سهمیه ورودی المپیک را بگیریم یک فرصت دیگر داریم. به هر حال تیم ما از هر جهت آماده است و ما همه توان خود را برای رسیدن به این هدف به کار می‌گیریم.

این وسط لیگ چه نقشی می‌تواند در تداوم موفقیت تیم ملی داشته باشد؟

همان‌طور که گفتم لیگ اگر بتواند با تیم ملی هماهنگ باشد می‌تواند این نقش خود را بخوبی ایفا کند چون وقتی بازیکن از باشگاه به تیم ملی بیاید تفاوت چندانی در سبک و شیوه کار حس نمی‌کند و برای رسیدن به هماهنگی، زمان زیادی از دست نمی‌رود، اما متاسفانه در حال حاضر چنین وضعیتی وجود ندارد.

برخی بر این عقیده‌اند که تعداد زیاد بازی‌های ملی‌پوشان ما در قالب بازی‌های لیگ، جام باشگاه‌های آسیا، جام باشگاه‌های جهان، مسابقه‌های ارتش‌های جهان و تورنمنت‌های مختلف ملی، آنها را به فرسایشی می‌رساند که درست سر بزنگاه و در حساس‌ترین بازی‌های ملی، دچار مصدومیت یا افت می‌شوند. نظر شما در این باره چیست؟

به نظر من یک بازیکن حرفه‌ای اگر بخواهد حرفه‌ای زندگی کند و حرفه‌ای فکر کند اصلا فرسوده نمی‌شود. شما بازیکنان مطرح خارجی را نگاه کنید. آنها هم در لیگ و هم در مسابقات ملی حضوری پرقدرت و همیشگی دارند چون حرفه‌ای هستند.

در موفقیت پایدار تیم ملی بحث پشتوانه‌سازی در والیبال هم اهمیت وافری دارد.....

خوشبختانه در این رابطه در شهر تهران باشگاه‌ها بخوبی فعال هستند و اگر بشود در شهرهای والیبال‌خیزی چون ارومیه و گنبد هم این موضوع به طور جدی انجام شود و سیستم مشخصی را در سراسر کشور پیاده کنند خیلی زود والیبال ایران نتیجه این کار را خواهد دید چرا که در آن صورت شمار بازیکنان همسطح برای قرارگرفتن در ترکیب تیم ملی افزایش قابل توجهی می‌یابد؛ بازیکنانی که سال‌ها با یک برنامه و سبک مشخص کار کرده و در واقع با آن خو گرفته‌اند. به عنوان کسی که تجربه کارکردن با ولاسکو را دارم پیشنهاد می‌کنم در این مورد از سبک کار ولاسکو به عنوان یک سبک به‌روز و موفق الگوبرداری شود.

البته این مشکل خاص والیبال نیست و متاسفانه کل ورزش ما با آن درگیر است. طوری که یک برنامه و نظام استعدادیابی در ورزش ایران وجود ندارد و استعدادهای موجود بر حسب تصادف و اتفاق کشف می‌شوند.

دقیقا همین‌طور است و امیدواریم این مشکل روزی برطرف شود و ما شاهد آن باشیم که استعدادیابی مثلا از دل آموزش و پرورش شکل بگیرد.

حالا که به بحث پشتوانه‌سازی اشاره شد بد نیست نگاهی هم به نتایج تیم‌های نوجوانان و جوانان در رقابت‌های جهانی آرژانتین و برزیل بیندازیم، جایی که تیم‌های ما به توفیقی دست نیافتند.

در این مورد لازم است یادآور شوم از حق نباید گذشت که فدراسیون والیبال، سال خیلی شلوغی را در همین 6 ،7 ماهه پشت سر گذاشته است؛ مسابقه‌های جهانی نوجوانان و جوانان، ارتش‌های جهان، دانشجویان جهان رقابت‌های آسیایی بانوان و همین جام ملت‌های آسیایی تهران. با این حال، این‌که تیم‌های نوجوانان و جوانان ما نتیجه نمی‌گیرند به این معنی نیست که بگوییم زنگ خطر برای والیبال ایران به صدا درآمده است چرا که همین روسیه برای اولین بار قهرمان جوانان جهان شد. خوشبختانه این طرز تفکر که تیم‌های نوجوانان و جوانان ما به هر قیمتی در سطح جهان عنوان کسب کنند کم‌کم در والیبال کشورمان از بین می‌رود و به جای آن، این تفکر شکل می‌گیرد که ساختن بازیکنان توانمند به مراتب خیلی از این قهرمانی‌های زودگذر بهتر است. بنابراین ناکامی تیم‌های نوجوانان و جوانان به معنای ضعف سیستم والیبال ایران یا نداشتن والیبالیست خوب نیست و از این بابت جای هیچ‌گونه نگرانی وجود ندارد.

اشاره کردید به قهرمانی‌های زودگذر؛‌ اتهامی که در سال‌های گذشته متوجه والیبال بود بحث صغر سنی بازیکنان تیم‌های پایه بود.

البته صغر سنی در اکثر کشورها وجود دارد و شاید در دوره‌های قبلی این مساله در والیبال ما خیلی وجود داشته است اما به جرات می‌گویم در حال حاضر یا به طور کلی از بین رفته یا به تعداد خیلی معدودی بازیکن صغر سنی در تیم‌های نوجوانان و جوانان ما عضویت دارند. چون همان‌طور که گفتم تفکر بازیکن‌سازی جایگزین تفکر قهرمانی‌های زودگذر شده است.

البته در مورد نتایج تیم جوانان انتقادهایی هم متوجه یوتسا ست‌کوویچ سرمربی این تیم شد.

من ست‌کوویچ را دوست دارم و به نظرم کارنامه او خیلی عالی بوده است. بسیاری از بازیکنان فعلی تیم ملی بزرگسالان شاگرد ست‌کوویچ بوده‌اند. به هر حال او سال‌ها برای والیبال ایران زحمت کشیده است اما چون حالا نتیجه نگرفته چنین صحبت‌هایی انتقادآمیزی درباره او مطرح می‌شود.

بحث دوپینگ هم یکی دیگر از نکاتی است که نه‌تنها در والیبال که در همه رشته‌ها مطرح است. در این مورد شما که می‌گویید ولاسکو از هر نظر به‌روز است آیا در زمینه ارائه مکمل‌های غذایی هم به‌روز است و در این زمینه مراقبت می‌کند؟

جالب است بدانید که ما اصلا مکمل مصرف نمی‌کنیم. ولاسکو داروهای تقویتی خیلی ساده مثل مولتی‌ویتامین توصیه می‌کند بنابراین در این مورد نگران نباشید. البته این را بگویم که ولاسکو شیوه تغذیه ما را نسبت به گذشته تغییر داده است به عنوان مثال ما که در گذشته قبل از بازی ناهار نمی‌خوردیم، الان ناهار می‌خوریم.

ناگفته؟

در حال حاضر شرایط والیبال ایران خیلی خوب است، ما اگر به دلایل مختلف در مسابقات جام جهانی ژاپن نتوانستیم نتیجه بگیریم نباید والیبال مورد بی‌مهری مسوولان ورزش قرار گیرد با این حال ما از هر نظر برای شرکت در این رقابت‌ها آماده هستیم و برای رسیدن به هدف خود یعنی صعود به المپیک تلاش خودمان را می‌کنیم.

حرف‌های کوتاه و خواندنی آرش کمالوند

* حرفه‌ای زندگی‌کردن را با ولاسکو توانستم درک کنم. حرفه‌ای‌بودن فقط این نیست که در تمرینات حضور منظم داشته باشید. باید فکر و ذهن ورزشکار هم حرفه‌ای شود.

* وقتی تیمی قهرمان می‌شود و یکی دو بازیکن به عنوان بهترین‌های تورنمنت انتخاب می‌شوند در واقع آن موفقیت کل تیم است که در انتخاب برترین‌ها جلوه‌گر می‌شود مثل انتخاب من، امیر حسینی (بهترین پاسور) و فرهاد ظریف(بهترین دریافت‌کننده) در مسابقات تهران.

* حسین معدنی، سرمربی سابق تیم ملی هم برای من و هم برای کل تیم خیلی زحمت کشید. اگر من در تیم او فیکس نبودم شاید به دلیل کم‌تجربگی خودم بود.

* اولین‌بار 2 سال پیش در جام جهانی ژاپن به عضویت تیم ملی درآمدم. خوشحالم در این مدت حتی تجربه حضور در رقابت‌های جهانی ایتالیا را هم کسب کردم.

* افتخاراتی مثل 2 قهرمانی با پیکان در لیگ برتر، نایب قهرمانی با سایپا در لیگ برتر، قهرمانی جام کنفدراسیون والیبال آسیا، نایب قهرمانی بازی‌های آسیایی گوانگجو و قهرمانی در جام ملت‌های آسیا در تهران را کسب کرده‌ام.

* موافق تعیین سقف قرارداد در لیگ والیبال هستم، چون این قانون به تداوم حضور همه تیم‌ها منجر می‌شود تا بازیکنان همیشه احساس امنیت داشته باشند. بازیکنی که یک فصل 300 میلیون می‌گیرد اگر فصل بعد 150 میلون بگیرد دچار افت روحی و فنی می‌شود.

* حضور کرش در شب فینال مسابقات و همچنین در اعطای جایزه از سوی باشگاه سایپا به ما، خیلی برایم جالب توجه بود. خوشحالم که این چنین مربی در راس تیم ملی فوتبال ما قرار دارد.

* موفقیت والیبال، موفقیت رشته‌هایی مثل ووشو و قایقرانی و کاراته و پیروزی 6 بر صفر تیم ملی فوتبال مقابل بحرین را به دنبال داشت. انگار همه منتظر بودند این درخشش ورزش از جایی شروع شود. خوشحالم ما به‌نوعی در این زمینه اولین بودیم.

* هیچ‌کدام از اعضای تیم ملی تصور نمی‌کردیم تماشاگران تا این حد از رقابت‌های والیبال استقبال کنند وقتی 20 هزار نفر تماشاگر را دیدیم شوکه شدیم.

* دیگر دانشگاه‌ها برای جذب قهرمانان تسهیلات قانونی را اجرا نمی‌کنند. حتی تحصیل رایگان در رشته تربیت بدنی دانشگاه آزاد برای قهرمانان آسیا و جهان اکنون به تخفیف شهریه 35 درصدی برای آنها تبدیل شده است.

مجید عباسقلی - امید توفیقی / گروه ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها